گفت‌وگوی جام‌جم با تهیه‌کننده «کتاب باز» در پشت صحنه این برنامه

اینجا پاتوق کتاب‌بازهاست

در یکی از غروب‌های سرد پاییز به کوچه‌ای حوالی خانه هنرمندان و نزدیکی لانه جاسوسی می‌رویم تا خود را به پشت صحنه برنامه کتاب‌باز برسانیم. عوامل که از صبح چندین ضبط را پشت سر گذاشته‌اند، به مهربانی پذیرایمان هستند. پشت صحنه فضای صمیمی و دوستانه‌ای حاکم است. سراغ سروش صحت را می‌گیریم، می‌گویند میانه ضبط فرصتی دست داده است که چند دقیقه‌ای بخوابد. محل فیلمبرداری سوله‌ای است که چند گوشه آن دکور برنامه و وسایل صحنه که اغلب رنگ و بوی خانه‌های قدیمی و گذشته‌ها را دارد، چیده شده است. با محمد رضاییان، تهیه‌کننده «کتاب‌باز» روی صندلی مهمان و مجری برنامه می‌نشینیم تا گفت‌وگو کنیم. عوامل به تماشای برنامه ما می‌نشینند و بعد از مدتی سروش صحت نیز بیدار شده و به جمعشان اضافه می‌شود. رضاییان خوش‌صحبت است و حرف‌هایمان به درازا می‌کشد. میانه صحبت، صحت و سردبیر برنامه زمان شروع ضبط برنامه را تذکر می‌دهند و ما لاجرم برای ادامه گفت‌وگو به اتاق مهمان می‌رویم و پس از پایان آن، تصویربرداری قسمتی از برنامه را که مهمان آن یک پروفسور زلزله‌شناس است می‌بینم. در ادامه، صحبت‌های تهیه‌کننده این برنامه را در گفت‌وگو با جام‌جم می‌خوانید.
کد خبر: ۱۱۸۱۰۸۰

مثلث کتاببازها

مثلثی شکل گرفت که کتابباز را متولد کرد. سال 92 برنامهای با عنوان کتابباز را روی آنتن شبکه دو سیما بردیم که 11 روز و ویژه نمایشگاه کتاب بود. از آنجا به بعد من و دوستانم مدتها روی ایده یک برنامه جذاب با محوریت کتاب همفکری کردیم. زمان مدیریت آقای کرمی در شبکه نسیم، شورای کتاب تشکیل شد و بنده را به عنوان تهیهکننده معرفی کردند و حاصل این اتفاق جمعی، تولد برنامه کتابباز بود.

ضد تخصص

«کتابباز» در شبکهای که شعارش سرگرمی است، پخش میشود و این اتفاق خوبی است. برنامههای متعددی در شبکههای دیگر درباره کتاب داشتهایم، اما مخاطب از قبل با این پیشفرض سراغ آنان میرود که برنامههای تخصصی است. خاطرم نمیآید که یک برنامه درباره کتاب برای مخاطب عام پخش شده باشد. برنامهای که مردم درباره کتابهای غیرتخصصی که عامه مردم میخوانند صحبت کند اتفاق مبارکی است. قرارمان در این برنامه این است که ضدتخصص باشیم به این معنا که برای مخاطب عام برنامه را روی آنتن ببریم و برای این امر، کجا بهتر از شبکه نسیم؟ اینبار از دریچه سرگرمی به کتاب نگاه کردیم. با اینکه همه رسانههای جمعی یک وجه سرگرمی دارند اما تلویزیون هیچ گاه از منظر سرگرمی به کتاب نپرداخته بود. کتاب مثل تئاتر، سینما و تلویزیون پویایی ندارد و اگر ما از این وجه به آن نگاه کنیم برای مخاطب جذابتر میشود.

مگر میشود؟

میگویند کتابخوان شدن و نشدن یک امر درونی است و شاید نتوان با یک برنامه تلویزیونی تاثیر ماندگاری در این زمینه روی مخاطب گذاشت، اما من میگویم در گزارههای دینیمان و در قرآن به تذکر دادن خیلی توجه شده است. پس امر به معروف و نهی از منکر درباره همه موارد هست و اگر مطابق ذات بشر باشد باعث میشود که او عمیقتر به موضوع مورد تذکر نگاه کند. طبیعتا در عصر تبلیغات اگر درست راجعبه یک مقوله تبلیغ شود، توجه بیشتری را جلب میکند. ما در این چند سال در حوزه کتاب خوب عمل نکردهایم، پس طبیعی است که مخاطب توجهش به چیزهای دیگری که جذابیت بیشتری دارد و برایشان بیشتر تبلیغ میشود، جلب شود. به نظرم میشود جریانی درست کرد تا مخاطب با ما
همراه شود.

یک دست صدا ندارد

باید سینما، سایر بخشهای تلویزیون و هنرمندان با ما همراه شوند تا این مهم به سرانجام برسد و کتاب بیش از پیش میان مردم جا باز کند. هنرمندان ما گاهی روی کمپینهایی سرمایهگذاری میکنند؛ چرا این کار برای کتاب انجام نشود؟ از آنجا که مردم ما هنردوست هستند و عقبه هنری و ادبی غنی داریم، اگر کتاب تبلیغاتش با هنر آمیخته شود، گرایش مردم به این سمت نیز بیشتر میشود.

حال خوب کتاب

ما در هر فصل با یک ایده ویژه کتابباز را پیش بردیم، فصل اول فقط تصمیممان این بود که راجعبه حال خوبی که کتاب خواندن ایجاد میکند، حرف بزنیم و برنامه را اینگونه معرفی کردیم که اینجا پاتوق کتابباز بوده و قرار است کسانی بیایند که حالشان با کتاب خوب است. امیرحسین صدیق که فصل اول مجری این برنامه بود اینگونه برنامه را معرفی میکرد که من مدتی است از حال خوب کتابخوانی که قبلا داشتم فاصله گرفتهام و حالا میخواهم از کسانی دعوت کنم که حالشان با کتاب خوب است تا خود هم دوباره به آن حالوهوا برگردم. طی این مدت این اتفاق برای مخاطبان ما هم افتاده است و خیلیها که کتاب را کنار گذاشته بودند دوباره به سمت علاقه دیرینهشان بازگشتند.

پله پله

در فصل اول از چهرهها و هنرمندان دعوت کردیم تا درباره حس خود با کتاب بگویند. مخاطب ما پس از عبور از فصل اول، تماشای یک برنامه سرگرمکننده و آشنایی با این حال خوب از ما خواست که به او کتاب معرفی کنیم. همین مخاطبان از میانه فصل دوم از ما خواستند که کمتر از چهرهها دعوت کنیم و نویسندگان، شعرا و اهالی کتاب را بیشتر به برنامه بیاوریم. الان در فصل سوم حتی گاهی مخاطبان از دعوت یک چهره به ما خرده میگیرند. این انتظار مخاطبان، ما را خوشحال میکند. پس میشود گفت آن سرگرمسازی و ایجاد جذابیت در فصل اول جواب داده و حالا مخاطب رشد کرده است.

جهان کتاببازها

در فصل سوم ضمن حفظ آن حال خوب بهدنبال هستیم که درباره جهان کتاببازها حرف بزنیم. جهان کتاببازها با حال خوب کتابی خیلی فرق میکند. جهان کتاببازها، جهان خوش رنگ، خوشمزه و رشکبرانگیزی است. ما در همه برنامهها حسرت سروش صحت را میخوریم؛ واقعا نمیدانیم کی وقت کرده است این همه کتاب بخواند!؟ وقتی کتابخوان باشی در لحظه نسبت به هر موضوعی یک گستره از مفاهیم در ذهنت وجود دارد که میتوانی از آنها استفاده کنی.

هر روز یک موضوع

در فصل سوم علاوه بر گفتوگو با مهمان، هر روز را به یک شخص و موضوع اختصاص دادهایم. شنبهها آقای کاکاوند درباره شیرینیهای ادبیات صحبت میکند. یکشنبهها، احسان رضایی به ادبیات معاصر میپردازد. دوشنبهها مسعود فراستی نقد کتاب را انجام میدهد. سهشنبهها آقای حسین فروتن به کتابهای علمی میپردازد. چهارشنبهها هم آقای شکوری راجعبه حال خوب و سبک زندگی حرف میزند.

چرا مطالعه کنیم؟

متاسفانه این روزها خیلی اهل گفتوگو نیستیم و این موضوع را در سیاست، فرهنگ وهنر، اقتصاد و... هم میبینیم. کتابباز میگوید اگر اهل مطالعه باشیم لاجرم اهل گفتوگو هم میشویم. کتاب، جهان انسانهای دیگر است و وقتی جهان انسانهای دیگر را بخوانی در تو پالایشی ایجاد میشود و بدیهای جهانت از بین میرود. این اتفاق در گفتوگو هم میافتد. وقتی وارد گفتوگو میشوی، میدانی ممکن است جایی از حرفهایت اشتباه باشد یا با دیدگاه طرف مقابل تضاد داشته باشی، اما با این حال وارد تعامل میشوی. این اتفاق دارد در کتابباز میافتد و ما مهمانهایی از طیفهای سیاسی و فکری مختلف داریم. سروش صحت، مجری برنامه نیز در خود میل گفتوگو با سلایق مختلف را پرورش داده است. کتاب و آثار ادبی گاه نقطه اشتراکی است که مردم را از طیفهای مختلف را به یکدیگر پیوند میدهد.

چرا بازیگر؟

در تلویزیون، هم مجری ـ بازیگران خوب و هم بد داریم. این یک آیه نازل شده نیست که اگر کسی در حوزهای مشغول به کار است، نمیتواند توان خود را در حوزه دیگر امتحان کند. برنامه کتابباز برنامهای است که واقعا نیاز به احتیاط جدی در مورد انتخاب مجری داشت تا وجه سرگرمی و جذابیت آن حفظ شود. فصل اول ما گزینههای متعددی را بررسی کردیم تا به امیرحسین صدیق رسیدیم که در نگاه مخاطب یک هنرمند مهربان و بانمک است و بیشتر با نقش بابای زیزیگولو و بازی در کتابفروشی هدهد به خاطر میآید. گزینه مجری، بازیگر و خواننده داشتیم ولی در آخر به آقای صدیق رسیدیم. وقتی به امیرحسین صدیق پیشنهاد دادیم ابتدا با خانم مرضیه برومند مشورت کرد و ایشان گفته بودند هر برنامه دیگری بود میگفتم اجرا نکنی چون به بازیگریات لطمه میزند، اما این برنامه را به خاطر کتاب بپذیر.

من کتاببازم

سروش صحت هم گزینهای بود که همه با آن موافق بودند چون هر کس شناخت اندکی از او داشته باشد میداند بسیار کتاب میخواند و این شخص برای اجرای فصول بعدی که تماشاگران آن در فصل اول با کتاب آشتی کرده بودند، مناسبترین گزینه بود. علاوه بر این، چون به عنوان بازیگر و کارگردان آثار کمدی شناخته میشود میتوانست آن حس خوب و سرگرمی را نیز در ناخودآگاه مخاطب ایجاد کند و خشکی فضا را بشکند. سروش خودش هم بارها گفته که من مجری نیستم، من کتاببازم.

طوفان دیگری در راه است

اگر بخواهم خودم کتابی که رویم تاثیرگذاشته است را معرفی کنم، «طوفان دیگری در راه است» از سید مهدی شجاعی را نام میبرم. کتابی که پس از خواندنش زار زار گریه کردم و به خیلیها هدیه دادهام. کتاب «کافکا در کرانه» هاروکی موراکامی را نیز دوست داشتم. یک انتخاب جالب دیگر هم دارم و آن کتاب خوب و شیرین «مستطاب آشپزی» اثر نجف دریابندری است که فقط به خاطر آشپزی کسی آن را نمیخواند. الان نیز در حال مطالعه همزمان چندکتاب هستم اما کتابی که سروش صحت معرفی کرد و این شبها با همسرم در حال مطالعه آن هستیم، «365 روز با مفاخر ادب پارسی» است.

اتفاق خوب

بازخوردهای متفاوتی از فصل‌های مختلف برنامه گرفته‌ایم؛ مثلا عده‌ای از شهرستان با ما تماس گرفتند و گفتند چهار پنج نفریم که دور هم جمع شده،‌ یک پاتوق کتاب برای خودمان درست‌کرده و چهارشنبه‌ها را به این کار اختصاص داده‌ایم.
از این تماس‌ها حتی از هموطنان‌مان در کشورهای دیگر هم داریم، کسانی که می‌گویند از طریق فضای مجازی برنامه را دنبال می‌کنند.

نوشین مجلسی

رسانه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها