عوامل اصلی شامل خشکسالیهای پیدرپی (ششمین سال متوالی)، برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی (۹۰ درصد مصرف در کشاورزی)، تغییرات اقلیمی ومدیریت ناکارآمد است. نظرسنجیهای تازه هم نشان میدهد ۷۵ درصد ایرانیان، سوءمدیریت را مقصر میدانند.در این میان، نقش مردم فراتر از قربانی بودن، کلیدی و تحولآفرین است. بدون مشارکت فعال شهروندان، هیچ سیاست دولتی به تنهایی نمیتواند بحران را مهار کند. مردم نه تنها مصرفکنندگان ۷ تا ۸ درصدی آب شرب هستند، بلکه با تغییر رفتار، آموزش و مطالبهگری، میتوانند فشار بر منابع را کاهش دهند. مصرف خانگی، هرچند اندک، با صرفهجویی ۲۰ درصدی میتواند ۸۰ میلیون مترمکعب آب (معادل حجم سد لتیان) ذخیره کند. اقدامات ساده مانند بستن شیر آب هنگام مسواک زدن، کوتاه کردن دوش (۵دقیقه به جای ۱۰ دقیقه)، استفاده از ماشینهای لباسشویی و ظرفشویی با ظرفیت کامل و نصب سرشیرهای کاهنده (تا ۳۰ درصد صرفهجویی) مؤثر است. در تهران، کاهش ۱۲-۱۰ درصدی مصرف خانوارها در تابستان ۱۴۰۴، از خاموشیها کاست. تشویق به خرید مخازن ذخیره آب و اجتناب از شستوشوی خودرو در منزل، از دیگر توصیههای عملی است. بخش کشاورزی ۹۰ درصد آب را میبلعد، اما کشاورزان به عنوان ستون فقرات جامعه روستایی، با آبیاری قطرهای (کاهش ۷۰-۵۰ درصدی مصرف) و کشت محصولات کمآببر مانند پسته یا زعفران به جای برنج در مناطق نامناسب، میتوانند تحول ایجاد کنند. در استانهایی مانند گلستان و فارس، تغییر الگو از برنج به گندم، هزاران هکتار آب ذخیره کرده است. گروههای جهادی مردمی در آبخیزداری، مانند جمعآوری آب باران در مخازن طبیعی، مشارکت بخش خصوصی را تقویت میکند. بحران آب، بیشتر از آنکه فنی باشد، فرهنگی است. والدین و مدارس با آموزش کودکان (مانند پویشهای «هر قطره، یک زندگی»)، نسل آینده را آگاه میسازند و رسانههای اجتماعی و برنامههای تلویزیونی تجربیات مردمی را به اشتراک میگذارند.
