سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بدون شک قدرت کارگردانی لطفی بود که با ابزار کم و تجهیزات ضعیف فنی آن روزها، منجر به ساخت اثر درخشانی برای تلویزیون شد که نقش پررنگی در تحکیم بنیان خانواده داشت.
لطفی البته، کارهای به یادماندنی چون «دلیران تنگستان»، «محله برو بیا»، «پول کثیف»، «پژمان» و «بچههای نسبتاً بد» را برای تلویزیون بازی کرده و در سینما هم او را بیشتر به «سرب» مسعود کیمیایی، «پرده آخر» واروژ کریممسیحی، «مرد آفتابی» همایون اسعدیان، «بازیگر» محمدعلی سجادی و «خفگی» فریدون جیرانی میشناسند.
او این روزها ساکن زادگاهش، قزوین است و چند سالی است که کلا کم کار هم شده. به بهانه تولد 70 سالگی اش با او گفتوگویی انجام داده ایم که در ادامه میخوانید:
کمی از کودکی و نوجوانیتان بگویید. اینکه در کجا به دنیا آمدید و از کی متوجه شدید به هنر علاقهمند هستید؟
من متولد و بزرگ شده قزوین هستم و همین الان هم چند سالی است برای زندگی دوباره به قزوین آمدهام. دیپلم و فوقدیپلم رشته برق را در قزوین گرفتم و البته از همان ایام و در دوران مدرسه هم تئاتر کار میکردم. بهشدت به سینما علاقهمند بودم. آنقدری که رفته بودم کنترلچی یک سینما شده بودم که همیشه بتوانم مجانی فیلم ببینم. بعد از فوقدیپلم به تهران آمدم و در دانشگاه هنرهای زیبا در رشته تئاتر ادامه تحصیل دادم. در همانجا هم بود که با زندهیاد حمید سمندریان، استادم آشنا شدم که اتفاق بسیار تاثیرگذاری در زندگی من بود. بعد هم فوقلیسانس تئاتر گرفتم و چندین سال پیش هم دکترا. تمام عمرم را در خدمت هنر این مملکت بودهام و از هیچ تلاشی برای درآوردن یک نقش و کاراکتر دریغ نکردم.
پس فعالیت هنریتان را با تئاتر شروع کردید...
بله، در اوایل دهه 50 قرار بود تالار مولوی افتتاح شود و اولین تئاتری که باید روی صحنه میآمد، نمایشی بود از مرحوم سمندریان و گروهشان به نام «بانوی سالخورده». یکی از نقشهای اصلی این نمایش را آقای منوچهر فرید بازی میکردند که چون بازیگر فیلم «غریبه و مه» به کارگردانی بهرام بیضایی هم بودند، برای فیلمبرداری این فیلم چند ماه به شمال رفتند. بنابراین آقای سمندریان که پیش از آن بازی مرا در تئاترهای دیگری دیده بودند، به من پیشنهاد دادند که نقش شهردار را من در نمایش «بانوی سالخورده» بازی کنم. حتی خاطرم هست نقش اصلی این نمایش را آقای اکبر زنجانپور بهعهده داشتند که آنطور که بعدها به من گفتند روزهای اول از حضور من در آن نمایش چندان راضی نبودند و فکر میکردند که از عهده من برنمیآید و بعدا دیدند که اشتباه کردهاند. آن نمایش بسیار خوب دیده شد و بعد از آنهم تله تئاترهای زیادی را با خانم پری صابری برای تلویزیون آماده کردیم و همینطور کارمان ادامه پیدا کرد.
بنابراین میتوان گفت سابقه تئاتریتان باعث موفقیتتان در سینما و تلویزیون شد؟
بیتردید همینطور است. اکثر کسانی که در سینما و تلویزیون موفق هستند ریشه تئاتری دارند. علی نصیریان، مرحوم انتظامی و... را ببینید. تئاتر هنرمند را صیقل میدهد و زیر و بم کار را نشانت میدهد. به نوعی بازیگر را آماده برای مدیوم تصویر میکند.
اولینباری که سینما رفتید را بهخاطر دارید؟
بچه که بودم یک دوستی داشتم و هر دو عشق سینما. باهم پول جمع میکردیم و جمعهها میآمدیم تهران، سینما البرز در لالهزار و چهار پنج فیلم میدیدیم. در یک روز چند فیلم میدیدیم و خسته هم نمیشدیم. البته همیشه هم با بلیت وارد سینما نمیشدیم، گاهی که جلوی در سینما شلوغ میشد از لابهلای جمعیت قاچاقی میرفتیم تو. خلاصه شب که برمیگشتیم قزوین به هیچکس نمیگفتیم که تهران بودیم.
یعنی خانوادهتان مخالف سینما بودند؟
نه، اصلا. من به آنها نمیگفتم که جمعهها به تهران میروم، چون حوصله بحث و حرفهای بعدش را نداشتم. البته خانواده من هنرمند نبودند، اما مادرم تبحر زیادی در تقلید صدا داشت و کاملا میتوانست با لحن و تن صدای دیگران حرف بزند. خب این هم به نوعی هنر است و قطعا در درون من تاثیراتی گذاشته.
فکر میکنید خانواده چقدر در روند پیشرفت فرزندانشان تاثیرگذار هستند؟
خیلی زیاد. البته در زمان ما که خانوادهها به قدر الان وسواس رسیدگی به فرزندانشان را نداشتند. خانواده باید بتواند استعداد فرزندش را تشخیص بدهد و فرزندش را در جهت استعدادی که دارد حرکت دهد. بعضیها در رشتههای فنی استعداد دارند، بعضیها پزشکی، بعضیها هنری و... فرقی هم ندارد، مهم شناسایی استعداد است. اینکه شما بهعنوان پدر یا مادر، فرزندت را مجبور کنی که حتما مثلا پزشک شو، چه فایدهای دارد؟ خب، آن بچه اگر هم پزشک شود، پزشک قابلی نمیشود.
به نظرم فیلم «جیببرها به بهشت نمیروند» به کارگردانی ابوالحسن داوودی نقطه عطف کارنامه بازیگریتان است، انگار بعد از بازی در آن فیلم بهتر دیده شدید. آیا بعد از این فیلم وارد مرحله جدیدی در بازیگری شدید؟
ببینید استقبال مردم از یک فیلم نشاندهنده این نیست که آن فیلم لزوما در فعالیتهای حرفهای بازیگر آن فیلم تاثیرگذار است. «جیب برها به بهشت نمیروند» از نظر من فیلم متوسطی بود که خوب فروخت. فیلم شاخص و عجیب و غریبی نبود و من به عنوان بازیگر آن مثل تمام کارهایم هر آنچه در توانم بود را گذاشتم تا نقشم را به درستی دربیاورم.
در این فیلم یکی از همبازیهایتان مرحوم حسین محباهری بودند. خاطرهای از ایشان دارید؟
من و حسین چند کار با هم انجام دادیم. سریالی را برای شبکه دو کارگردانی میکردم به نام «شاگرد اولیها»، که در آن سریال حسین محباهری در نقش یک پادشاه دیوانه بود که فرزندان خود را به مکتب گذاشته بود تا درس بخوانند. حسین بازیگر بسیار بااستعدادی بهخصوص در کارهای طنز بود و ما با هم روزهای بسیار خوبی را گذراندیم.
با توجه به اینکه با کارگردانهای شاخصی چون مسعود کیمیایی، فریدون جیرانی، همایون اسعدیان، محمدعلی سجادی و... همکاری داشتید، فکر میکنید سینمای ایران این فرصت را در اختیار شما گذاشته تا نقشهایی را که دوست داشتید را بازی کنید؟
خیر. من نقشهایی که دوست داشتم را اصلا بازی نکردم.
مثلا دوست داشتید در چه نقشهایی بازی میکردید؟
من بیشتر کارهای جدی را دوست دارم، اما در ایران وقتی هنرپیشهای در یک نقش طنز کار میکند دیگر او را ول نمیکنند و مدام مشابه آن را به او پیشنهاد میدهند.
البته تجربه در سالهای اخیر ثابت کرده مخاطبان سینما فارغ از خوب یا بد بودن فیلمها از فیلمهای کمدی به مراتب بیشتر استقبال میکنند و دقیقا به همین خاطر هم هست که فیلمسازان زیادی به سمت این ژانر گرایش پیدا کردهاند. نظر شما درباره سینمای کمدی فعلی چیست؟
فیلمهای کمدی فعلی، کپی فیلمهای کمدی قدیمی است. این فیلمها یکسری شلم شورباست که ارتباط مستقیمی به محدودیتها و اعمال نظرهای وزارت ارشاد دارد. کمدی ما زیرنظر فشارهایی که مثلا به این لهجه این برمیخورد، به آن شغل برمیخورد، به آن یکی قوم برمیخورد و... دارد از بین میرود. دست کمدی باز نیست که بتواند استاندارد عمل کند و نتیجهاش میشود آنچه الان روی پرده سینماها میبینید.
الان که در قزوین ساکن هستید فعالیت هنری هم دارید؟
اگر کار خوبی پیشنهاد شود، چرا که نه! اما مساله اینجاست که کار خوب نیست یا نمیخواهند پول بدهند! در قزوین اما، زندگی آرامی دارم. اینجا زادگاه من است و مسلما دوستاش دارم.
با توجه به گستردگی فضای مجازی و فعالیت هنرمندان و سلبریتیها در شبکههای اجتماعی، چقدر از وقتتان را صرف این فضا میکنید؟
من خیلی کم با این فضاها آشنا هستم. چون برایم جنبه سرگرمی ندارد و ترجیح میدهم سرگرمی جدیتری داشته باشم. هنوز عادت نکردم عکس شام و ناهارم را جلوی چشم بقیه بگذارم و به به و چه چه راه بیندازم.
در آستانه 70 سالگی چه آرزویی دارید؟
برای همه آرزوی سلامتی میکنم و امیدوارم در وهله اول همه سلامت باشند و بعد از آن موفق و هیچکس در کاری که انجام میدهد ناامید نشود.
ساناز قنبری - روزنامه جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
محمد نصرتی در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛