به بهانه تغییر و تحولات اساسی در ماهنامه فیلم، به روند تاثیرگذاری، موفقیت و شکست نشریات‌سینمایی در ایران نگاهی داریم

سینمای کاغذی

چه کسی فکر می‌کرد شماره ۵۸۱ مجله فیلم با عکس رضا عطاران در فیلم «روشن» به کارگردانی روح‌ا... حجازی، آخرین شماره موفق‌ترین، تاثیرگذارترین و ماندگارترین مجله سینمایی ایران باشد.
کد خبر: ۱۳۱۰۹۱۲
اگرچه حتی قبل از درگذشت مسعود مهرابی، مدیرمسؤول و صاحب امتیاز مجله در شهریور سال ۹۹ هم زمزمه‌هایی درباره وجود اختلافات مدیریتی در این نشریه به گوش می‌رسید، اما حس و حال غمگنانه جلد شماره ۵۸۱ در اسفند ۹۹ با تیتر «عسل تلخ!»، نقطه پایانی قطعی بر ۳۹سال فعالیت مجله فیلم بود. نقش تلخ عطاران در روشن اینجا به بهترین شکل در صورت رنجور این بازیگر متجلی شده و سنخیت عجیبی با پایان تراژیک مجله فیلم دارد.
بعد از شدت گرفتن اختلافات میان هوشنگ گلمکانی و عباس یاری (دو منتقد پیشکسوت و از بنیانگذاران مجله فیلم) با پویا مهرابی، فرزند زنده‌یاد مسهود مهرابی و مدیرمسؤول و صاحب‌امتیاز کنونی مجله، کار به جدایی و حاشیه‌ها و واکنش‌های بسیار میان اهل سینما - که عمدتا با حمایت از یاری و گلمکانی همراه بود- رسید و در نهایت صحبت‌هایی درباره ادامه فعالیت دو منتقد قدیمی با انتشار مجله دیگری با نام «فیلم امروز» مطرح شد. آن فیلم قدیمی هم احتمالا با گروهی تازه به کارش ادامه خواهد داد. اخیرا هم خبری مبنی بر انتصاب محمدرضا تقوی‌فرد به عنوان سردبیر جدید مجله فیلم (البته فعلا با عنوان رئیس شورای نویسندگان) منتشر شد. این شاعر، روزنامه‌نگار، استاد دانشگاه و مجری سابق صدا و سیما، سابقه مدیرمسؤولی و سردبیری روزنامه‌های عصر رسانه، راه مردم، بامداد و خورشید را دارد.
«بی پرده با احمدی‌نژاد» گفت‌وگوی تقوی‌فرد با محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهوری سابق است. او به‌تازگی در یک گفت‌وگو خبر از انتشار شماره تازه مجله فیلم در اردیبهشت ماه داد. به بهانه تغییر و تحولات اساسی در مجله فیلم که بازتاب فراوانی داشت، به عنوان نمونه سراغ برخی نشریات سینمایی در ایران رفتیم و دلایل موفقیت و تاثیرگذاری و شکست‌ها و پایان کار آنها را بررسی کردیم؛ مجلات و نشریات مشهور، موفق و پرمخاطبی که خوانندگان نسل‌های مختلف و علاقه‌مندان سینما، قطعا خاطرات زیادی از آنها دارند.
سینمای کاغذیفیلم
مجله فیلم که یکی از پایدارترین مجلات سینمایی ایران بود (هست؟)، ابتدا سال ۶۱ با نام «سینما در ویدئو» منتشر شد و بعد از مدتی با همین نام مجله فیلم به فعالیت خود ادامه داد. مسعود مهرابی، هوشنگ گلمکانی و عباس یاری، بنیانگذاران این ماهنامه سینمایی بودند. در این میان، زنده‌یاد مهرابی (روزنامه‌نگار، نویسنده، منتقد، مورخ سینمایی و کاریکاتوریست)، مدیرمسؤولی و صاحب امتیاز مجله فیلم بود. مجله فیلم، در طول سال‌ها فعالیت، منتقدان سرشناسی را به سینمای ایران معرفی کرد، ضمن این‌که با نقدهای خوب و مطالب تحلیلی و کاربردی، نقش بسزایی در ارتقای دانش سینمایی بسیاری از مخاطبان داشت. کارگردان‌ها و بازیگران و سینماگران بسیاری در کلاس مجله فیلم، به سینما علاقه‌مند شدند و بعدا در فضای حرفه‌ای فعالیت کردند. سایه خیال، قاعده بازی، مباحث تئوریک، بازیگری، نقد فیلم و... از مهم‌ترین بخش‌های مجله فیلم بود. فلاش بک، نقد خوانندگان و نامه‌ها هم چون در ارتباط مستقیم با انبوه خواننده‌ها و مخاطبان مجله بود، از بخش‌های موردتوجه بود. لوگوی مشهور مجله فیلم هم اثر ابراهیم حقیقی است. با وجود نقش مثبت و غیرقابل انکار مجله فیلم، نقدهایی به عملکرد این نشریه در سال‌های اخیر وارد بود و حتی برخی دوستداران قدیمی مجله، نسبت به افت کیفیت و اثرگذاری آن، گلایه‌هایی داشتند.

گزارش فیلم
اواخر دهه ۶۰، مجله دیگری به نام گزارش فیلم منتشر شد که تقریبا از همان اوایل فعالیت، جای پای خود را میان مخاطبان سینما محکم کرد و طرفدارانی به دست آورد. کریم زرگر، صاحب امتیاز و مدیر مسؤول مجله بود. برخی ممیزی‌ها هر از گاهی دامن این مجله را می‌گرفت و حتی یکی دو باری کار به توقیف رسید. بااین‌که چند سالی از پایان کار مجله گزارش فیلم می‌گذرد، اما نقش موثر آن - البته نه به اندازه مجله فیلم- در ارتقای سطح دانش سینمایی مخاطبان فراموش نمی‌شود.

دنیای تصویر
ابتدای دهه۷۰ زنده‌یاد علی معلم، منتقد صریح اللهجه و خوش‌بیان و خوش‌تیپ سینما که تجربیاتی هم در اجرا، بازیگری و بعدها در تهیه‌کنندگی داشت، مجله‌ای به نام دنیای تصویر منتشر کرد. مجله‌ای با قطع بزرگ‌تر از اندازه معمول مجلات که باوجود مطالب تحلیلی، در راستای عنوانش بیشتر به خاطر تصاویر جذابش از سینمای ایران و جهان و عکس جلدهای هیجان‌انگیزترش (بیشتر در بخش سینمای جهان)، شناخته می‌شد و محبوب بود. ویژه‌نامه‌های هرازگاهی دنیای تصویر درباره بازیگران سینمای جهان - از چهره‌های محبوب کلاسیک تا سینمای این سال‌ها - هم دست روی نقطه‌ضعف خوانندگان می‌گذاشت و آنها را بیش از قبل نمک‌گیر این نشریه می‌کرد. با این‌که دنیای تصویر با جانشینی امید معلم (فرزند علی معلم) و همراهی آذر معماریان (همسر علی معلم) به حیات خود ادامه می‌دهد، اما تا حدودی از جذابیت و میزان اثرگذاری آن نسبت به گذشته کاسته شده‌است.

24
دی ماه ۸۸ بود که مجله ۲۴ فضای تازه و جذابی را در میان نشریات سینمایی به وجود آورد و آن کرختی و کم‌اثری نشریات دیگر در این زمینه را به چالشی اساسی طلبید. این مجله که یکی از مجلات مؤسسه همشهری است و ابتدا با سردبیری حسین معززی‌نیا منتشر می‌شد، هم چاپ باکیفیت و جذابی داشت (کاغذ گلاسه و رنگی) و هم بخش‌های متنوعی که همه سلیقه‌ها را راضی می‌کرد؛ گفت‌وگوهای خواندنی با چهره‌های درجه یک، بررسی فیلم‌های ایران و جهان و معرفی و پرداختن به سریال‌های روز جهان و درنظر گرفتن بخشی به نام نوستالژی و... از برگ‌های برنده این مجله بود. دوره سردبیری محمد شکیبانیا هم از دوره‌های موفق ۲۴ بود، اما بعد از تغییراتی اساسی، کیفیت و مطلب مجله به‌شدت افت کرد و انتقادات زیادی را در پی داشت، به‌طوری که بسیاری از خواننده‌های مجله، با نشریه محبوب‌شان خداحافظی کردند. اخیرا این مجله تا حدودی موفق به جذب مخاطبان شده، اما همچنان فاصله بعیدی با دوران اوجش دارد.

صنعت سینما
این مجله به معنای واقعی کلمه، یکی از نشریات تخصصی سینمایی ایران بود و عملکرد موفقی داشت. شهرام جعفری‌نژاد، یکی از منتقدان نام‌آشنا که سابقه همکاری با مجله فیلم را دارد، صاحب امتیاز، مدیرمسؤول و سردبیر این مجله بود. نگاه به وجه صنعتی سینما، در کنار توجه به وجه هنری فیلم‌ها، از ویژگی‌های قابل اشاره صنعت سینما بود. این مجله در هر شماره، در قالب گفت‌وگو یا یادداشت، بخش‌های مختلف یک فیلم اکران (همچون کارگردانی، بازیگری، فیلمنامه‌نویسی، فیلمبرداری و...) را به‌صورت جداگانه بررسی می‌کرد.
صنعت سینما پس از ۱۴ سال در فروردین سال ۹۵ به انتشار خود پایان داد. نکته جالب و غم‌انگیز این بود که این شماره، به کمدین‌های کلاسیک اختصاص داشت و عکسی غمگین از لورل و هاردی روی آن خودنمایی می‌کرد. جعفری‌نژاد در شکسته نفسی احتمالی و در آخرین سرمقاله صنعت سینما، درباره پایان انتشار مجله می‌نویسد: «به صراحت و با شجاعت اعلام می‌کنم این، مجله‌ای نیست که من در آغاز می‌پنداشتم. این میزان بی‌تأثیری، غایت هدف من نبود.»

سینما و ادبیات
۱۶ سال با ۷۸ شماره! هرچند که حدود یک‌سالی است که دیگر چاپ نمی‌شود اما برای نشریه‌ای که محور تألیفات خود را سینما و ادبیات قرار داده انصافا همین هم سن کمی نیست. آن هم اگر خواننده نشریات سینمایی بوده باشید و بدانید که غالب آنها یا به‌دلیل سبک پاپ و مردم‌پسند عرضه اطلاعات سینمایی یا دست‌کم به علت برخورداری از یک مخاطب قشر خاص، تضمینی برای ادامه چاپ داشته‌اند اما «سینما و ادبیات» خاصیتی علمی و پژوهشی را به رویکرد خود افزوده که در میان همنوعانش، کمیاب است. اما آنچه این نشریه را منحصر به‌فرد می‌کند، پرتره‌هایی است که در هر شمارره روی جلد می‌برد و سینمای یک کارگردان را به همین بهانه معرفی و بررسی و تحلیل می‌کند. روحش شاد و یادش گرامی!

فیلم‌نگار
بنیاد سینمایی فارابی از اردیبهشت‌ماه سال ۸۱ تا حالا یکی از قدیمی‌ترین و متشخص‌ترین نشریات سینمایی را منتشر می‌کند. «فیلم‌نگار» ماهنامه‌ای است که ظرف ۱۸ سال به‌طور نسبتا منظم در ۲۰۰ شماره به دست خوانندگان رسیده اما آنچه که کاراکتر این نشریه را شکل می‌دهد، محوریت موضوعی آن یعنی «فیلمنامه‌نویسی» است. این نشریه پایه‌گذار انتشار فیلمنامه‌های فیلم‌های سینمایی خارجی و ایرانی بود و این اتفاق نشان می‌دهد که پایه‌گذاران آن به پر کردن یک خلأ مهم در سینمای ایران نظر داشته‌اند. این خصیصه برای خوانندگان حرفه‌ای و اهالی سینما، خدمت ارزشمندی به حساب می‌آمده و گنجینه‌ای از فیلمنامه‌های مهم را به بازار نشر عرضه کرده‌است.

سوره سینما
موضوع سینما، فصل مشترک همه نشریات سینمایی است اما مانند سایر مسائل، اشتراک موضوع، ضامن وحدت رویکردها نیست. اتفاقا در مورد مسائل مهمی چون سینما که در کشور ما همیشه سرآمد هنرهای مردمی به شمار می‌آمده، محل جدال‌های پرحرارت گفتمانی به‌خصوص در دهه ۶۰ قرار گرفته‌است.
«سوره سینما» از قضا برآمده از همین اختلاف رویکردهای گفتمانی است. در دوره‌ای که مجله فیلم، رویکرد سینمای مطلوب دولت وقت با خصایصی نظیر هنری و روشنفکری بودن را نمایندگی می‌کند، سوره سینما، پرچم سینمای عامه‌پسند را بالا می‌برد و برای رسیدن به روایتی متفاوت از سینمای دینی تلاش می‌کند. حضور شهید سیدمرتضی آوینی در مدیریت و سیاستگذاری و نویسندگی این نشریه، آن را منحصر به‌فرد و خواندنی‌تر کرده و سوره سینما را حتی پس از سه دهه، در جایگاه ویژه‌ای از تاریخ مطبوعات سینمایی و البته سینمای ایران بر نشانده‌ است.

نقد سینما
همان‌طور که سوره سینما از پایگاه حوزه هنری با ویژگی‌های دهه‌شصتی آن سربرآورد، «نقد سینما» هم در ادامه همان مکتب تلاش کرد رویکردهای گفتمانی طیف خود را مجددا زنده کند. هرچند این ماهنامه از اولین چاپ خود در سال ۱۳۸۰ تاکنون موفق به انتشار تنها ۵۷شماره پیاپی شده اما نسبت رویکردهای آن با طیف متبوعش را نمی‌شود نادیده گرفت. حالا چندسالی است که با حضور تحریریه جوان و جدید، «نقد سینما» تلاش می‌کند با یک گرافیک جذاب، چهره عامه‌پسندتری به خود بگیرد و با این روند خود را در زمره نشریات پاپ سینما در پیشخوان مطبوعات معرفی کند اما انتشار نامنظم مانع از تثبیت موقعیت این نشریه در میان خوانندگان مطبوعات سینمایی شده و البته این تیم هم از معرفی قلم‌های تثبیت‌شده از تبار و گفتمان خود بازمانده است.

فیلمخانه
عنوان دوم این نشریه جوان و خوش‌سلیقه بیشتر گویای هویت آن است. «فصلنامه تخصصی سینما» از تابستان سال ۹۱ آغاز به کار کرد و برخلاف انتظار، ویژگی‌های ظاهرا متضاد را طوری به‌هم آمیخت که توانست برای دیده شدن از همه آنها به‌خوبی بهره ببرد. قطع کتابی و فاصله فصلی انتشار «فیلمخانه» می‌گفت قرار است خواننده با مطالبی وزین‌تر و طولانی‌تر مواجه شود درحالی که گرافیک شاداب و چاپ رنگی و عکس‌های ناب از فیلم‌ها، هر رهگذر عامی را که از کنار پیشخوان دکه می‌گذشت وامی‌داشت که دستی به این مجله بکشد و آن را تورق کند. حجم بالای ترجمه از منابع کمیاب در ایران باعث می‌شد اطلاعات و تحلیل‌های فیلمخانه مختص به خودش باشد و مشابه آن در بازار دیگری یافت نشود. 

خوش ‌درخشیده‌هایی که دولت مستعجل بودند
ستاره سینما
از میان نشریات سینمایی و ادبی پیش از انقلاب نام مجله «ستاره سینما» بسیار شنیده شده است. نشریه‌ای که به طبیعت فضایی سینمایی دوره خود به سمت نشریات زرد سینمایی می‌گرایید و از جریان نقدنویسی هم نام پرویز نوری را در ردیف هوشنگ کاووسی با خصیصه‌های قلمی نقد فیلم آن دوران قرار داد.

هفت
نام «هفت» با برنامه سینمایی پرسروصدای تلویزیون گره خورده اما احمد طالبی‌نژاد در فاصله سال‌های ۸۳ تا ۸۷ با همین نام، ۴۵ شماره از ماهنامه‌ای را منتشر کرد که گرچه دیر نپایید اما می‌توانست به بستر خوبی برای نقد فیلم تبدیل شود.

نقش ‌آفرینان
ماهنامه تخصصی بازیگری هم می‌تواند عنوان جذابی باشد؛ عنوانی که رامین پرچمی برای انتشار ماهنامه «نقش‌آفرینان» در فاصله سال‌های ۸۲ تا ۹۰ با ۷۳ شماره انتخاب کرد اما با زرد شدن فضای نشریه و حواشی خود او، به محاق رفت.

فرم و نقد
نمی‌شود درباره نشریات سینمایی و نقد فیلم حرف زد اما نام مسعود فراستی را نادیده گرفت. او در دهه ۶۰ با تحریریه آوینی در سوره سینما همراه شد اما با وجود نام‌آوری در فضای نقد فیلم، مکتوبه‌ای از او دیده نمی‌شد. از سال ۹۷ فصلنامه «فرم و نقد» با مدیرمسؤولی و سردبیری فراستی پا به عرصه وجود گذاشته تا این نقیصه را جبران کند. هر چند از نام این نشریه، فراستی بودنش پیداست اما در متن آن با فراستی متفاوتی از هفت روبه‌رو خواهید شد.

هنر و تجربه
همزمان با راه‌اندازی گروه سینمایی هنر و تجربه در معاونت سینمایی دولت یازدهم با مدیریت حسین علم‌الهدی که رسالت خود را حمایت از فیلم‌های هنری و تجربی اعلام می‌کرد، نیاز به یک نشریه یا دست‌کم بولتن برای معرفی آن احساس می‌شد. البته در راه‌اندازی نشریه «هنر و تجربه» تاخیر شد و شروع انتشارش در شهریور ۹۶ تقریبا با کم‌رنگ شدن این گروه سینمایی همراه شد.

هفته‌نامه‌ها و روزنامه‌ها
برخی نشریات تلاش کردند با کوتاه کردن فاصله انتشار مطالب سینمایی خود، موضوع را بیشتر در معرض توجه عموم قرار دهند. هفته‌نامه سینما و دو روزنامه بانی‌فیلم و صبا، از این دست نشریات بودند که از میان آنها، دو مورد اول، عمر بلندی نیافتند و مورد آخر نیز با توسعه دادن موضوعاتش، خود از خطر رست.
عباس یاری، منتقد پیشکسوت و مرد دوست‌داشتنی و همیشه خندان سینما، از ستون‌ها و بنیانگذاران مجله فیلم (حالا باید گفت فیلم سابق) است. او و هوشنگ گلمکانی و مسعود مهرابی، سه‌تفنگدار نقد سینما در ایران بودند و در این میان، حسن‌اخلاق یاری، همواره زبانزد بود و هست و خیلی‌ها از نقد و نگاه مثبت و منصفانه او به نیکی یاد می‌کنند. بنابراین در موضوع نشریات سینمایی در ایران و بررسی روند و میزان تاثیرگذاری آنها، چه کسی بهتر از عباس یاری؟

 

گفت‌وگو با عباس یاری درباره راز موفقیت و شکست نشریات سینمایی

فقط به فیلمهای خوب باج دادیم

نشریات سینمایی ایران از ابتدا تاکنون در مجموع چقدر موفق و موثر عمل کردند؟

اعتقادم این است که نشریات سینمایی ایران، از ابتدا تاکنون - ولو این‌که زرد یا وابسته به گروه تهیه‌کننده‌ها و استودیوها بودند - از آنجا که یک ارتباطی بین مخاطب سینما و خود سینما برقرار می‌کردند و به سهم خود، نقشی در طرح مقوله‌ای به نام سینما داشتند، حضورشان خیلی موثر بود. خیلی از چهره‌های برجسته نقد مثل پرویز دوایی، پرویز نوری، شمیم بهار، منوچهر جوانفر، جمشید اکرمی، رضا سهرابی و... از همان نشریات قدیمی سینما کار خود را شروع کردند. حتی اگر وجه غالب آن نشریات به سمت زرد می‌رفت، ولی مجلات ناچار بودند در جاهایی نگاهی جدی‌تر هم به سینما و به سمت فیلم‌های خوب و چهره‌ها و کارگردان‌های موفق داشته باشند. به نظرم تاثیر نشریات‌سینمایی ایران از ابتدا تاکنون در مواجهه با مخاطب و تاثیرگذاری در سینما تا حدی خوب بود.

چرا موفقیت نشریات سینمایی در ایران پایدار نیست؟ عمدتا دلایل شکست و پایان کار مجلات و نشریات سینمایی را چه میدانید؟

متاسفانه نشریات در این مملکت اعم از سیاسی، اجتماعی، ورزشی و سینمایی گاهی تبدیل به یک نردبان برای مقاصد دیگر می‌شود. خیلی از صاحبان این نشریات میل داشتند از این فضا و نشریات‌شان استفاده کنند، فیلم تهیه کنند، فیلم وارد و توزیع کنند و وارد محافلی شوند، عضو سندیکاهایی شوند و... . گاهی خود اهل سینما به نوعی از این افراد مچ‌گیری می‌کردند و می‌گفتند شما که از فلان فیلم حمایت می‌کنی، مشخص است با فلانی شراکت داری یا با او چلوکباب خوردی و... . یکی از دلایل شکست برخی نشریات سینمایی، همین موارد بود. نکته دیگر این‌که وضعیت‌اقتصادی خیلی از این نشریات، وابسته به برخی تهیه‌کننده‌ها بود. در این شرایط، گاهی اختلاف و قهر پیش می‌آمد و تهیه‌کننده‌ها به صاحبان نشریات، آگهی نمی‌دادند و تبلیغات و خبررسانی خود را قطع می‌کردند و نشریات را گرفتار بحران می‌کردند. یعنی صاحبان نشریات دنبال یک راه‌حل برای نجات موقعیت تجاری و حفظ نشریه خود نبودند.

در وضعیت فعلی، نشریات سینمایی تا چه حد کارایی و مخاطب دارند؟ آن هم در شرایط تاخت و تاز انبوه شبهنقدها و فعالیت منتقدنماها در فضای مجازی.
طبیعتا فضای مجازی به دلیل سهل‌انگاری و به دلیل زردبودن و راحت‌الحلقوم بودن تا حدی به کار نشریات تخصصی سینمایی لطمه زده‌است، اما نشریاتی بودند و هستند که همچنان مخاطب خود را حفظ کردند و خیلی وقت‌ها در نظرات و یادداشت‌ها می‌خوانیم تعداد زیادی از خوانندگان هنوز به خاطر بوی کاغذ، به خاطر این‌که مجله را   کنار تختشان می‌گذارند و می‌خوانند، حاضر نیستند نشریات مکتوب را با چیز دیگری عوض کنند. کاری که ما طی ۴۰سال تلاش کردیم در مجله فیلم انجام دهیم. ادعا می‌کنم در همه این سال‌ها عضو هیچ گروه، دسته، باند و حزبی نبودیم و مستقل بودیم و سعی می‌کردیم کارمان را به سلامت پیش ببریم. ما فقط به فیلم خوب باج دادیم و فیلم‌های خوب را مطرح کردیم. اما متاسفانه در پایان نمی‌دانم چه اتفاقی برای مجله فیلم افتاد. در مجموع وقتی متاسفانه شرایط بلبشو می‌شود و دولت، تحمل نشریات مستقل را ندارد و به شکل‌های مختلف آنها را تعطیل می‌کند و جلوی کارشان را می‌گیرد، فعالیت برای کسانی باز می‌شود که اتفاقا بیشترین لطمه را به فضاهای مختلف می‌زنند، چون آدم‌هایی هستند که هیچ پرنسیپ، سواد، دانش و پس‌زمینه‌ای از نظر کاری ندارند و هرچه به دست‌شان می‌رسد، می‌نویسند.

 
منبع: علی رستگار و فاطمه ترکاشوند - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها