کرانه باختری، عرصه تاخت وتاز صهیونیست ها

خالد قدومی در یادداشتی در گروه بین الملل جام جم آنلاین نوشت: کرانه باختری اشغالی محور وبن مایه کشمکش با دشمن صهیونیستی بشمار می رود ، این خطه مساحتش به 5655 کیلو متر مربع می رسد و تنها 21 درصد مساحت کل فلسطین را تشکیل می دهد، اما عمق راهبردی جمعیتی و ژئوپلتیکی در آن متمرکز است. بیش از 60 در صد مردم فلسطین ( 3.046 ملیون نفر) و حدود 23 در صد کل جمعیت فلسطینیان ( داخل وخارج) که طبق آمار سال 2017 میلادی قریب به 13 ملیون نفر بالغ می گردد در کرانه باختری سکونت دارند. کرانه باختری به لحاظ جغرافیایی از شرق به دره اردن متصل است که 29 در صد مساحت این خطه را تشکیل می دهد. کرانه باختری یکی از مهم ترین پرونده های امنیت رژیم صهیونیستی محسوب می شود که قدس در آن جای دارد و رئیس فعلی آمریکا ( دونالد ترامپ) با به رسمیت شناختن آن به پایتختی ابدی رژیم صهیونیستی وانتقال سفارت کشور متبوعش به شهر قدس از آن باعنوان مرحله موسوم به معامله قرن یاد کرد.

 

در همین پرونده بود که دولت وقت آمریکا به ریاست باراک اوباما در مبحث شهرک سازی ناکام ماند. شهرک سازی یکی از ارکان و ستون های پروژه اشغالگرانه و توسعه طلبانه صهیونیستی است که غرب و شرق و مرکز کرانه باختری را در ذیل پروژه قدس بزرگ می بلعد. در پایان سال 2019 میلادی شمار شهرک نشینان یهودی در کرانه باختری به بیش از 700 هزار تن رسید. رژیم اشغالگر در کمال بدجنسی و با شیوه ای موذیانه وبه بهانه های امنیتی اقدام به ساخت دیوار جداسازی نژادپرستانه ای ( دیوار حایل ) کرد و بدین ترتیب 733 کیلو متر مربع وبه عبارتی 13 در صد از مساحت کرانه باختری را بلعید. با مروری بر فراخوان هائی که از مراکز امنیت ملی صهیونیستی وشعارهای سردمداران دشمن صهیونیستی راجع به الحاق منطقه اغوار و زمین های پشت دیوار حایل بیان می شود، در صورتی که چنین تصمیمی به اجرا درآید در واقع بیش از 38 در صد مساحت کرانه باختری از دست خواهد رفت. همین موضوع می تواند نقشه راه اصلی راستگرایان تندروی صهیونیستی و در رأس آنها نتانیاهو و ژنرال های جنگی برای هرگونه توافق آتی در مورد مساله فلسطین باشد که مبتنی بر اصل ایجاد واقعیت های بالقوه جمعیتی یهودیان خواهد بود به نحوی که کوتاه آمدن از آن برای جامعه صهیونیستی غیر قابل قبول گردد. البته همه این اقدامات در راستای پروژه پایان بخشی به آرمان فلسطین در قالب معامله قرن صورت می پذیرد. آنچه در این باب نگران ساز است، اوضاع کنونی در سطح منطقه و عرصه بین المللی است که متأسفانه شرایط را برای اجرای چنین نقشه شومی فراهم می آورد به ویژه این که جهانیان سرگرم همه گیری کورونا هستند.

 

به اختصار باید عرض کنم که جهان امروز در برابر آزمون و محک دشواری برای ایجاد نظم نوین جهانی قرار دارد و بدیهی است که توپ شعله وری همچون مساله فلسطین بایستی تحت کنترل باشد تا این پروژه براحتی پیاده سازی شود و برای این که چنین شود باید شعله تشنج موجود فرونشانده شود وهمه مؤلفه های آن به کنترل در آید. مؤلقه های این پروژه را در سطح منطقه وساختار نوین آن را می توان در نکات زیر برشمرد:
- ایجاد واقعیت های میدانی ژئوپلیتیکی در محدوده فلسطین اشغال شده به نحوی که امنیت ملی صهیونیست ها را تحکیم و تقویت ببخشد که شرح آن در پیش در آمد سخن بیان شد وآن اینکه این امر را بواسطه تحمیل سلطه سیاسی وامنیتی بر قدس ، غور اردن وتثبیت پروژه شهرکسازی عملی سازند.
- تثبیت وضعیت همگرائی وانسجام میان رژیم صهیونیستی با محیط عربی و اسلامی پیرامونی از رهگذر عادی سازی روابط، و این همان مطلبی است که متأسفانه نشانه های آن را در عادی سازی فرهنگی بواسطه سریال های اجتماعی ونیز عادی سازی مناسبات سیاسی ودپلماتیک وانجام سفرهای سردمداران رژیم صهیونیستی به کشورهای منطقه شاهد هستیم.

- تلاش برای خط بطلان کشیدن بر حق بازگشت آوارگان فلسطینی وتحمیل پروژه اسکان فلسطینیان رانده شده در کشورهای میزبان.
- مهار مقاومت و در هم شکستن هیبت آن، خواه در فلسطین و یا در منطقه بواسطه تحمیل تحریم ها بر مؤلفه های مقاومت و یا درج احزاب مقاومتی در فهرست تروریسم بین المللی که آخرین مورد آن همین اواخر صورت گرفت و کشور آلمان جنبش حزب الله لبنان را یک سازمان تروریستی خواند. متأسفانه این اقدام نکوهیده به عنوان همراهی با سیاست ها و رویکردهای صهیونیستی- آمریکایی صورت گرفته است.

 

گزافه نگفته ایم اگر علت و دلیل این همه اقداماتی که رژیم صهیونیستی امروزه بدان دست می زند را ناشی از ضعف و ناتوانی سیاسی و داخلی این رژیم بدانیم به ویژه با استشمام رایحه فسادی که پیکره این رژیم را از بدو تأسیس تا کنون در برگرفته است. طبق پژوهشی که توسط آقای محمود جرابعه و خانم لیهی بن شطریت با عنوان " فساد در اسرائیل وآینده نتانیاهو" بعمل آمده و توسط مرکز پژوهش های الجزیره در ماه مارس 2018 منتشر شد، نشانه های فساد نخبگانی در اسرائیل از حدود سال 1967 میلادی نمایان شده و همچنان به شکل پیچیده ای در حال گسترش است.
از اسحاق رابین گرفته که در سال 1977 بدلیل اتهام به فساد همسرش ناگزیر از استعفا شد تا نخست وزیر فعلی ( نتانیاهو) که همچنان درگیر پرونده فساد خود وهمسرش می باشد. البته در این بین می توان از عزرا وایزمن و موشه کتساب رؤسای پیشین مستعفی رژیم که به اتهام فساد وآذار جنسی نام برد که در سال های 2000 و 2007 ناچار از استعفا شدند.همچنین می توان از ایهود اولمرت نخست وزیر این رژیم یاد کرد که به اتهام فساد وخیانت در آمانت متحمل 19 ماه زندان شد.
این حجم از بحران سیاسی در میان نخبگان هیئت حاکمه ونیز بی بند وباری در میان قشر جوان ( مصرف مواد مخدر و ارتکاب تجاوزهای جنسی) همه و همه باعث آن شد که رهبران صهیونیستی به سیاست فرار رو به جلو و انتقال بحران های داخلی به ورای مرزها روی آورند. محاصره ملت فلسطین وتضییع حقوق آنان ونیز تلاش برای پیاده سازی پروژه عادی سازی روابط با جغرافیای عربی واسلامی نمونه هایی از این سیاست صهیونیستی است.

 

ما جنبش های مقاومت و مردم فلسطین ممکن نیست اجازه دهیم که این دست طرح ها که حقوق حقه و مقدساتمان را مصادره می کند، عملی شود. از این رو آمادگی و تجهیز کامل مقاومت بواسطه انباشت توانمندی در غزه مقاوم و فرسایش توان اقتصادی و امنیتی دشمن به وسیله عملیات قهرمانانه جوانان برومند، با انگیزه میهن پرست و خود جوش ما در کرانه باختری و همچنین پایمردان دلاوری که شبانه روز از مسجد الاقصی پاسداری می کنند و با تلاش خستگی ناپذیر در پی تحقق وحدت فلسطینیان هستند و با هم افزایی فعالیت های مردمی در داخل فلسطین ونیز بسیج امکانات وبرقرای تماس های دپلماتیک فرامرزی با هدف رویارویی با طرح اسکان آوارگان ومصادره حق بازگشت آنان می تواند پس از توفیق الهی یگانه ضامن بازستاندن حقوق حقه و پیچیدن طومار ننگین اشغالگر وتلاش های خبیثانه اوعلیه امت ومردم قهرمان ودلیر ما باشد.