آقای آرین سلیمانی ما اخیراً در صفحه اینستاگرام شما با تصویر متفاوتی از سبک زندگی در دنیای کارآفرینی و تجارت روبرو شدیم. با این سوال شروع میکنیم: شما نتیجهی نهایی کارآفرینی و تجارت را چه میدانید؟! پول؟ قدرت؟ شهرت؟
آرین سلیمانی: شاید با مکتب فکری هدونیسم آشنایی داشته باشید. هدونیسم (یا همان لذتگرایی روانشناختی) میگوید آنچه انسان در جستجوی آن است و اساساً باید در جستجوی آن باشد لذت است!
بیایید یک گام از آن متفکرین قدیمی پیشی بگیریم. چرا نامش را بگذاریم لذت؟ چرا نامش را بگذاریم لذتگرایی؟ شاید روزی هم در شرایطی دردها به شما احساس خوشبختی بدهند! فرض کنید در سرمای شدید لباستان را به فرد فقیری بدهید. شاید از سرما احساس رنجش کنید. اما احساس خوشبختی میکنید و این میتواند هدفی اصیلتر برای انسان باشد.
شاید اگر به دنبال لذتباشیم و لذت را اصیل بدانیم گاهی از مرزهای اخلاقی عبور کنیم. اما خوشبختی چنین مشکلی را ایجاد نمیکند. شما اگر از مرزهای اخلاقی بگذرید، اگر جنایت کنید، اگر خیانت کنید، شاید لذت ببرید، اما خوشبخت نیستید.
زندگی به دور از خوشبختی اصلاً نامش زندگی نیست! آنچه از نگاه من باید نتیجه نهایی کارآفرینی، تجارت و یا سرمایهداری باشد، دستیابی به سطح بالایی از خوشبختیست. نام آبراهام مزلو امروز به واسطه نظریهی سلسله مراتب نیازهای انسانی (هرم مزلو) شناخته شده است. با اینکه نظریهی کاملی نیست؛ اما آنچنان هم به دور از واقعیت نیست.
مزلو میگوید خود-واقعی-سازی در گرو گذر از نیازهای پایینی است. او میگوید شما با یک هرم روبرو هستید که بالاترین نقطهی این هرم چیزیست که با عبارت خودشکوفایی ترجمه شده. عبارت دقیقش self actualization است. یعنی ((خود-واقعی-سازی)).
خود-واقعی-سازی در سلسله مراتب نیازهای مزلو، بالاترین سطح رشد روانشناختی. او میگوید ''شما اگر سقف بالای سرتان نباشد به خود-واقعی-سازی نمیرسید''. روشن است که موارد نقضی برای این عبارت پیدا خواهید کرد. چه بسا انسانهایی که تحت فشارهای بسیار به سطح بالایی از خود-واقعی-سازی رسیده باشند. اما همانطور که گفتم آنقدرها هم از واقعیت دور نیست. بسیاری از بخشهای رشد شخصیتی انسان و تمدن در گرو گذر از نیازهای اولیه هستند. در جامعهی فقیر ایجاد یک هارمونی فرهنگی اصیل مشکل و بلکه نشدنیاست.
وقتی فرد چنین لذتی را تجربه میکند همچون درختی پربار، محصولش به زمین اطرافش نیز میریزد و جامعه از او بهرهمند میشود. پس در پاسخ سوال اولتان اینطور میگویم: نتیجهی مطلوب تجارت، کارآفرینی و هرچیزی که برای شما توانمندی مالی به بار آورد چیزی نیست جز زمینهسازی خوشبختی. کارآفرینی به تنهایی نمیتواند انسان را خوشبخت کند؛ اما میتواند عاملی بسیار تأثیرگذار در این مسیر باشد. توانمندی مالی به شما توانمندی اجتماعی و فردی میدهد. حال شما ابزاری در دست دارید که ممکن است بتوانید با آن خودتان را خوشبخت کنید؛ یا بتوانید خودتان را بدبخت کنید!
-تفسیر بسیار بسیار جالبی بود. میخواهیم سوال دوم را از شما بپرسیم. چرا رؤیاپردازیها را به دو دستهی مضر و مفید تقسیم کردید؟!
آرین سلیمانی: از نظر من برای رسیدن به خوشبختی شما نیاز دارید تا پرستیژ یا حیثیت بخصوصی داشته باشید. شما باید به شخصیتی دست پیدا کنید که بتواند نتایج کارآفرینیتان را تبدیل به خوشبختی کند! ذهنِ یک احمق توانایی این کار را ندارد. شما در راه رسیدن به توانمندی فرصت دارید تا شخصیتتان را هم شکل دهید. شما نمیتوانید بگوئید ''اول به توانمندی مالی برسم، بعد به شخصیتم میپردازم''. شما در دنیای پررقابت، پرسرعت و خشن امروز شخصیت خودتان را نیز به ناچار شکل میدهید. برخی رؤیاهای ما روئیاهای اصیلی نیستند. بلکه تقلیدی کورکورانه از کتابهای انگیزشی، سبک زندگی آدمهای ثروتمند و دیدن مرغهای همسایه که شباهت بسیاری به قاز دارند میباشند! و این رؤیاها قرار است مسیر زندگی ما را تعیین کنند. همان مسیری که قرار است شخصیت ما را شکل دهد.
شما وقتی در مسیر تجارت، رؤیایتان رسیدن به خانهها و ماشینهای بیشتر و بیشتر باشد و رؤیاهای اصیلتری در سر نداشته باشید شخصیتتان را بر همان اساس شکل خواهید داد؛ بر همان اساس ازدواج خواهید کرد؛ بر همان اساس معاشرت خواهید کرد؛ بر همان اساس فرزندتان را تربیت خواهید کرد و در نهایت همان را برداشت خواهید کرد که خودتان کاشتهاید. وقتی رؤیای اشتباهی راهنمای شماست، شخصیت اشتباهی نیز بدست خواهید آورد.
-حرفهایتان بسیار لذتبخش است. در بسیاری از موارد ما ثروت را پلید میدانیم چون خروجی آن را در سطح همین موارد میبینیم. اما نظر شما این نیست. شما میگویید هرآنچه در مسیر رسیدن به خوشبختی واقعی مانع شما باشد باید آن را کنار بگذارید. برداشت درستی از صحبتتان داشتم؟
آرین سلیمانی: رؤیاهای اشتباه، رؤیاهایی که برگرفته از شخصیتی سطحینگر باشند نشان دهندهی بزرگنشدن شخصیت فرد هستند. هرچند ۹۰ درصد جامعه به دنبال همان رؤیاها باشند. روئیاهای نامتناسب با شخصیت مثل یک بوق بلند روی آن فرد هستند! حتماً شنیدهاید میگویند طرف تازه به دوران رسیده است. آدم تازه به دوران رسیده چه شکلی است؟ بگذارید او را برایتان به تصویر بکشم: کتشلوارش، برق ماشینش، بزرگی منزلش، و داراییهایش تناسبی با شخصیتش ندارند. وگرنه از قیمت وسایل داخل خانهی هیچکس نمیتوان تشخیص داد او آدمی اصیل است یا تازه به دوران رسیده. افراد ثروتمندی هستند که با خودروهای میلیاردی اصیل به نظر میرسند و افراد ثروتمندی هستند که با خودروهای چندصد میلیونی تازه به دوران رسیده به نظر میرسند!
-آقای آرین سلیمانی، صحبت با شما باعث افتخاری بود. امیدوارم در گفتگوهای دیگر نیز افتخار حضورتان را داشته باشیم.
آرین سلیمانی: من از شما متشکرم که با پرسشهای خوبتان زمینه را برای صحبت بیشتر در این مورد فراهم کردید.