درباره اپرا و نمایشنامه ‌اپرا و گونه‌های آن با نگاهی به اپراهای کشور آلمان

اپرای وطنی را دریابیم

بهروز غریب‌پور، کارگردان تئاتر ماندگار بینوایان از خاطراتش با مهدی فتحی می‌گوید

تلاش برای بیدار کردن استعداد خفته

ژان والژان یکی از نقش‌های ماندگاری است که مهدی فتحی از خود باقی گذاشته است. بازیگر توانمندی که بعد از انقلاب تا حدودی کم‌کار شده بود اما توانست با بازی در چنین نقش‌هایی بار دیگر به روزهای اوج خود برگردد.
کد خبر: ۱۳۰۷۳۰۷

بهروز غریب‌پور با توجه به شناختی که از این بازیگر حرفه‌ای داشت به خوبی توانست ژان والژان را در درون مهدی فتحی کشف کند و با وجود گزینه‌های بسیاری که پیش‌رو داشت و بازیگران توانمندی را می‌توانست در قالب ژان والژان بگنجاند تصمیم گرفت تا این نقش بزرگ و سنگین را به کسی جز مهدی فتحی ندهد و اتفاقا یکی از بهترین انتخاب‌های دوران کاری خود را توانست در کارنامه‌اش به ثبت برساند. موضوعی که بسیاری از بزرگان تئاتر بر آن تاکید داشتند که با وجود اجرا شدن بارها و بارهای بینوایان روی صحنه تئاتر، این بازی یکی از بی‌نظیرترین بازی‌هایی بوده که به چشم دیده‌اند.

 آقای غریب‌پور چطور شد که مرحوم مهدی فتحی را برای نقش ژان والژان انتخاب کردید؟ شروع آشنایی و همکاری شما با ایشان به چه صورت بود؟
مرحوم مهدی فتحی را دورادور می‌شناختم اما ایشان را برای نخستین‌بار روی صحنه در نمایش‌های دو پرده‌ای «خرس و خواستگاری» نوشته آنتوان چخوف و کارگردانی مهین اسکویی دیدم. بازی کمیک فوق‌العاده و مسلطی داشت. ایشان را در نمایش «در اعماق» نوشته ماکسیم گورکی نیز دیده بودم که البته این نمایش‌ها مربوط به قبل از انقلاب می‌شود. بعد از انقلاب هم می‌دانستم که آقای فتحی تسلط خوبی بر بازی و بازیگری دارند و برایم قابل ستایش بود. اما بعد از انقلاب وقتی به ایران برگشتم، مدتی از حال و روز دوستان تئاتری به دور بودم و چون آن زمان‌ها موبایل و وسایل ارتباطی دیگر نبود از بسیاری ازجمله آقای فتحی بی‌خبر بودم، تا این‌که مدیر مرکز تئاتر عروسکی شدم. آن زمان همکاری داشتم به نام حمید عبدالملکی و یک روز به من گفت آقای فتحی روزها در پارک غم‌زده می‌نشیند چون شرایط کاری‌اش مناسب نیست. من از آقای عبدالملکی خواستم ایشان را به دفترم دعوت کنند و این دعوت باعث شد ملاقاتی از نزدیک با ایشان داشته باشم. هرچند آن زمان کاری در دست نداشتم تا از مرحوم فتحی دعوت به کار کنم اما نقطه شروعی بود برای آن‌که دیدارها تکرار شود.

دیداری باعث شد تا یکی از گزینه‌های اصلی شما برای تئاتر بینوایان باشد؟
بله، تا سال ۱۳۷۳ که تصمیم گرفتم نمایشنامه بینوایان را بنویسم و روی صحنه بیاورم. در گزینه‌هایم برای بازی نقش ژان والژان افراد مختلفی از جمله داوود رشیدی بود که ناگهان مهدی فتحی به ذهنم آمد و احساس کردم او می‌تواند این نقش را به‌خوبی ایفا کند؛ در صورتی که ایشان سال‌ها بود روی صحنه نیامده بود و همین دوری او از صحنه باعث شده بود برخی از ویژگی‌های بازیگری ازجمله حافظه را از دست بدهد. من تمام کوشش و نهیبم به مهدی فتحی این بود تا بتواند مجدد خودش را احیا کند. ماجرای مرگ همسرش هم در همین زمان‌ها رخ داده بود و با دیگر مشکلات دست به دست هم داده بود تا مهدی فتحی مانند گذشته خود نباشد. با این حال تصمیم خودم را گرفته بودم و از خودش برای نقش ژان والژان و از دخترش برای بازی در نقش کوزت دعوت به کار کنم و مدت‌ها تمرین کردیم تا بتواند به نقطه‌ای برسد که به‌خوبی توانمندی خود را در نقش به نمایش بگذارد؛ مخصوصا که پارتنر بسیار محکمی همچون بهزاد فراهانی داشت که نقش بازرس ژاور را بازی می‌کرد. این دو به یک چالش بسیار زیبای رقابتی دست پیدا کردند و هر دو درنهایت قدرت توانستند این دو نقش ماندگار را از خود به یادگار بگذارند.

شما از آقای فتحی یکی از به یادماندنی‌ترین نقش‌ها را خلق کردید با آن‌که اشاره کردید به دلیل دوری از صحنه برخی توانایی‌های‌شان را از دست داده‌ بود. شما چه کار کردید که توانستید استعداد خفته درون مهدی فتحی را مجدد بیدار کنید؟
خیلی از منتقدان مانند دکتر هوشنگ کاووسی، نصرت کریمی و عزت‌ا... انتظامی بودند که بعد از دیدن تئاتر نظرشان تغییر کرد. یادم می‌آید از آقای انتظامی هم برای نقش کوچکی در این تئاتر دعوت به کار کرده‌بودم که به ایشان برخورده‌بود و می‌گفت چرا نقش ژان‌والژان را به او پیشنهاد نکرده‌ام. تا این‌که وقتی وصف این تئاتر را شنیده‌بود یک شب آمد و بعد از دیدن بازی فتحی پیش من آمد و بازی فتحی را تحسین و بابت انتقادش از من عذرخواهی کرد و گفت از این‌که به من نقش ژان والژان را پیشنهاد نکردی رنجیدم؛ اما امشب اجرا را دیدم متوجه شدم نمی‌توانستم سه‌ساعت و نیم مانند مهدی فتحی یک نفس آن هم به این خوبی روی صحنه باشم. بسیاری با دیدن این تئاتر بازی آقای فتحی و دیگران بازیگران را تحسین کردند و زمان مقایسه با دیگر بازی‌ها قابل تقدیر بودند. اما نکته‌ای که مجبورم یادآوری کنم برای احیای قدرت فتحی واقعا اذیت شدم. برای آن‌که وقتی با او کار می‌کردم حتی امید به زندگی و کار را از دست داده‌بود و مجبور بودم از هر شیوه‌ای برای برگشت او استفاده کنم. حتی یک بار ایشان را مورد شماتت قرار دادم که دخترت مهرگان که برای اولین بار روی صحنه می‌آید، از تو پیشی گرفته‌است و نقش کوزت خردسال را خیلی خوب بازی می‌کند؛ اما تو چطور می‌خواهی ژان والژان را بازی کنی. این کارها را کردم تا به روزهای اوج خود برگردد که اتفاقا خوب هم به نتیجه رسید. آقای فتحی نکته فوق‌العاده‌ای که داشت اهل مطالعه بود و به او کمک کرد تا بتواند به روزهای قبل خود برگردد. من قبل از هر تمرین بیش از دو ساعت با او به گفت‌وگو می‌پرداختم تلاشم بر این بود بتواند به نقشی که می‌خواهیم برسد. و این کمک کرد فتحی نقش ماندگار و جاودانش را ایفا کند.
 
منبع: آزاده باقری - روزنامه نگار / ضمیمه قاب کوچک روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها