راهکارهای مقابله با وهابیت

سفارشات اسلام در جهت حفظ فرهنگ اسلامی

مبانی تفکرات تکفیری ها

بررسی مبانی فکری"داعش"

ریشه های رسیدن به خلافت با قهر و استیلا را می توان از شخصیت هایی چون «احمد بن حنبل» تا «ابویعلاء فراء» و از«ابن حجر» تا «تفتازانی» سراغ گرفت.
کد خبر: ۱۲۷۷۶۹۳

بررسی مبانی فکری

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از خبرگزاری تسنیم؛ گروه موسوم به «دولت اسلامی در عراق و شام» (داعش) که پس از مدتی به «دولت اسلامی» تغییر نام داد چند ماهی است که ادعای تاسیس خلافت اسلامی کرده است؛ خلافتی که با شیوه ی «قهر و استیلا» پی ریزی شده است. ریشه های رسیدن به خلافت با قهر و استیلا را می توان از شخصیت هایی چون «احمد بن حنبل» تا «ابویعلاء فراء» و از«ابن حجر» تا «تفتازانی» سراغ گرفت.

غیریت سازی با دیگران در راستای بر ساختن هویت خود یکی دیگر از اصول داعش است. داعش در اولین گام، «دشمن نزدیک» را بر «دشمن دور» ترجیح می دهد. داعش به دنبال احیای خلافت اسلامی است و بر این اساس شیعیان، علویان و مسیحیان و حتی اهل تسنن را مهمترین «دیگر»ی هویتی تصور می کند. این دایره ی گسترده ی طرد دیگران و غیریت سازی کسانی را که مانند آنها فکر نمی کنند شامل می شود.

بهره بردن این گروه از ابزارهای مدرن (اینترنت، شبکه های اجتماعی، ماهواره) با داشتن رویکردی ضدمدرن، پارادوکسی(متناقض نمایی) عجیب و غریب است اما شاید بهتر باشد بگوییم که این گروه نگاهی مبتنی بر این تئوری دارد که «هدف وسیله را توجیه می کند» و برای رسیدن به هدف شان کمترین کار جنایت های هولناکی است که شاید روی سفاک ترین گروه های تاریخ را سفید کرده اند.

نشانه شناسی این گروه نشان می دهد، حتی انتخاب پوشش سیاه و شعار احیای خلافت به نوعی شباهت تیپولوژیک با خلافت عباسیان دارد. در زمان عباسیان خلیفه نسبت به امرای دیگر مناطق اسلامی حکم مشروعیت بخشی داشت. امرای دیگر مناطق اسلامی باید مشروعیت خود را از خلیفه می گرفتند. «ابوبکر بغدادی» طی خواندن خطبه یی خود را خلیفه ی مسلمین می نامد و خواهان بیعت دیگران می شود.

برخی از ویژگی هایی فکری و عملی این گروه عبارتند از: «نص گرایی افراطی و مخالفت با عقل گرایی»، «توجه نکردن به مقتضیات زمان»، «جستجوی اتوپیایی(آرمانشهری) در گذشته»، «بی توجهی به مبانی فقهی»، «تکفیر گسترده دیگران»، «ظاهرگرایی و بی توجهی به عمق دین»، «ارایه ی تصویری خشن از دین»، «بدعت در دین» و ... .

ریشه های نگرش این گروه را شاید بتوان از سده ی دوم هجری(احمدبن حنبل) تا سده ی بیستم (وهابیت، نوسلفیان و تکفیری ها) پی گرفت. این ریشه های فکری را می توان در سه مرحله مورد بررسی قرار داد:

-مرحله ی اول؛ عقل ستیزی: احمدبن حنبل را که مکتب فکری اش بر«نص» تاکید دارد و از هر گونه اجتهاد پرهیز می کند باید نخستین بنیان اندیشه های سلفی دانست.

-مرحله ی دوم؛ رادیکالیزم روشی: در سده ی هفتم هجری، «ابن تیمیه» به نوعی در امتداد مباحث حنبلی گری است و اغراق نیست اگر بگوییم او محوری ترین چهره ی فکری سلفیه و بنیادگرایی به شمار می آید. وی در آرا و احتجاج با مخالفانش دارای تصلب شدیدی بود؛ به همین دلیل از سوی بزرگان «حنفی» و «شافعی» نیز مورد طعن واقع شد. با این حال میزان تاثیرگذاری او زیاد بوده و رهبر سلفی گری به شمار می آید.

برخی از اصول مهم و تاثیرات ابن تیمیه عبارتند از: تربیت شاگردانی همچون «ابن قیم الجوزی» که از ارکان وهابیت و سلفیه به شمار می آیند؛ تاکید بر حجیت ظاهر قرآن و حدیث که بعدها به اصلی محوری در جریان سلفی گری تبدیل می شود؛ پذیرش اصل غلبه و شکل گیری حکومت از طریق زور؛ اصل شوکت و ضرورت توانمندسازی مسلمانان در مقابل مرتدان و مشرکان که بایستی با زور و برخورد قاطع با آنان روبرو شد.(2)

وی بحث بازگشت به سنت «سلف صالح» را مطرح می کند. گروه های سلفی جهادی و تکفیری ها از او به عنوان «شیخ الاسلام» خود یاد می کنند. در تفکر وی «نص» بر «عقل» اولویت دارد، وی به شدت مخالف فلسفه بود. ابن تیمیه رویکردی بسیار شیعه ستیزانه داشته است؛ وهابی ها وی را پدر معنوی خود می دانند.

-مرحله ی سوم؛ رادیکالیزم عملی: سده ی دوازده هجری قمری، زمان برآمدن «محمدبن عبدالوهاب» و فرقه ی وهابیت است. فرقه یی ساخته ی دست استعمار که دارای قرائتی بسته و منجمد از اسلام است و نه تنها در طول تاریخ به تکفیر همراه با خشونت دیگران پرداخته بلکه تخریب اماکن مقدس و قبور را در دستور کار خود قرار داده است. این فرقه میراث آموزه های فکری ابن حنبل و ابن تیمیه است و رادیکالیزم غیرعقلانی را در دستور کار خود گذاشته است.

فرقه ی وهابیت مبتنی بر اصول و عقاید مشخصی است. وهابی ها معتقدند که هیچ انسانی نه موحد است و نه مسلمان مگر این که اموری را ترک کند، از جمله، به هیچ یک از رسولان و اولیا توسّل نجوید. هر کس اقدام به این کار کند، مشرک است؛ از این رو وهابی ها زیارت قبر پیامبر و ائمه(ع) را جایز نمی دانند و معتقدند هر کس از پیامبر طلب شفاعت کند، مانند این است که از بت ها شفاعت خواسته است.
بررسی مبانی فکری
از مسائل دیگری که وهابی ها درباره ی آن حساسیت خاصی دارند، تعمیر قبور و ساختن بنا روی قبر پیامبر و اولیای الهی و صالحان است. برای نخستین بار این مساله را ابن تیمیه و شاگرد معروف او «ابن قیم» عنوان کرد و بر تحریم ساختن بنا و لزوم ویرانی آن فتوا داد. بر همین اساس سعودی ها هنگامی که در سال 1344 هجری قمری بر مکه، مدینه و اطراف آن تسلط پیدا کردند، به فکر افتادند که برای تخریب مشاهد و آثار خاندان رسالت و صحابه ی پیامبر مستمسکی به دست آورند و اقدام کنند..

وهابی ها همچنین معتقدند تشییع جنازه و سوگواری حرام است. آنها به جنگ با دیگر فرقه ها و مذاهب اسلامی معتقد هستند و مدعی اند باید به آیین وهابیت در آیند یا جزیه دهند؛ از این رو همیشه مسلمانان دیگر را به کفر متهم کرده و اموال و نوامیس بقیه را حلال می دانند. آنان می گویند که هر کس مرتکب گناه کبیره شود، کافر است.

سده ی نوزدهم میلادی زمانی برای برآمدن نوسلفی ها است؛ جریان سلفی گری با گذر از ابن حنبل، ابن تیمیه و ابن عبدالوهاب به اشخاص مختلف رسیده است که می توان از رشیدرضا نام برد. وی دنبال احیای خلافت و بازگشت به سنت سلف بود.

با بررسی ریشه های فکری گروه دهشت افکن داعش بهتر می توانیم آنها را مورد واکاوی قرار دهیم. برای نمونه عقل ستیزی و نص گرایی افراطی را از ابن حنبل، خشونت و غلبه با زور و بازگشت به سنت سلف را از ابن تیمیه، تخریب قبور و بهره بردن از خشونت عریان، بی توجهی به اجتهاد، ظاهرگرایی، ارایه ی چهره یی تحریف شده از اسلام وتکفیر دیگران را از وهابیت برگرفته اند.

در پایان باید گفت در واقع کافرسازی مسلمانان مهم ترین بخش رادیکالیسم و فقه تکفیری داعش است. آنچه خطر چنین گروهی را افزایش می دهد بعد نرم افزاری و گسترش فکر و اندیشه ی منحط این گروه است که بسیار خطرناک تر از بعد سخت افزاری آن است. هرچند نداشتن انسجام فکری و تنها اتکا به برخی مفاهیم جزمی و قرائتی خشن از دین، چشم انداز سیاه و تیره یی از این گروه را نشان می دهد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها