برای عربزبانها بوکمال مرکز تلاقی فرات با عراق و موطنی عجیب از شخصیتهای متناقض است. این شهر زادگاه یوسف زعین نخستوزیر اسبق سوریه، ابورقیه الانصاری فرمانده مهم داعش و عامل سوزاندن خلبان اسیر اردنی، وزیر اسبق نفت سوریه و دهها شخصیت دینی و مذهبی منطقه شامات است.
هرچند این شهر از نظر جغرافیایی خشن و خشک و میانگین دمای 30 درجه در سال را به ثبت رسانده است، با این حال بوکمال مهد تلاقی دو فرهنگ بزرگ عرب عراقی و عرب سوری است؛ دو فرهنگی که سالهاست تحت تاثیر مستقیم حزب سوسیالیستی بعث قرار دارند اما با نگاهی متفاوت به جهان و محیط پیرامونی خود مینگرند. از نظر زبانی مردمان این سرزمین به عربی عراقی تکلم میکنند و از نظر پوشش کاملا با غرب سوریه متفاوتند.
بوکمال مهد مردان سیاسی و امنیتی است. این شهر بهدلیل جغرافیای دور از دمشق، عملا از نظر فرهنگی و سیاسی تحت تاثیر شخصیتها و حوادث عراق است و بر همین اساس پس از شکست داعش در موصل، آزادسازی المیادین و دیرالزور عملا به مرکز حکومت داعش تبدیل شد.
بوکمال تلاقی و فرهنگ بزرگ عراقی و سوری است و داعش خوب میداند تنها زمانی میتواند حکومت و امارت خود را برپا نگه دارد که در عراق و سوریه مشترکا پرچم خود را برافراشته نگه دارد. در ادامه به بوکمال، وضعیت، جغرافیا و اهمیت راهبردی برای عملیات و همچنین وضعیت حال حاضر میپردازیم.
پس از تشکیل دو حکومت سوسیالیستی بعثی در عراق و جدایی اندیشه رهبران این دو کشور در مواردی چون حمایت از فلسطین، جنگ با ایران، مقابله با آمریکا و شیوه انتشار تفکر بعثی، عملا مرز عراق و سوریه روابط سردی را شاهد بود و دو ارتش عراق و سوریه در برابر هم آرایش نظامی داشتند.
سقوط صدام و قدرتگیری گروههای تکفیری در غرب عراق عملا این منطقه را ناامن و تحت تسلط دلالان اسلحه، گروههای تکفیری و قاچاقچیان قرار داد. فرصتی که میتوانست برای نفوذ گروههای تکفیری و تردد آن از عراق به سوریه و بالعکس مناسب باشد.
بحران سال 2011 و سقوط شهرهای سوریه یکی پس از دیگری، بوکمال را به مرکز ترانزیتی و ایستگاه فرماندهی گروههای تکفیری در شرق سوریه تبدیل کرد و عملا بوکمال تنها مرز زمینی با جاده پشتیبان رزمی برای ابوبکر بغدادی بود.
سقوط دومینووار شهرهای عراق در سال 2014 عملا بوکمال در نوار جنوبشرقی سوریه و تلعفر در شمالغربی عراق (نزدیکترین نقطه به موصل) را به دو پایگاه اصلی داعش برای پشتیبانی جنگ تبدیل کرد. بوکمال در محاصره منطقهای بیابانی و خشک به نام بادیه الشام (بیابانهای شام) قرار دارد که عملا غیرقابلسکونت و زیست است؛ صحرایی که به گستره چهار کشور عراق، سوریه، اردن و عربستان متصل است و پشتیبانی خوبی برای ارتباطگیری گروههای تکفیری با عقبه نظامی و سیاسی خود ایجاد میکند.
تسلط بر بوکمال به معنای تسلط بر شاهرگ حیاتی زمینی عراق و سوریه و درنهایت تسلط بر عمق راهبردی گروههای تکفیری و پشتیبانی رزمی در صحرای شامات است.
با آغاز عملیات در حلب و شکست طرح «پایتخت جایگزین»، مقاومت دریافت هدف بعدی نبرد در شرق سوریه است. آمریکا با شکست سنگین در حلب، مقامات ترکیه و عربستان را راضی کرد برای همکاری بیشتر در اتاق عملیاتی دیرالزور مشارکت کنند.
شکست در اتاق عملیاتی امان، حلب، قنیطره، غوطه شرقی و غربی عملا طرح آمریکا را با چالش مواجه میساخت و تنها راه و مسیر باقیمانده انسداد پشتیبانی رزمی و خدمات رزمی جبهه مقاومت است که آمریکاییها در انسداد مرز سوریه و عراق برنامهریزی کردند.
آمریکا با اقناع عربستان، ترکیه، اردن و حتی اروپاییها به آنها این اطمینان را داد که پایگاههای نظامی در نوار مرزی عراق و اردن این توانایی را دارد درصورتی که داعش از رقه، شمال سوریه و نوار مرزی موصل به عقب رانده شود در منطقه دیرالزور و المیادین تا مرز تنف نیروی دپو شده مستقر کند و حکومت داعش پرچم بقای خود را برافراشته نگه دارد و در صورت آماده شدن بستر لازم، این گروه برای حمله به مناطق مرزی سوریه و عراق و فشار به بغداد و دمشق وارد عمل شود.
برای اجرای این سناریو، پنتاگون تصمیم گرفت تنها مسیر موجود یعنی مرز دمشق- تنف- بغداد را مسدود کرده و با اعلام خط حد 55 کیلومتر، ورود هر نیروی نظامی، غیرنظامی و سیاسی به این محدوده را ممنوع کند.
در این طرح نیروهای کردی همکار با پنتاگون در شمال سوریه پس از آزادسازی رقه در نوار مرزی شمال مستقر خواهند شد و اجازه به الحاق ارتش سوریه و عراق نخواهند داد.
موضوعی که با اعلام «منطقه پرواز ممنوع» عملا زمین و هوا را از مقاومت گرفته و دسترسی شرق مقاومت یعنی تهران به غرب محور مقاومت یعنی بیروت و غزه قطع خواهد شد.
در چنین شرایطی و در زمانی که هنوز مذاکرات در حلب برای تخلیه نیروهای انسانی باقی مانده ادامه داشت، سردار سپهبد شهید سلیمانی با اعلام طرح عملیاتی در شرق، ساختار فرماندهی و عملیات مقاومت را به بوکمال منتقل کرد.
آمریکاییها واکنش احتمالی مقاومت و چرخش به شرق را در برآوردهای میدانی لحاظ کرده بودند؛ بر همین اساس با انسداد مسیر تنف، عملا نبرد در شرق برای مقاومت غیرممکن بود؛ مگر اینکه مقاومت جنگ در بیابانهای شام را برای اولینبار در تاریخ جهان کلید زده و وارد سرزمینی بیآب و علف شود؛ راهبردی که به نظر آمریکاییها شبیه حضور آلمان در سرمای کشنده روسیه در جنگ جهانی دوم بود. به گواه اسناد و تحلیل کارشناسان، تصور جنگ در بیابان در شرایطی که مقاومت، آشنایی چندانی با شرق سوریه نداشت یک خودکشی دستهجمعی و شکستی سنگین بهنظر میرسید.
داعش در آن منطقه از ظرفیت سختی زمین، آشنایی با موانع طبیعی، آب و پشتیبانی رزمی سنگین، تسلط بر آبراه فرات و حمایت اطلاعاتی و رزمی آمریکاییها برخوردار بود. با این حال شهید سلیمانی بدون ورود به تنف، با عبور از صحرا و نفوذ به عمق بوکمال، عملا یک «نشدن» دیگر را به «شدن» تبدیل کرد.
آنان که از نبرد و جنگ با داعش اطلاع دارند، خوب میدانند این گروه برای نبرد به هیچ اصولی از جنگ و شیوه آن اعتقادی ندارد و در یک آن نیروهای گردان ویژه انغماسی و انتحاری، صدها تُن تیانتی را در یک کوچه تنگ منفجر خواهد کرد.
تجربه نبرد در حلب، موصل، فلوجه، تکریت، دیرالزور و حتی القنیطره و درعا درس بزرگی به مقاومت داده بود. از طرف دیگر بوکمال تنها امید داعش برای بقا بود.
داعش میدانست حتی اگر تفکر تکفیری باقی بماند برای اثبات دولت شرعی خود در اندیشههای تکفیری نیازمند بقا بر سرزمین و زمین است. جنگ در بوکمال تنها یک جنگ سخت شهری با حضور شهروندان غیرنظامی اسیر و سپرگوشتی نبود، بلکه یک جنگ تمامعیار برای بقا و نیستی از سوی داعش بود که بههیچ عنوان قابل کوتاه آمدن نبود.
از سوی دیگر گزارشها نشان از پیشروی و تغییر آرایش نظامی محور مقاومت از شمال به شرق بود و عناصر مرتبط با دستگاه اطلاعاتی آمریکا، اردن، عربستان، امارات و ترکیه بهطور متناوب به منابع مستقر در بوکمال حضور مقاومت را گوشزد میکردند. در چنین شرایطی نبرد دیگر به شهر و مبارزه با چند انتحاری منحصر نبود.
داعش در دور شهر یک دژ نفوذناپذیر زمینی درست کرد که ورود به آن هیچ تفسیری جز خودکشی نبود. سنگرهای چندلایه، تونلهای عمیق با طول چندین کیلومتر برای حملونقل ماشین و موتور و دور زدن نیروهای مهاجم (مقاومت)، تلههای انفجاری با دهها تن مواد منفجره با فاصلههای کم از یکدیگر، شهروندان غیرنظامی که بهعنوان سپر گوشتی در نظر گرفته بود و درنهایت دپوی تمامی تسلیحاتی که در این چند ساله بهدست آورده بود، تنها بخشی از مشکلات پیشروی مقاومت برای آزادسازی بوکمال بود.
در گزارش روز نبرد و آزادسازی بوکمال آمده: داعش به حدی از تسلیحات ضدزره در میدان رزمی استفاده میکند که استفاده از این تسلیحات برای هدف قرار دادن نفر و نه تجمعات انسانی یا زرهپوش بهکرات گزارش شده است.
در طرف دیگر موقعیت ژئوپلتیک بوکمال را نباید فراموش کرد. این شهر در کنار رود فرات و در نوار مرزی سوریه و عراق قرار دارد. در صورتی که نیروی نظامی عراقی از شرق این شهر وارد نمیشد قطعا شکست داعش امری بیفایده بود.
هدایت و فرماندهی دو نیروی نظامی با ساختار متفاوت و تفکر و تجهیزات گوناگون کار را در نبرد میدانی دشوارتر میساخت.
فراموش نشود ارتش عراق پس از سقوط صدام، با تغییر نگرش در سطح سازمان رزم از ساختار و مدیریت آکادمیک ارتش آمریکا پیروی میکند و روح حاکم بر ارتش سوریه هنوز روح حاکم بر ارتش شوروی و تسلیحات رزمی آن است.
هدایت دو ارتش و نیروی کلاسیک و غیرکلاسیک در صحنه نبرد از ابتکارات بیبدیل و نویی بود که شهید سلیمانی بهکار گرفت.
نبرد در بوکمال با پیروزی مقاومت پایان یافت و برای همیشه داعش در این موقعیت جغرافیایی فاقد سرزمین برای اعلام حکومت است.
وضعیت امروز بوکمال نسبت به سه سال گذشته تفاوتهای چشمگیری دارد. هرچند آمریکاییها هنوز در تنف مستقر هستند اما مرز بوکمال در اختیار نیروهای محور مقاومت قرار دارد.
با الحاق نیروهای مقاومت در عراق و سوریه، عملا بوکمال در سوریه و مرز القائم در عراق به پایگاه پشتیبانی زمینی مقاومت تبدیل شده که تهران را به بغداد، بغداد را به دمشق و درنهایت دمشق را به جولان و بیروت از مسیر زمینی متصل میسازد.
جادهای ترانزیتی که پیشتر برای حمایت از جنگ اعراب با اسرائیل ساخته شده بود و امروز در اختیار محور مقاومت است. در کنار آن استان الانبار که عملا به پایگاه نظامی و دولت کوچک آمریکا در غرب آسیا تبدیل شده بود در اختیار و اشراف مقاومت قرار دارد. در طرف دیگر زندگی به شهر بوکمال با جمعیتی بالغ بر 60 هزار نفر بازگشته است.
حضور مقاومت در این شهر و ایستبازرسیهای ممتد ارتش سوریه موجب شده تا کمتر در بوکمال شاهد انفجار، ترور یا سرقت باشیم. مردم در این شهر با رفتن داعش کمی آرامش و ثبات سیاسی و اجتماعی پیدا کردند و تجارت و ارتباط اقتصادیشان با سایر بخشهای سوریه برقرار است.
از سویی به سبب از بین رفتن جغرافیای سرزمینی داعش، این گروه مجبور شد به صحرای الانبار و شام پناه ببرد و هرازگاهی از این صحرا برای عملیات در سوریه و عراق استفاده کند.
گروهی کوچک از داعش در محل تلاقی رود فرات و صحرای الانبار به صورت پراکنده و کوچرو مستقر هستند که اتفاقا در مسیر امنیتی پادگان عین الاسد است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد