مجتبی راعی ، نوجوانی حضرت امام خمینی ره را در مجموعه تلویزیونی "صنوبر"روایت می کند : طلوع ستاره ای در آسمان کویر

جنگ جهانی اول آغاز شده است ایران اعلام بی طرفی کرده است اما روس ها از شمال تا قزوین پیشروی کرده اند و البته انگلستان که از مدتها پیش میهمان این مرز پرگهر بوده است بعد از اشغال کشور و فروپاشی
کد خبر: ۱۳۰۲۸
نظام سیاسی هر کس که در هر گوشه از مملکت که صد سوار دارد خود را شاه می نامد و در محدوده ای حکومت می کند در همین حال احمد شاه قصد دارد پایتخت را از تهران به اصفهان منتقل کند در چنین شرایطی که بیگانه تا داخل خانه آمده ، امیر مفخم ، مشروطه خواه سابق در قلعه حکومتی خود ، گوش پیرمردی را به خاطر آن که عرعر الاغش چرت بعدازظهر او را پاره کرده است ، با میخ به دیوار می کوبد ، در این ایام در شهر خمین ، تاجران انگلیسی غله شهر را می خرند و به لندن می برند؛ تا هنگامی که گندم خمین ، نان سفره لردهای ساکن لندن را تامین می کند. مردم خمین بر اثر گرسنگی ناشی از قحطی ، مجبور به خوردن لاشه ی حیوانات مرده می شوند مجتبی راعی ، قصه "صنوبر" را در چنین حال و هوایی روایت می کند داستان زندگی روح الدین در فاصله سیزده تا شانزده سالگی ، مربوط به همین دوران و اتفاقاتی است که در این بستر متلاطم رخ می دهد چهار ساله بود که مشروطه آغاز شد و نوجوان بود که اوضاع مملکت آن گونه که توصیف شد، رقم خورد. اتفاقات مهمی مانند: اشغال بخش هایی از کشور توسط روس ها، قحطی ، شیوع وبا، مرگ نزدیکان ، ظلم خان ها او را در نوجوانی با تجربیات بزرگی آشنا کرد در همان زمان نوجوانی که بعدها، رهبر مذهبی و سیاسی کشوری شصت میلیونی شد به این نتیجه رسید که اوضاع کشورش نباید این گونه باشد. او آنقدر ظلم بر مردم دید که ظلم ستیزی خصیصه ذاتی او شد او از همان مقطع دانست که اولین اصل حکومت ، استقلال است ، پس باید بیگانه را از خانه بیرون کرد اصل بعدی آزادی است نباید به هیچ کس ظلم شود و در سایه این دو جمهوری اسلامی معنا می یابد.آنچه می خوانید ، گزارش خبرنگار جام جم از تولید فیلم سریال تاریخی درباره نوجوانی امام خمینی )ره ( است.گوشها و دماغهای بریده شده به دست مشروطه خواه سابق سی روز کار، پنج روز استراحت ، روزی دوازده تا سیزده ساعت کار مداوم و در نهایت روزی در حدود دو دقیقه ضبط مفید این مساله ، یکی از مهمترین قواعد کاری گروه صنوبر است.گروه مذکور در چند ساختمان دو طبقه مستقر شده اند ساختمان ها داخل شهر کوهپایه قرار دارد بر اثر خشکسالی چند سال گذشته ، بسیاری از مردم به تهران ، قم و اصفهان مهاجرت کرده اند و ساکنان فعلی ، جمعیتی کمتر از پنج هزار نفر را تشکیل می دهند که اغلب آنها کارمندان اداره های دولتی شهر هستند. شهر در جاده یزد - نایین واقع شده و وجود تعداد بسیاری ساختمان نوساز، تعداد زیادی بانک - از هر کدام یک شعبه - آموزشگاه کامپیوتر و ماشین نویسی ، دانشگاه پیام نور، اداره بیمه ، زایشگاه از مسائلی است که توجه هر تازه واردی را جلب می کند این شهر، دو هزار سال قدمت دارد ساکنان اولیه آن زرتشتی بودند و هنوز هم نامهای زرتشتی در میان آنها به چشم می خورد. جد حافظ را به این شهر نسبت می دهند رئیس فولاد مبارکه ، استاندار اصفهان و چند سیاستمدار دیگر در مقاطع مختلف ، اهل این شهر بوده اند کوهپایه شهری آرام و بی دردسر است کلانتری ساعت 10 شب تعطیل است و مدتهاست جرایمی مانند سرقت ، دعوا در این شهر رخ نداده است مجموعه این مسائل کار در چنین شهری را برای گروه "صنوبر" آسان کرده است . هر روز ساعت شش صبح و گاهی هم چهار گروه صحنه اولین گروهی است که کوهپایه را ترک می کند روزهایی بوده که در همین ساعت بازیگران زیر دست گریمورها نشسته اند برنامه ریزی های فشرده و منظم برنامه ریز گروه علیرضا سبزواری را هیچ چیز نمی تواند به هم بزند؛ مگر طوفان های کویری که پیش از اسفند آغاز شده است و تا اواخر فصل بهار نیز ادامه خواهد داشت . بارها پیش آمده که در زمستان و در شبهای سرد کویری ، صحنه هایی فیلمبرداری شده که شدت سرمای آن ، پیرمردهای هفتاد ساله را به گریه انداخته است در همان روزها، یکی از اعضای گروه تدارکات ، به بهانه قدم زدن از کمپ بیرون رفت و هرگز بازنگشت در همان شرایط، محمود محقق ، مسوول انبار لباس ، گاه پیش از اذان صبح با دویدن مسیری هفت کیلومتری از کمپ خارج می شد و خود را به صحنه می رساند تا بتواند حدود دویست دست لباس را در عرض نیم ساعت و به تنهایی میان هنرورها توزیع کند. طراح صحنه معتقد است شیوه مدیریت لباس محقق را می توان برای بسیاری از پروژه ها توصیه کرد اما فرصتی نمی شود تا راجع به جزئیات این شیوه با او صحبت کنم شرایط زندگی در میان این گروه ، مانند زندگی در جایی است که بیشتر مردان در مقطعی دو ساله از زندگی خود، آن را تجربه می کنند ورود من به این جمع ، تغییری در شیوه زندگی آنها ایجاد نمی کند.ساعتی بعد، مجتبی راعی را در بالکن طبقه دوم یکی از همین ساختمان ها ملاقات می کنم و در طول گفتگوی ما، صدای فریاد و قیل و قال اعضای گروه تولید شنیده می شود راعی پیش از توضیح هر مطلبی ، تاکید می کند: برای ساخت این سریال قطعا پول خرج شده ولی این کار نتیجه زحمات طاقت فرسای یک تیم صبور است وی سپس به معرفی شخصیت ها می پردازد: امیر حشمت )احمد بخشی زاده (، حاکم کمره و نوه عباس میرزا، قدرت را به برادرش غلام شاه خان )جعفر دهقان ( واگذار کرده است غلام ، ظلم مجسم است شخصیت بعدی ، امیر مفخم بختیاری )جهانگیر الماسی ( است او یکی از فاتحان تهران در انقلاب مشروطه است و برای روح الدین ، تجربه انقلابی به ثمر نرسیده را تداعی می کند از راعی می خواهم در این مورد بیشتر توضیح دهد او می گوید: امیر مفخم از پدری لر و مادری فارس زاده شد بعدها در زمان انتخاب رئیس برای قبایل لر، به دلیل فارس بودن مادرش ، کنار گذاشته می شود همان زمان به خمین می آید این شهر در نزدیکی فریدن قرار داشت که لرها بر آن حکومت می کردند. او در سایه حکومت لرها، حکومتی مقتدر و قدرتمند تشکیل می دهد؛ زمینهای زیادی می خرد و به مالک بسیار بزرگی تبدیل می شود همچنین حمایت مشروطه خواهان تهران ، حکومت غیر رسمی او را بیشتر قوت می بخشد و در سایه این نفوذ و قدرت ، دماغ و گوش بسیاری از مردم منطقه را می برد حتی بعدها قوام السلطنه به دلیل توهینی که در تهران به او می کند توسط سواران امیر، به قلعه او آورده و به فلک بسته می شود مفخم بعدها به منصب وزارت جنگ رضاخان نیز می رسد؛ اما زمانی که از شاه می خواهد تا سردار اسعد را آزاد کند، به دستور وی تمام اموالش ضبط می شود و در نهایت فقر و بدبختی در خانه دخترش در حوالی میدان شهدای فعلی از دنیا می رود. به گفته راعی ، شخصیت های بعدی سریال را شوهر عمه امام )محمود جعفری (، عمه امام )پریوش نظریه (، مادر امام )زهرا سعیدی (، برادر امام )علی یعقوب زاده (، میرزا )حسین محجوب ( و علی قلی خان زلقی )محمود پاک نیت ( تشکیل می دهند: شوهر عمه آدمی بسیار محتاط و محافظه کار است و برای روح الدین ، نماد احتیاط مجسم است ؛ اما عمه زنی تندرو و جسور است و حتی تفگچی دارد. مادر به تمام معنا مادر است و برادری که بعدها در تاریخ از او با عنوان آیت الله پسندیده یاد می شود فردی بسیار معقول است میرزا نیز از دوستان سابق پدر روح الدین است و در مقطعی که دزدها به خمین حمله می کنند از این شهر دفاع می کند و مردم را در برابر دزدها سازماندهی می کند او سابق دزد بوده و در حضور پدر روح الدین توبه کرده است علی قلی خان نیز یک زندانی فراری است که عده ای را دور خود جمع کرده است و ادعای پادشاهی می کند و در فکر تصرف تهران است . او تجربه هرج ومرجی تاریخی را برای روح الدین تداعی می کند و درگیری و رفاقت های او و میرزا که از یک دوستی قدیمی و یک دشمنی جدید سرچشمه می گیرد تجربیات جالبی برای روح الدین به همراه دارد جبران آتش بازی نکردن های زمان کودکی گروهی متشکل از کارگردان ، فیلمبردار، طراح صحنه طی دو ماه مکانهای تاریخی مختلفی را برای یافتن لوکیشن مناسب بازبینی کردند. به موازات آن ، تیمهای طراحی پارچه ، دوخت لباس و تهیه و ساخت آکساسوارها، بقیه کارها را به پیش می بردند لوکیشن ها با فیلمبردار بازدید می شد تا در صورت نیاز به نور در صحنه های داخلی ، منابع نوری مانند پنجره ، در دکورها تعبیه شود گروه صنوبر ابتدا به سراغ شهر خمین رفتند در این شهر دو هزارساله ، همه چیز به هم ریخته بود؛ حتی به تعداد انگشتان یک دست هم ، کوچه ای باقی نمانده بود که برای فیلمبرداری سریالی که داستان آن در حدود100 سال قبل می گذرد، مناسب باشد. در کنار اغلب خانه های قدیمی نیز بناهایی امروزی سبز شده بود که کار را غیرممکن میکرد.در یکی از جستجوها، گروه صنوبر در حوالی کوهپایه اصفهان ، "مزرعه حاج حسن جواهری " را پیدا کردند؛ قلعه ای گاهگلی با حدود140 سال قدمت که زمانی فیلم "کاروان ها" با بازی آنتونی کویین و محمدعلی فردین در آن ساخته شده بود. ابتدا قرار نبود کار در این لوکیشن طولانی شود؛ اما وقتی صاحب خانه ای که قرار بود قسمتی از داستان در آن فیلمبرداری شود، زیر قول خود زد، گروه صحنه به سرپرستی سعید آهنگرانی زیرنظر بهزاد کزازی طراح صحنه و لباس ، کار دشوار خود را آغاز کردند.در گرمای حدود50 درجه کویر اصفهان ، آب و خاک و تعدادی جعبه میوه و کارگرهای روزمزد، دست به دست هم دادند تا از قلعه ای متروک ، محلی برای فیلمبرداری طولانی بسازند.آهنگرانی مدیرصحنه این سریال ، به خانواده ای کاملا سینمایی تعلق دارد برادر، برادرزاده ، همسر برادر، پسرعمو و همسر او تا آنجا که حافظه من یاری می کند از دست اندرکاران سینمای ایران در بخشهای مختلف ؛ از بازیگری تا تهیه کنندگی و کارگردانی هستند.خشکسالی ، سالها پیش ساکنان این قلعه را به کوچ اجباری فرستاده بود پس از خالی شدن روستا، به مرور خار و خاشاک پشت بام ها را پوشانده و با اولین باران و برف ، سقفها بر اثر رطوبتی که خار و خاشاک جذب کرده بود، فرو ریختند از آن قلعه عظیم در زمان آغاز کار، فقط دیوارها باقی مانده بود. از تماشای بناهایی که به دست گروه صحنه و دکور ساخته شده بود، این احساس به من دست داد که بناهای مذکور همیشه به این شکل بوده اند؛ اما توضیحات بهزاد کزازی تا حدود زیادی مسائل را برایم روشن کرد طراح صحنه صنوبر را زمانی ملاقات کردم که از سفری نسبتا طولانی بازگشته بود او به تبریز رفته بود تا در مورد پارچه های چاپ باتیک تحقیق کند. او در همین سفر در ملاقاتی با فرزند یکی از بازماندگان صنعت کبریت سازی توکل ، از او بپرسد که حدود100 سال پیش مردم چگونه با کبریت چراغ را روشن می کردند؛ تمام این تحقیقات ، برای صحنه کوتاهی بود که در آن یکی از شخصیت ها با کبریت چراغی را روشن می کرد. گفتگو با مرحوم احمد بیرشک درباره نوع زندگی ، لباس ، منابع نوری و دیگر ویژگی های زندگی مردم در آن مقطع تاریخی ، مطالعه آثار مرحوم جعفر شهری و مراجعه به سایت های نظامی اتحاد جماهیر سابق برای دریافت تصاویر و لباسها و وسایل نظامیان روسی در زمان جنگ جهانی دوم، از دیگر تحقیقات انجام شده توسط او بود.کزازی در5 روز دیدار ما، با دستمال گردن سبز، لباسهای ضخیم و سر و صورت خاکی ، شباهت زیادی به شخصیت های آثار سینمای وسترن پیدا کرده بود. او به همراه چند کارگر صحنه ، به دیواری کاهگلی بنزین می پاشید و دیوار آتش می گرفت زمانی که علت این کار را از او پرسیدم ، گفت : زمان بچگی آتیش بازی نکردم ؛ حالا دارم جبران می کنم و در ادامه توضیح داد: دیوارها چند روز پیش ساخته شده اند و حالا برای این که به آنها حجم بدهیم ، آنها را آتش می زنیم و بعد با فشار آب و باد، دیوار را شبیه دیوارهای قدیمی می کنیم . به عبارت ساده تر، عناصری همچون : آب ، باد و نور آفتاب که به مرور دیوارها را فرسوده می کند، در مدت زمانی کوتاه تاثیر خود را بر جای می گذارند کزازی علاوه بر تجربه حضور در فیلمهایی مانند باران و پدر ، سابقه ای طولانی در طراحی صحنه فیلمهای اکشن )از نوع بیابانی ( دارد فیلمهایی که امروز چندان مایل به ذکر نام آنها نیست و البته حضور در آن فیلمها سبب شناخت گسترده او از معماری کویر شد. معماری زیبایی که در قسمتهای مختلف فیلم ، از نمونه های شاخص آن استفاده شده است مثلا زمانی که دیواری دویست وپنجاه متری به مجموعه ای از خانه ها، سقاخانه ها تبدیل شد، سقاخانه با استفاده از المان های معماری کویری به شکل زیبایی طراحی شد. قصر امیر مفخم نیز با مجسمه هایی زمخت موسوم به مجسمه سرباز لر طراحی شد که در قلعه های خانهای بختیاری، نظر کزازی را جلب کرده بود.لوکیشن اصلی دیگر هشتاد کیلومتر آن طرف تر در شهر محمدآباد قرار داشت وی در طول راه ، توضیح می دهد اگر آکساسوارهای ساخته شده در این فیلم به هیزم تبدیل نشوند، سالها قابل استفاده خواهند بود مانند گاریهایی که با چوب ساخته شده اند یا آکساسوارهای ترکیبی اما او با وجود این همه زحمت و خلاقیت ، بسیار دلخور است که به او اجازه نداده اند این دکورها را در شهرک سینمایی بسازد.او همچنین توضیح می دهد که خانه روح الدین و چند شخصیت دیگر، دارالخلافه ، حسینیه و بازار خمین در این منطقه بازسازی شد روی دیوارهای این قسمت ، هنوز رد آهک باقی است رد آهک مربوط به صحنه هایی از فیلم است که به دلیل شیوع وبا و بیماری های مسری دیگر در خمین ، به دیوارها آهک پاشیده اند.به گفته طراح صحنه و لباس ، قحطی خمین تاثیر زیادی در طراحی صحنه و لباس داشته است : پوشش روح الدین در مراحل مختلف متفاوت است از لباس و کلاه رنگ روشن در ابتدای فیلم آغاز می شود و به مرور، رنگها به سمت قهوه ای ، مشکی و تیره پیش می رود که نشانه ای از بلوغ اوست . در ابتدا رنگ در داستان زیاد است ؛ اما با آمدن قحطی ، لباسها خاکستری می شود، توبره ها سوراخ ، گاری ها خالی و دیوارها لخت در پایان فیلم ، دیگر نه گاوهای چاق و چله می بینیم نه آدمهای چاق از میان دویست و بیست هزار نفر، سرانجام یک نفر انتخاب شد امیر فرزند بزرگ خانواده ای مهاجر است . خواهری کوچکتر از خود دارد و پدرش فرش فروش است پدر و مادر او از آبادان مهاجرت کردند و در فردیس کرج ساکن شدند و امیر سال 67 به دنیا آمد صورتی کشیده ، اندامی لاغر، پوستی گندمگون ، چشمهایی میشی ، ابروهای به هم پیوسته و موهای کم پشتی که پشت لبش سبز شده ، مشخصات کامل نوجوانی است که نقش نوجوانی امام خمینی )ره ( را ایفا می کند او نیز مانند تمامی پسربچه های نوجوان ، شیطنت های خاص خود را دارد او سالها پیش در رشته کشتی در شهرستان کرج قهرمان شد و به واسطه تجربیات خود در این رشته ورزشی ، گهگاه کشتیهای طولانی با همسالانش می گیرد و در اغلب موارد نیز موفق است.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
وقتی خورشید در غزه طلوع می‌کند

حجت‌الاسلام سید کاظم سید باقری، معتقد است گفتمان مقاومت یک آرمان فراگیر اسلامی و انسانی است که فراتر از مرز‌ها و فرقه‌ها حرکت می‌کند 

وقتی خورشید در غزه طلوع می‌کند

نیازمندی ها