حالا شما با هر نقشی که بشناسیدش، قبول. من هم با نقش‌ها و چهره‌های بسیاری می‌شناسمش. اما احتمال این‌که در انتخاب پررنگ‌ترین نقشی که از او به‌خاطر دارید، با من هم عقیده باشید کم است.
کد خبر: ۱۲۳۷۳۱۳

اصلا همین که بگویند علی نصیریان من چهار ساله می‌شوم. بالش گل‌گلی‌ام زیر سرم است و جلوی تلویزیون دراز کشیده‌ام. با هیجان میرزا نوروز را نگاه می‌کنم که هر چه تلاش می‌کند از شر کفش‌ها خلاص نمی‌شود. بارها و بارها با اتفاقات ساده فیلم، کودکانه می‌خندم و کیف می‌کنم. آنقدر که حالا 30 سال پس از روزگار چهار سالگی هنوز هم می‌توانم شیفته داستان‌هایی باشم که رنگ و بوی کهنگی روزگارانی دور را در خود دارند. اصلا شاید برای همین هم رفته‌ام سراغ ادبیات فارسی، وسط کلی داستان کهن غرق شده‌ام و هنوز هم فکر می‌کنم می‌شود به حکایت‌ها جان داد و قصه‌های امروزی‌شان کرد. حکایت‌هایی که می‌شود فرم درونی روایتشان را در برخی داستان‌های پست مدرن هم پیدا کرد و شیفته‌شان شد. بعد هم به این فکر کرد که به‌رغم سادگی چقدر نوشتنشان دشوار است و اگر از نصیریان بپرسید احتمالا بازی کردنشان هم حسابی دشوار. بعدتر هم که فهمیدم اصل داستان را بهرام بیضایی نوشته و طرح اولیه فیلمنامه را هم سوسن تسلیمی-بیضایی خوان هم شدم و رسیدم به اتفاقات تازه‌ای که همه‌اش هنوز هم گره خورده با همان تصویر میرزا نوروز و چهره استاد علی نصیریان که هر چند بازی‌های بی‌نظیر و به مراتب بهتر از میرزا نوروز هم دارد، اما حتی خودش هم نمی‌تواند تصورش را بکند بازی‌اش در نقش همان جناب عطار باشی با کفش‌هایی زهوار در رفته و پر از وصله و پینه می‌تواند هنوز هم من 34 ساله را به دخترکی شرور و چهار ساله بدل کند که یکی دو ساعتی همه از دستش در امان باشند و او میرزا نوروز تماشا کند، آنقدر که 30 سال بعد هنوز هم یاد میرزا نوروز بشود بخشی از گذشته، امروز و حتما هم فردایش و دلش بخواهد وسط نوشتن همین یادداشت کوتاه چند باری زیر لب بگوید روزگارت نوروزی باد جناب میرزا.‌

زینب مرتضایی‌فرد

روزنامه نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها