دلاوری دیگر تصمیم ندارد، صرفا جهت اطلاع را بار دیگر مقابل دوربین ببرد و در جدول پخش قرار دهد.او به تلویزیون علاقه دارد و این روزها در حال رصد و تحلیل اتفاقات پیرامونش است تا شاید بار دیگر با یک برنامه کاملا متفاوت، بینندگان تلویزیون را غافلگیر کند.در فرصتی که پیش آمد با دلاوری درباره زندگی و کار رسانهای در دنیای امروز همصحبت شدیم.
چه شد که تصمیم گرفتید وارد کار خبر شوید و فعالیت در رسانه را به عنوان حرفه انتخاب کنید؟
تصمیم نداشتم خبرنگار شوم! دوست داشتم نویسنده و کارگردان شوم، اما خبر مرا بلعید! آن زمان به نظرم رسید که یکی از راههای کارگردان شدن این است که بهعنوان خبرنگار وارد حرفه روزنامهنگاری شده و از این طریق به دنیای اهالی فرهنگ و هنر نزدیک شوم. چون خانوادهام مخالف حضورم در حرفه سینما بودند و من باید راه میانبری را پیدا میکردم. اما خبرنگاری، گزارشنویسی و ستوننویسی و رسانه بر همه خواستههایم قالب شد.
اینکه گفتید خانواده مخالف بودند که دنبال علاقه خود بروید،تقریبا اتفاقی است که مابه ازای زیادی دارد، بیشتر خانوادهها به دلایل مختلف، مسیر زندگی فرزندان را آنگونه که خود دوست دارند،رقم میزنند به نظرتان این روش چه تاثیری در سرنوشت بچهها دارد؟
یکی از باورهایی که باید در ذهن مردم نهادینه شود، این است که هر آدمی که به دنیا میآید تا یک سنی نیاز به مراقبت و حمایت جدی دارد که باید هم از جسمش مراقبت شود و هم آگاهی لازم برای محافظت از خودش به او داده شود، اما از یک سن و سالی خودش باید بتواند تصمیم بگیرد و انتخاب کند.انسان موجود پیوند خورده نیست که او را در موقعیتی قرار داده و سفت و سخت نگهش داریم.هر آدمی برای خودش دنیا و جهانی دارد و قرار نیست کاملا شبیه والدینش شود. بخصوص بچههایی که به فعالیت در حوزه فرهنگ و هنر علاقهمندند. اینگونه آدمها به اصطلاح فلزشان یک چیز دیگر است و طور دیگری فکر میکنند و اگر تا ابد هم آنها را در حصار قرار دهیم، راهشان را پیدا میکنند پس بهتر است کمکشان کنیم تا در راهی که انتخاب کردهاند، خطری تهدیدشان نکند، وگرنه تغییر مسیر کسی که سودای ورود به سینما را دارد از کارهای ناممکن است.اگر والدین موفق شوند جلوی او را بگیرند، حسرتی همیشگی در دل او خواهند گذاشت.
در مصاحبهای گفتهاید متاثر از دکترشریعتی و شهید آوینی هستید، این ایدئولوژیزدگی چقدر میتواند در انتخاب آدمها موثر باشد؟
برای نسل من امکانی فراهم شده بود که زیست فرهنگی را تجربه کند، اتفاقی که در جوانهای امروزی کمتر دیده میشود. ما تقریبا برای هر دهه فکریمان یک نفر را داشتیم که بهوسیله او اندیشههایمان را پر و بال بدهیم. در دورهای دکتر شریعتی پناهگاه فکریام بود و ازکتابهای او بسیار آموختم و در دورهای شهید آوینی، اما واقعیت این است که در هیچکدام از آنها نماندم، آموختم و عبور کردم و به زیست فرهنگی دیگری رفتم.
این روش به جهت دادن اندیشه هم کمک میکند؟
بله! بخصوص برای کسی که به اندیشیدن علاقهمند است و دوست دارد این اندیشهورزی، هیجان و لذت هم داشته باشد! دکتر شریعتی، بهترین گزینه برای سن 18 تا 25 سالگی است.در این دوره سنی باید کتابهای او را خواند و لذت برد! اما بعد از 25 سالگی دیگر نباید در اندیشه او گیر کرد و ماند چون از این سن به بعد دیگر اندیشهاش راضیات نمیکند!
به نظر میرسد که نسل امروز زیاد پیگیر ایدلوژی نیست که بخواند و یک یا چند نفر را بهعنوان آدمهای پیشرو در تفکر انتخاب کرده و آنها را قبول داشته باشد.
معتقدم دوره سوپر استارهای فکری تمام شده و دنیا به سمت تکثر اندیشه حرکت میکند. جوان متفکر امروزی با دنیایی از تفکر و اندیشه روبهروست. واقعیت این است که از چند دهه قبل اندیشمند خاص و بزرگی ظهور نکرده که بتواند طیف وسیعی را تحت تاثیر قرار دهد. اتمسفر کشور ما تغییر کرده و دوره پیوندهای اسطورهای و مراد و مریدی با شخصیتهای خاص تمام شده، تفکر انتقادی قوی شده است. اینترنت قدرت واکاوی را بالا برده و شبکههای اجتماعی دسترسی به اندیشههای مختلف را امکانپذیر کرده است.توییتر، انقلابی را به وجود آورده، اندیشهای در چند کلمه منتشر میشود و طیف وسیعی را متاثر میکند. جهان تغییر کرده و مناسبات فکری را تحتالشعاع قرار داده و نباید توقع داشت آدمهای امروز به زیست فکری گذشته برگردند.
در دنیای رسانهای جدید و ارتباطات گسترده اگر صرفا جهت اطلاع را بسازید و به پخش بدهید به نظرتان باز هم به اصطلاح گل خواهد کرد؟
بعد از پایان صرفا جهت اطلاع از جاهای مختلف با من تماس گرفتهاند که ساخت آن را دوباره ادامه بدهم اما قبول نکردم چون آن برنامه بچه زمانه خودش بود و دورهاش تمام شد! یکی از اشتباههای ما این است که بچههای رسانهای خودمان را از نسل خودشان به اکنون میآوریم! این روش اشتباه است.اگر امروز بخواهیم «صرفا جهت اطلاع» بسازیم باید با مختصات کاملا جدید ساخته شود که به نظرم ظرفیت و هاضمه ساخت چنین برنامهای وجود ندارد. فضای انتقادی در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی آنقدر بالاست که برنامهای تلویزیونی در قالب صرفا جهت اطلاع باید سطح انتقادش از شبکههای مجازی بیشتر باشد و جامعه و مسئولان طاقت و تحمل آن را ندارند.
آقای دلاوری بعد از صرفا جهت اطلاع چگونه زندگی میکند؟
راستش زندگی بدون حضور در سایه شهرت آن دوره خیلی خوشایند است ! اجرای برنامه تهران 20 را در شبهای شنبه، دوشنبه و چهارشنبه به عهده دارم. فعلا در وضعیت دیدبانی قرار دارم، اطرافم را رصد میکنم تا جایی را برای بازی جدید و جذاب پیدا کنم ! اما واقعیت این است از کارهایی که اکنون انجام میدهم، راضی نیستم. کتابی به نام «976 روز در پس کوچههای اروپا» منتشر کرده ام که داستان دو سال و نیم زندگیام در بروکسل است. در این کتاب بدون این که بخواهم تفکری را به خواننده تزریق کرده یا چیزی را ارزشگذاری کنم فضای فکری، هنری، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و... اروپا را روایت کردهام که مطالعه آن خالی از لطف نیست.
طاهره آشیانی - جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد