در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
چرا برای کار به این خوبی اما آوردهایم؟ امای قضیه به جایی برمیگردد که نفس این قضیه بدون در نظر گرفتن مصادیق و افراد و احکام تبدیل به یک رویه افراطی شود بدون اینکه اقتضائات طرفین درگیر در موضوع رعایت شود. همین هم میشود که به یکباره یکی از شعبات دادگاه انقلاب تهران برای مجازات فردی که اصولا هیچ اعتقادی حتی به اصول قانونی مربوط به جایگاه رهبری و اصل ولایت فقیه ندارد را به یکباره مجازات کنند که برود توی انقلاب بچرخد و سه عنوان کتاب را خریده و نه فقط آنها را مطالعه بلکه از روی آنها رونویسی کند! بله درست خواندید؛ رونویسی! شبیه همان جریمه و مجازات که مثل ما دهه شصتیهای گروه فرهنگی در ایام دبستان و دوره ابتدایی تجربهاش کردهایم!
نویسنده سطور این گزارش شخصا یادش نرفته که در همان ایام ماضی چند مرتبهای مجبور به رونویسی صفر تا صد بعضی از درسهای کتاب فارسی شده. یک موردش مربوط به درس جبار باغچهبان بود که در زمره طولانیترین متون دوره درسی کتاب فارسی دوره ابتدایی محسوب میشد. اجازه بدهید این را فاکتور بگیریم که هنگام نوشتن چه اصطلاحات و عباراتی نثار روح مرحوم باغچهبان میکردیم که چرا باید دست به یک سری کارها بزند که بعد آن همه کار را عین به عین وارد کتاب فارسی دوره ابتدایی کنند که بعد معلمی هم پیدا شود که از بدسلیقگی برای جریمه دانشآموزان، امر به دو سه مرتبه رونویسی از این درس کند که بعد دانشآموزان جریمه شده در هنگام رونویسی، دو سه خط یک بار زیرسبیلی رد کنند و جا بیندازند.(جالبی قضیه هم این بود که میدیدی اصل متن جبار باغچهبان در کتاب ده دوازده صفحه است ولی سه مرتبه رونویسی از روی آن در دفتر مشق یکی از همان دانشآموزان سر به هوا کلا شده 8 صفحه! بگذریم آقا!)
این حکم که صادر شده یعنی چه؟!
اجازه بدهید قبل از ادامه افاضات درباره این مطلب، بخشهایی از حکم که مربوط به به این موضوع است را با هم مرور کنیم. در بخشهایی از این حکم که به امضای ایمان افشاری، دادرس شعبه 26 دادگاه انقلاب اسلامی تهران رسیده، آمده است:
«... از باب مجازات تکمیلی به کار معین مطالعه و رونویسی کتاب حکایت زمستان به قلم سعید عاکف، داستان سیستان نوشته رضا امیرخانی و کتاب دشمنشناسی ناشر انتشارات انقلاب اسلامی، صادر و اعلام مینماید... رای صادره غیابی و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل واخواهی در این شعبه سپس ظرف بیست روز قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر استان تهران خواهد بود!»
بدک نیست درباره سه کتابی که مدنظر جناب دادرس بوده هم کمی حرف بزنیم. «حکایت زمستان» از پرفروشترین کتابهای حوزه دفاع مقدس است. همین قدر بدانید که به رکورد 200 هزار جلد نزدیک شده است. این کتاب دو سال قبل هم در نمازجمعههای سراسر کشور برای نمازگزاران معرفی شده است.
«داستان سیستان» هم کتابی است به قلم رضا امیرخانی که در سفر سال 1381 رهبر انقلاب به استان سیستان و بلوچستان همراه ایشان بوده. امیرخانی مشاهدات خود از این سفر را در قالب زبانی غیررسمی و صمیمی نوشته و در قالب این کتاب منتشر کرده است.
کتاب «دشمنشناسی» هم که توسط انتشارات موسسه انقلاب اسلامی منشر شده گزیدهای از دیدگاههای رهبر انقلاب است که ناظر به موضوع شناخت دشمن و ابزارها و ماهیت آن ایراد شده است.
کتابِ اجباری، شهرِ تبعیدی
اولین اعتراض از طرف نویسنده یکی از این کتابها منتشر شد. آقا رضای امیرخانی که در یک سال گذشته دو سه مرتبهای ذکر خیر او را کردهایم، یکشنبهشب با انتشار متنی در کانال تلگرامی سایت شخصیاش نوشت:
«کتاب را به حکم قاضی نمیخوانند؛ کتابی درست خوانده میشود که مخاطب، خود، آن را انتخاب کند. اگر قرار است کتاب به فهرست مجازاتهای تکمیلی افزوده شود، بهتر است پیش از آن، تغییراتی در قانونِ حقوق مولفان و مصنفان انجام پذیرد و در آن پیشبینی شود تا از مولفان برای این کار اجازه بگیرند. فقط فراموش نکنیم که با انتشار این سیاهه کتب، مشکلی خواهیم داشت مثل مشکل سیاهه شهرهای محل تبعید!»
آقا رضا در بخش دیگری از متن، دلیل و انگیزه و نیت اصلی خودش را در اعتراض به این کار همان چیزی ذکر کرده که مایه بد و بیراه گفتن ما را در دوران ابتدایی به مرحوم باغچهبان فراهم آورده بود: «شاید اگر در حکم تکمیلی، معرفی کتاب برای مطالعه بود، چیزی نمینوشتم... رونویسی؟! (مباد انشای منشیان دیوانی را کژی برسد!)» امیرخانی این را گفته که اگر پیشبینی این موضوع را کرده بود حتما دستنویس متن کتاب را برای محکمه ارسال میکرد ولی مشکل آن است که متن اولیه کتاب هم نه دستنویس بلکه تایپ شده است.
بند آخر اعتراض هم متن طعنـــهمـــانند آقای نویسنده است که با چنین احکامی، رهبر انقلاب را ترجمه سیاسی و حکومتی نکنیم: «ختم کلام این که نتیجه داستان سیستان همین بند پایانی کتاب است: رهبر، همانقدر که رهبرِ تیمِ حفاظت است، رهبرِ مردم نیز هست، رهبرِ نیروی انتظامی، رهبرِ چتربازانِ مرزنشین، رهبرِ جوانانِ برومند، رهبرِ پیرمردانِ بیدندان، رهبرِ فرزندانِ بیکسِ شهدا، رهبرِ رانندههای فرمانداری، رهبرِ پسرانِ نمازِ جمعه، رهبرِ دخترانِ خیابان، رهبرِ هپیبرادرز، رهبرِ خواهرانِ زینب، رهبرِ چپ، رهبرِ راست، رهبرِ استاندار، رهبرِ فرماندار، رهبرِ بلوچ، رهبرِ زابل، رهبرِ سیستان، رهبرِ شیعه، رهبرِ سنی، رهبرِ کرد و ترک و ترکمن، رهبرِ یاروها، رهبرِ بچههای نشرِ آثار، رهبرِ بچههای مخالفِ نظام... رهبر همانقدر که رهبرِ من است، رهبرِ رفیقِ شفیقِ من است. او بایستی رهبرِ همه باشد...» نیازی به رونویسی نیست.
این کار مغایر روح کار فرهنگی است
اما جالب است بدانید که اعتراض به این حکم فقط محدود به آقای نویسنده نبوده. روز گذشته مصاحبهای به نقل علی عسکری، عضو دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتا... خامنهای منتشر شد که این کار را «بدسلیقگی» توصیف کرده بود.
عسکری در واکنش به این صدور حکم گفته بود: «انتشار آثار مرتبط با رهبر معظم انقلاب برای آشنایی با رأی و اندیشه و نیز زندگی و سیره اخلاقی و اجتماعی معظمله است و بهکارگیری آن به عنوان مجازات یک مجرم، بدسلیقگی است.»
جالب است که او رسما و صریحا اعلام کرده بود دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب هیچ توصیهای به دادگاهها جهت مطالعه اجباری آثار رهبر انقلاب توسط محکومان ندارد. جالب اینکه عسکری این را هم اضافه کرده که چنین کاری مغایر با اثربخشی و روح کار فرهنگی است.
محمد صادق علیزاده
هنر و ادبیات
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد