نمود جنگ در آثار ملاقلی پور از همان نخستین کارهایش نمودی استراتژیک بوده است
کد خبر: ۱۲۸۸
ملاقلی پور از همان اولین فیلم هایی که ساخت ، نشان داد که در پی قهرمان پردازی معمول چنین آثاری نیست . هر چند "بلمی به سوی ساحل" و "افق"نیم نگاهی به سینمای حادثه پرداز و قهرمان ساز داشتند، اما با فرازها و فرودهایی ، ملاقلی پور توانست خود را به عنوان یکی از فیلمسازان متفاوت سینمای جنگ معرفی کند. او سینما را به شکلی شهودی آموخته و هیچ گاه نتوانسته از تاثیر مسائل اجتماعی بر آثارش بگریزد.این مقدمه از این نظر آورده شد که شناخت آثار ملاقلی پور بدون توجه به این نکات مشخص ، شناخت جامع و گسترده ای نخواهد بود. ملاقلی پور سینما را اصطلاحا پیش خودش یاد گرفته و به دلیل خاستگاه اجتماعی ای که دارد، همواره دغدغه آدمهای حاشیه نشین اجتماع را داشته است . مجموعه تلویزیونی "سفر به چذابه " که یکسره با فیلمی به همین عنوان متفاوت است ، نشان می دهد که ملاقلی پور همچنان دغدغه هایش را حفظ کرده است . نمود جنگ در آثار ملاقلی پور از همان نخستین کارهایش ، نمودی تراژیک بوده است . به یاد بیاوریم فضای تراژیک پرواز در شب را یعنی جایی که فرمانده گردان کمیل یکی پس از دیگری شاهد شهیدشدن افرادش است و در یک شبیه سازی زیبا، قمقمه های آب را به خود می آویزد تا برای یاران تشنه اش آب بیاورد، اما دشمن امانش نمی دهد و قمقمه هایش به نشانه تیر خوردن مشک آب سردار رزم کربلا، سوراخ میشود."خسوف " و "پناهنده " به همراه "مجنون "، نشاندهنده دلبستگی ملاقلی پور به سینمای اجتماعی است . اگر از این منظر مجموعه تلویزیونی "سفر به چذابه " را بنگریم ، به خطا نرفته ایم . چند نفر با تفکراتی مختلفقرعه فال به نامشان می خورد که به دیدار مناطق جنگی بروند. هر یک در این سفر دنیای خود را نیز به همراه آورده است . زنی که در میانه مجموعه داستان ، زندگی اش را می بینیم . کارگردانی که فیلم جنگی می سازد، جوانی که دلبسته دختری است ، اما نتوانسته با او ازدواج کند، جوان دیگری که پس زمینه فعالیت های سیاسی مخالف دارد و... ملاقلی پور سفری اودیسه وار برای این آدمها تدارک دیده است . اگر این سفر را برای آنها سفری به خویشتن خویش بنامیم ، پر بیراه نرفته ایم . وزنه سنگین این سفر کسی نیست جز همان پرستاری که روزگاری را در بطن جنگ به همراه یک بسیجی مجروح به سر برده است . همین جا به نکته ای اشاره کنیم ، می دانیم که ملاقلی پور دو فیلم "سفر به چزابه " و"نجات یافتگان " را همزمان ساخته است . او در مجموعه تلویزیونی سفر به چزابه از فیلم نجات یافتگان استفاده می کند و آن را به عنوان فلاش بک طولانی پرستار در مجموعه تلویزیونی اش مورد استفاده قرار می دهد. مشاهده فیلم نجات یافتگان در جشنواره فجر و سپس تماشای مجموعه تلویزیونی سفر به چزابه که از این فیلم به عنوان فلاش بک استفاده کرده ، یک تمهید ساختاری بسیار مناسب است . ما در مقام مخاطب ، پرستار فیلم نجات یافتگان را شناخته ایم ، حالا و پس از گذشت مدتی ، او را در هیاتی دیگر می بینیم و در واقع با اولین فلاش بکی که او در مجموعه می بیند، یک بازخوانی برای ما روی می دهد. در واقع ما گذشته این شخصیت را پیش از زمان حال او دیده ایم و این یکی از تمهیداتی است که ملاقلی پور در چند فیلم اخیر خود از "سفر به چزابه " تا "هیوا" و "نسل سوخته " به کار گرفته است و آن بازی با زمان است.شکل برجسته شکست زمان را در فیلم سفر به چزابه دیده ایم ؛ آنجا که کارگردان و آهنگسازش راه خود را گم می کنند و به زمان گذشته می آیند. کارگردان یا آهنگساز تلفن همراهی با خود دارند، آن را به یکی از فرماندهان می دهند، او شماره خانه اش را می گیرد و از پشت تلفن به او می گویند اشتباه گرفته است و اینجا خانه شهید است . ملاقلی پور در هیوا نیز چنین کرده که اگر چه قوت و ابتکار سفر به چزابه را ندارد، اما همچنان تمهیدی است خیره کننده . در مجموعه تلویزیونی سفر به چزابه اگر چه تمهید فلاش بک به عنوان یک ساختار که تاروپود اثر را در اختیار گرفته ، مطرح است ؛ اما بازی ملاقلی پور با زمان شکل گیری دیگری پیدا کرده است . گذشته در حال وجود دارد و حال نیز وامدار گذشته است.گذشته پرستار در حال کنونی او وجود دارد. به یاد بیاوریم که پرستار می لنگد. این یادگار او از آخرین انفجارهای "نجات یافتگان " است . پرستار در میانه سفرش چند بار خود را می بیند، بسیار شبیه به آن بسیجی همراهش . اما کارگردان این فرصت را از ما می گیرد که فکر کنیم با یکی از آثار ملودراماتیک و سوزناک روبه روییم و می توانیم دست کارگردان را بخوانیم.مجموعه تلویزیونی سفر به چزابه به لطف پرورش شخصیت هایی زنده به همراه بازی خوب بازیگرانش از جمله مسعود کرامتی با آن تکیه کلام معروفش در این مجموعه "بشین ... ببینیم بابا"، در شمار مجموعه های به یاد ماندنی تلویزیون است . در واقع اگر دقت کرده باشید، کارگردان هایی که از سینما به تلویزیون نقل مکان می کنند، همواره عناصری از سینما را با خود به تلویزیون می آورند که کارگردان های تلویزیونی عموما مایل به استفاده از این عناصر نیستند. داد و ستد سینما و تلویزیون میتواند بیش از اینها باشد.کارگردان سینما در چارچوب کوچک پرده تلویزیون می تواند فیلم یا مجموعه ای بسازد که مخاطبان هر دو مدیوم را به خود جلب کند. یک نمونه قابل بحث همین مجموعه سفر به چذابه است که ساختار و محتوای آن اگر نگوییم بی نظیر، اما در میان آثار تلویزیونی ، مقام درخوری داشت.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها