در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در محله حاشیهنشین شیرآباد زاهدان، خانه هنر هدی را خیلیها میشناسند، نشان به آن نشان که از هرکسی بپرسید، میگوید کارخانه نمک و گاراژ و کریمآباد را رد کن و برس به باقری 48؛ همان در آبیرنگ بزرگ خانه هنر هدی است. مرضیه حسنزهی، سرپرست این خانه هنر و مدیر فروش محصولاتی است که به همت زنان این محله پشت دیوارهای همین خانه درست میشود. مدیری هنرمند که به ما میگوید این مرکز با حمایت بنیاد توسعه و کارآفرینی زنان و جوانان و با یک هدف اصلی شروع به کار کرده: «توانافزایی زنان سوزندوز، هدفی که از همان ابتدا قرار بوده از طریق برگزاری دورههای مهارتی برای این زنان به دست بیاید و نتیجهاش ترویج فرهنگ خوداشتغالی بین زنان منطقه باشد.»
این هدف اما وصل میشود به هدفهای کوچک و بزرگ دیگر، از کمک به افزایش کیفیت تولیدات سوزندوزی منطقه گرفته تا کمک به گسترش دسترسی به بازارهای محلی و فرامحلی.
توانمندسازی حاشیهنشینها
حسنزهی در توضیح بیشتر به ما میگوید: خانه هدی با هدف توانمندسازی و درآمدزایی زنان سرپرست خانوار در محلات حاشیهنشین فعالیت میکند، به این شکل که محصولات سوزندوزی خانمهایی را که در این منطقه به هنر سوزندوزی مشغولند وارد بازار میکند و در کنار این کمک، سعی میکند شرایطی را فراهم بیاورد تا این محصولات با کیفیت بهتر و ارائه بهتر به دست مشتری برسند.
این یعنی فرصت حضور سوزندوزیهای زیبای سیستان و بلوچستانی در نمایشگاههای مختلف داخلی و خارجی و عرضه آنها به مشتریانی که شیفته نقش و طرحهای سوزندوزی شده روی پارچهها شدهاند؛ محصولاتی ارزشمند که اسم یکی از 200 هنرمند فعال خانه هنر هدی یک گوشه آنها با همان نخهای رنگی نوشته شده است.
حسنزهی با اشاره به این موضوع میگوید: این مرکز همانطور که از اسمش پیداست قرار بوده خانهای برای هنر، دانش و یاری باشد، یعنی علاوهبر آن بحث هنریاش، به جنبههای آموزشی زنان سوزندوز هم توجه کند و از طرف دیگر با فعالیتهای مختلف به کمک و یاری مردم منطقه بیاید و از سال 89 که این مرکز راهاندازی شد همه تلاشها در جهت تحقق این هدف بود و خوشبختانه در حال حاضر در این مرکز 200 بانوی هنرمند سوزندوز و 210 کودک فعال هستند.
بانوانی که به گفته این کارآفرین، دلیل حضورشان در این خانه هنر فقط مشکلات اقتصادی و مادی نبوده و به دنبال فضایی برای عرضه بهتر محصولاتشان و فروش بیشتر بودهاند: با اینکه اینجا در یک منطقه حاشیهنشین بنا شده و فعال است، اما فقط احتیاج و نیاز مادی در آن مطرح نیست، در خانه هنر هدی فرصت حضور به همه زنانی داده میشود که سوزندوزی را بلد هستند و میخواهند از طریق این هنر به استقلال برسند.
در هرخانه یک بانوی سوزندوز
سوزندوزی در کوچه پس کوچههای شهرهای مختلف استانی که بیش از 11 درصد وسعت کشورمان را دربر میگیرد، هنر غریبی نیست؛ اینجا درِ هر خانه را بزنید، یک نفر با لباس سوزندوزی شده در را به روی شما باز میکند و حتما یکی از اهالی خانه، سوزندوزی یاد دارد! این دقیقا اصطلاحی است که مرضیه حسنزهی به کار میبرد و در توضیحش میگوید: اینجا خانمهای توانمند زیادی هستند که سوزندوزی را یاد دارند، یعنی نسل به نسل این هنر از مادر به دختر رسیده و همین طور ادامه پیدا کرده تا امروز. اینجا لباس ما لباس سوزندوزی شده است و این یعنی اهمیت این هنر. البته در سالهای اخیر به خاطر توجهی که به این هنر شده، علاوهبر لباس، زیورآلات، کوسن، پرده، روتختی و وسایل دیگری هم که سوزندوزی شدهاند با استقبال خوب مشتریها مواجه شدهاند.
این هنرمند 50 ساله سیستان و بلوچستانی هم دقیقا مثل بقیه زنان استانش، از بچگی سوزن به دست گرفته و روی پارچه طرح و نقش زده و آرزویش همیشه این بوده که محصولات تولید شدهاش بازاری فراتر از مرزهای استانیشان داشته باشد، آرزویی که مدتهاست به حقیقت پیوسته است.
حسنزهی میگوید: اینجا همه زنها سوزندوزی را بلدند و مهمترین کار دولت این است که از این ظرفیت استفاده کند.
این بانوی هنرمند دقیقا برای یادآوری همین موضوع هفته پیش مهمان مراسم افطار رئیسجمهور شد تا از مشکلات و خواستههای زنانی بگوید که همه مثل او روزشان را با نخ وسوزنهای رنگی به شب رسانده بودند.
در مراسم افطار رئیسجمهور چه گذشت؟
دو سه روز قبل از برگزاری مهمانی افطار از طرف میراث فرهنگی به مرضیه حسنزهی خبر دادند که یکی از مهمانهای این دیدار صمیمانه است؛ دیداری که دربارهاش میگوید: از همان اول یعنی قبل از حرکت به سمت تهران، قرار بر این بود که از مشکلات و دردسرهای این حرفه بگویم اما چون سه دقیقه بیشتر وقت نداشتم سعی کردم به نکات مهمتر اشاره کنم؛ اتفاقا اول قرار بود روی بحث بیمه تاکید کنم، چون تامین اجتماعی ما هنرمندان سوزندوز را بیمه کرده، اما اگر یک روز فقط یک روز هزینه بیمه را دیر بریزیم یا کارت صنعتگری ما یک روز دیر تمدید شود، بیمه کلا قطع میشود که موضوع نگرانکنندهای است.
اما چون یک وقت سه دقیقهای برای کل دردهای هنرمندان سوزندوز اختصاص داده شده بود، مرضیه حسنزهی بحث بیمه را به حال خودش رها کرد و رفت سراغ بقیه مشکلات: من به آقای روحانی گفتم، ما خانمهای خیلی توانمندی در استانمان داریم. نگفتم خانمهای نیازمند یا ضعیف یا محتاج کمک مادی، گفتم اینها توانمند هستند. هنری دارند که میتوانند از این هنرشان درآمد داشته باشند و آن را نه فقط به بازارهای داخلی که به بازارهای جهانی عرضه کنند، ما اینجا برای این عرضه کمک میخواهیم. در حقیقت از ایشان خواستم که فضایی برای تبلیغات و بهتر دیده شدن در اختیار ما بگذارد. مشکل بعدیای که این بانوی کارآفرین مطرح کرد، سررشته اش به گرانیهای اخیر میرسید و حمایتی که همه خواهانش هستند: به آقای روحانی گفتم، ما نیازمند حمایت هستیم چون نخ و پارچه که ابزار کار ماست با ارزدولتی به دست ما نمیرسد و به خاطر همین خیلی گران تمام میشود و اصلا نمیصرفد روی محصول کار کنیم. او در توضیح بیشتر میگوید: مواد اولیه کار ماهم مثل خیلی از کارها گران شده، قبلا پارچه متری 15 هزار تومان میخریدیم الان باید متری 40هزار تومان هزینه کنیم. نخی که 25 هزارتومان بود الان صد هزار تومان شده و این آسیبی است که بالارفتن قیمتها به ما میزند.
بعد از این مشکل، حسنزهی انگشتهای دست راستش را شمرد و رسید به اینجای قصه که وام برای زنان سوزندوز کیمیاست: با اینکه در خبرها میگویند چند میلیارد وام برای کمک هزینه راهاندازی مشاغل صنایعدستی در نظر گرفته شده اما وقتی من و بقیه سوزندوزها به بانک مراجعه میکنیم میگویند از وام خبری نیست. اگر هم باشد از ما ضامن کارمند میخواهند که اینجا خیلی کم پیدا میشود. یک بار میگویند بروید تکی ثبتنام کنید یک بار هم میگویند گروهی.
حسنزهی ادامه میدهد: البته ما در خانه هنر هدی از همان اول یک صندوق داخلی و دفترچه پسانداز عمومی برای اعضا داریم و هرماه از هرکدام از آنها مبلع ده هزارتومان میگیریم و سعی میکنیم با دادن وامهای خرد به آنها کمک کنیم، اما برای توسعه کارمان به وامهای بزرگتر احتیاج داریم که به دستمان نمیرسد. او به نمایندگی از بقیه هنرمندان سوزندوز این مشکلات را به گوش رئیسجمهور رساند و آقای روحانی در جوابش لبخند زد؛ این را مرضیه حسنزهی به ما میگوید و ادامه میدهد: آقای روحانی حرفهای من را شنیدند، سرشان را تکان دادند و لبخند زدند، از همان لبخندهای همیشگی و حرف دیگری ردو بدل نشد. انشاءا... بعدا دوباره این حرفها به گوششان برسد و برایشان یادآوری شود.
هدیهای خاص از دیار رستم
هنرمند صنایعدستی که باشی محال است دست خالی به یک مهمانی بزرگ بروی. این بانوی کارآفرین هم برای اینکه از ارزش و اهمیت هنر زنان استانش بگوید، از همان روزی که قضیه مهمانی را فهمید به کمک بقیه اعضای خانه هنر شروع کرد به آماده کردن یک هدیه مناسب؛ حالا پرچمهای ایران سوزندوزیشده هدیههایی هستند که به دست رئیسجمهور رسیدهاند تا اگر جلوی چشمش بودند، زنان سیستان و بلوچستان را به یادش بیاورند.
مینا مولایی
ایران
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد