ماجرای تصادف پورشه در اصفهان و کشته شدن یک آدم بیگناه پرونده مشکلات فرهنگی و هویتی را دوباره باز کرد

تازه به «دور‌دور » رسیده‌ها!

پورشه در این چند سال همیشه برای ما داستان بوده، چه وقتی زیر پای دختری بود و در تهران به درختی خورد و از هم پاشید، چه وقتی که در اصفهان زیر پای پسری بود و به پرایدی کوبید و راننده بخت ‌برگشته را کشت. دختر پورشه‌سوار اولی در دم جان باخت و راننده پراید ماجرای دوم به آنی از دنیا رفت،‌ اما ماجرای ماشین‌های لوکسی همچون پورشه و حواشی‌شان باقی ماند که چند سالی است زیر پای جماعتی خاص در خیابان‌های این شهر و آن شهر دیده می‌شود و داستان می‌سازد.
کد خبر: ۱۲۰۸۱۷۸

می‌گویند در صحنه تصادف پورشه با پراید در اصفهان، وقتی مردم دور ماشین را گرفته بودند که این پورشه میلیاردی دست‌نیافتنی را لمس کنند، خواهر راننده که خودش راننده لکسوسی بود، از این تماس‌های مزاحم عصبی می‌شود و پرخاش می‌کند و مردم هم که نمی‌خواهند کم بیاورند، می‌گویند برادرت آدم کشته که زن دوباره برآشفته می‌شود که اگر کشته دیه‌اش را می‌دهیم.
این جمله کذایی همان چیزی است که نمی‌شود از آن گذشت، اصلا نمی‌شود با این جمله کنار آمد،‌ تلخی پیچیده شده در تار و پودش فراموش‌شدنی نیست، آخر مگر یک انسان که از بد حادثه یا هرچیز، سوار پراید است، برگ درخت است که اگر کنده شود کسی باکش نباشد، اصلا مگر جای این جمله درست همان جایی است که خون یک بیگناه ریخته شده یا مگر پول تو آدم پولدار به تو هر حقی می‌دهد؟
اما برخی از این قشر البته که چنین حقی را به خود می‌دهند و این حق را اضافه می‌کنند به حق دور دور کردن در خیابان‌ها و مردم شهر را جان‌به‌سر کردن فقط به این دلیل که حساب بانکی‌شان پر و پیمان‌تر از دیگران است و خانه‌ها و ویلاهایشان بزرگ‌تر. با این‌که سردار کمال هادیانفر، رئیس پلیس راهور ناجا در گفت‌وگو با ما آمار داد که همکارانش در سال 97 با دوردورکن‌های متخلف در شهرهای بزرگ برخورد کرده و 20 هزار و 669 نفر را اعمال قانون کرده‌اند، دلمان خنک نشد. حتی وقتی اضافه کرد که گواهینامه 1279 نفر ضبط و 12 هزار و 84 خودرو توقیف شده و 1641 نفر به مراجع انتظامی و 1228 نفر به مراجع قضایی رفته‌اند ایضا تفاوتی در حالمان ایجاد نشد چون گرچه برخورد قانونی با خودنماهای خیابانی قوت قلبی است ولی اعمال قانون کجا و نقطه پایان نشستن بر این ماجراها کجا.
تفریح آری، هنجارشکنی نه
سردار کمال هادیانفر، رئیس‌پلیس راهور ناجا می‌گوید پلیس مخالف تفریح جوان‌ها نیست، ولی با هنجارشکنان و مخلان آسایش عمومی قاطعانه برخورد می‌کند، حسین رحیمی، فرمانده انتظامی تهران بزرگ نیز گفته است که دور دور به تنهایی تخلف نیست، اما اگر رفتار‌های خارج از قانون و شئونات چاشنی‌اش شود و این خیابان‌گردی به آزار مردم ختم شود، پلیس وارد عمل خواهد شد.
این دو مقام مسؤول این جملات را گفته‌اند چون راننده پورشه حادثه‌ساز اصفهان چند ثانیه قبل از کوبیدن به پراید بداقبال داشت دوردور می‌کرد و به روایتی با کسی کورس گذاشته بود؛ دو سه ساعت بعد بامداد و درست وسط خیابان‌های اصفهان. سردار هادیانفر به ما گفت که رفتار این جوان و همه جوان‌های مثل او همانی است که بسیاری از روان‌شناسان می‌گویند و آن را ناشی از اختلال روانی «دیده شدن» تفسیر می‌کنند، یعنی تلاش برای جلب توجه دیگران.
جعفر بای که آسیب‌شناس اجتماعی است نیز از همین منظر به موضوع نگاه می‌کند و به جام‌جم می‌گوید مرتکبان رفتارهای اینچنینی مشکلات هویتی دارند و در فضاهایی رشد کرده‌اند که معیار تعیین جایگاه اجتماعی، مسائل مادی بوده و به‌ناچار آنها نیز گرفتار منزلت‌های مادی شده‌اند. او می‌گوید این وضع ناشی از اقتصاد بیمار است که شکاف‌های طبقاتی ایجاد کرده و موجب جهش‌های طبقاتی آنچنانی شده، به حدی که یک گروه در فضای بیماری اقتصاد یکباره به ثروتی رسیده و وارد طبقه‌ای شده‌اند که فرصت نکرده‌اند فرهنگ آن طبقه را کسب کنند و در نتیجه مرتکب رفتارهای خارج از عرف می‌شوند.
ریشه در فرهنگ
قانون اما معمولا با این تفسیرها کاری ندارد، یعنی علت را کنار می‌گذارد و با معلول می‌جنگد، یعنی کاری ندارد که چرا تفاخر به ثروت، نقاب خودروهای اشرافی می‌زند و به خیابان‌ها می‌آید بلکه با خیابانی شدن رفتارهای هنجارشکن کار دارد و آنها را در مرکزیت می‌گذارد، پلیس هم که وظیفه‌اش اعمال قانون است بناچارهمان را می‌کند که قانون می‌گوید. یکی از این قوانین ماده 618 قانون مجازات اسلامی است که می‌گوید هرکسی با هیاهو و جنجال یا حرکات غیرمتعارف یا تعرض به افراد، موجب اخلال در نظم و آسایش و آرامش عمومی شود یا مردم را از‌ کسب و کار بازدارد به حبس از سه ماه تا یک سال و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم می‌شود.
قانون دوم نیز ماده 718 قانون مجازات اسلامی در بخش تعزیرات است که تاکید دارد هرگاه راننده‌ای بدون گواهینامه،‌ در حالت مستی،‌ باسرعت غیرمجاز، با نقص فنی و... منجر به تصادفی فوتی یا جرحی شود به دو تا سه سال حبس محکوم و از یک تا پنج سال از حق رانندگی محروم می‌شود، با این تاکید که هیچ کدام از این مجازات‌ها قابل تبدیل به جزای نقدی نیست.
به این ترتیب قانون برای همه دوردورکن‌ها و همه مخلان آسایش عمومی، نسخه تنبیهی قابل ملاحظه‌ای دارد اما این که چرا با وجود چنین قوانینی، رفتارهای ناهنجار ترافیکی متوقف نمی‌شود موضوعی است که هم پلیس و هم جامعه‌شناسان ریشه آن را در فرهنگ می‌دانند. رئیس پلیس راهور ناجا می‌گوید پلیس به عنوان مجری قانون، متخلفان را اعمال قانون می‌کند ولی در عین حال باور دارد برخورد درست با چنین پدیده‌هایی، نیازمند توجه به ابعاد فرهنگی آن است به این معنا که دستگاه‌های فرهنگی باید آموزش‌های موثر را در برنامه‌هایشان قرار‌دهند و خانواده‌ها نیز از نقش تربیتی خود غافل نشوند.
جعفربای، آسیب‌شناس اجتماعی نیز واژه‌های گسست نسلی، بحران هویتی و شکاف طبقاتی را کنار هم می‌چیند و می‌گوید در جامعه ما که گرفتار چنین مشکلاتی است برای رفتارهای ناهنجاری که نمود خیابانی پیدا می‌کنند بهترین راه مقابله، اقدامات فرهنگی است، به‌ویژه در خانواده‌ها، مدارس و رسانه‌ها. او می‌گوید ما در ساخت نسل‌جدید باورمند به مسائل اخلاقی و اعتقادی خوب عمل نکرده‌ایم و این نسل را وانهاده‌ایم تا از آبشخورهای فرهنگی بیرون از مرز تغذیه شوند و واضح است وقتی نهادهای فرهنگی داخلی قصور می‌کنند، خوراک فرهنگی و اعتقادی نسل جدید نیز غلط ساخته می‌شود.
هیچ کسی تا به حال پی این نرفته که عاشقان دور دور و دلباختگان تفاخر به ثروت چند‌درصدشان روزنامه می‌خوانند و چند نفرشان به آن چیزی که کارشناسان این گزارش گفته‌اند، باور دارند. ولی باید انصاف داد که در بسیاری از گرفتارهای ما همیشه پای‌کاستی‌های فرهنگی وسط است، چه این قشر خوش‌شان بیاید و چه بدشان.

شخصیت‌های پورشه‌ای

دکتر امان‌ا... قرایی‌مقدم
جامعه‌شناس

سال‌هاست که در جامعه جهانی مادیات بر ذهن عموم مردم حاکم شده است و همه چیز با مادیات سنجیده می‌شود. به این صورت که پول تبدیل به معیاری شده برای ارزش‌گذاری بر همه جوانب زندگی از جمله عشق، آزادی، احترام و شأن اجتماعی. حال متاسفانه این نوع تفکر در دو سه دهه گذشته به دلیل برخی خلاهای اقتصادی و اجتماعی به قشر وسیعی از جامعه ما نیز سرایت کرده است.
وقتی هم که جامعه به چنین آسیبی گرفتار شود، افراد سعی می‌کنند با به نمایش گذاشتن دارایی‌هایشان، خود را ارزشمندتر نشان دهند. همین می‌شود که افراد به فخرفروشی با لوازم خانه، خودرو و دیگر اموال خود روی می‌آورند. در ماجرای تصادف پورشه در اصفهان که منجر به کشته شدن فرد بی‌گناهی شد، دقیقا همین مساله اتفاق افتاد. یعنی یک فرد به دلیل ذهنیت اشتباه خود درباره مادیات، ندانسته ارزش جان یک انسان را با مادیات مقایسه کرد.
البته آنچه که وقوع این حادثه را در جامعه ما خاص‌تر می‌کند، این است که در دهه‌های اخیر به دلیل سیستم ناکارآمد اقتصادی، افراد نوکیسه رشد کرده‌اند. نوکیسه‌هایی که ظرفیت روبه‌رو شدن با ثروت‌های کلان در شخصیت آنها شکل نگرفته است و به همین علت از نظر فرهنگی، جایگاه قابل قبولی کسب نکرده‌اند. این در حالی است که افراد‌ اصیل خودشان را در برابر ثروت نمی‌بازند و لزومی نمی‌بینند که با دارایی‌هایشان فخرفروشی کنند.
در نتیجه وقتی افراد به پختگی لازم برای ثروتمند شدن نرسیده‌اند، اما ثروت‌های بادآورده به جیب‌شان سرازیر شده است، براساس تفکر مادی حاکم بر جامعه، به دنبال ظاهرسازی و به رخ کشیدن دارایی‌های خود و کسب شخصیت از این طریق هستند. این پدیده را می‌توان «شیء‌سالاری» نام نهاد. به این نحو که انسان‌ها در تلاش هستند تا شخصیت خود را از اشیا کسب کنند. وقتی هم که این تفکر بر جامعه حاکم شود، رفته رفته معنویات رنگ می‌بازد و ارزش جان انسان‌ها روز‌به‌روز کمتر می‌شود.

مریم خباز

جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها