به گزارش جام جم آنلاین، نیروهای مردمی و کارشناسان به منطقه می روند، کالاهای مورد نیاز به آسیب زده ها داده می شود و پس از مدتی ماجرا پایان می یابد؛ همانند سانحه پلاسکو، زلزله رودبار و بم و امروز هم حادثه غمبار کرمانشاه. آنچه اما در این میان مغفول می ماند، حال روحی افراد درگیر حادثه و حتی کمک رسانان است.
تجربه تلخ، هراس همیشگی و دیدن صحنه های دلخراش بسادگی فراموش نخواهد شد. این پرسش مطرح است که چه کسانی متولیان درمان این بخش از آسیب خواهند بود؟ بتازگی سازمان بهزیستی و اورژانس اجتماعی وارد عمل شده اند اما ورودشان به این ماجرای پردامنه تا چه اندازه تاثیرگذار خواهد بود؟ آیا صرف حضور یافتن و برخورداری از تخصص در چنین شرایطی کفایت می کند؟ البته خیر.
آسیب دیدگان وقتی از این بحران خارج شوند، درگیر ساختن دوباره زندگی خود خواهند شد در حالی که مشکلات اقتصادی، به آن ها اجازه نخواهد داد، به فکر درمان روانشان باشد.
ماموریت کارشناسان پایان می یابد و زندگی به شکل عادی اش بازخواهد گشت؛ اما تکلیف مشکل روحی افراد چه خواهد شد؟ اختلالی به نام «PTSD» وجود دارد که در این شرایط، هرکسی را در هر سنی می تواند مبتلا کند.
این اختلال ، جانبازان جنگ ،بازماندگان خشونت جسمی و جنسی و سوء استفاده، تصادفات وسایل نقلیه، بلایای طبیعی، حملات تروریستی یا دیگر حوادث جدی را درگیر خواهد کرد.بعضی تجارب مانند مرگ ناگهانی یا غیرمنتظره نیز می تواند سبب «PTSD» شود.
نشانه های این اختلال در مدت سه ماه از حادثه دیده می شود اما گاهی دیرتر، خود را نشان می دهد.
برای تشخیص، علائم باید بیش از یک ماه طول کشیده و به اندازه کافی شدت یافته باشد، به گونه ای که در عملکرد روابط یا کار، تداخل ایجاد کند. دوره بیماری از فردی به فرد دیگر متفاوت است.
برخی افراد در عرض شش ماه بهبود می یابند، در حالی که گاه علائم، مدت بیشتری باقی می ماند.
در برخی افراد، اختلال به صورت مزمن در می آید و مداوم می شود.
کودکان و نوجوانان ، واکنش های شدیدتری به آسیب نشان می دهند اما نشانه های آنها ممکن است مانند بزرگسالان نباشد.
در کودکان کمتر از شش سال، این نشانه ها می تواند شامل موارد زیر باشد:
خیس کردن رختخواب پس از یادگیری استفاده از توالت، فراموش کردن یا ناتوانی در صحبت کردن، برون ریزی حادثه در طول زما ن بازی و وابستگی غیر معمول به والدین یا بزرگسالان دیگر.
این اختلال، یکی از تبعاتی است که فرد آسیب دیده و حتی حاضر در صحنه درگیرش می شود، اما آیا خود فرد می داند که به این اختلال مبتلا شده و باید پیگیر درمان باشد؟ آیا تیم مسئولی وجود دارد که به چنین اشخاصی که مشکلات اقتصادی دارند و امکان پرداخت هزینه درمان را ندارند، کمک کند؟ به نظر می رسد، شخص آسیب دیده به کمک های روانی طولانی مدت نیاز دارد.
لازم است مسئولان امر به کمک رسانی روانی ادامه دهند و اشخاص آسیب دیده را رصد کنند. همین افراد بعدها وارد جامعه خواهند شد و ممکن است مشکلاتشان تشدید یابد یا به شکل دیگری دیده شود و حتی نتوانند به زندگی عادی برگردند.
در چنین شرایطی، ضرورت پوشش بیمه مشاوره روان شناسی احساس می شود.کاش دست کم در چنین حوادثی، بیمه شامل حال این افراد می شد تا با خیال راحت بتوانند برای درمان به روان شناس مراجعه کنند.
کاش برنامه ای تدوین می شد و چنین افرادی را با مشکلات روانی آشنا می کردند تا خودشان متوجه گره های روحی خود بشوند و کاش کمک رسانی به چند روز حادثه ختم نمی شد.
متخصصان سلامت روانی مانند روان پزشکان، روان شناسان، مددکاران اجتماعی، مشاوران و سازمان های مربوط به حفظ سلامت مثل سازمان بهزیستی، مراکز بهداشت روانی، بخش های روانپزشکی بیمارستان ها، بخش های روان شناسی دانشگاه ها یا دانشکده های پزشکی، خدمات خانواده، مراکز اجتماعی یا روحانی، گروه های پشتیبانی، انجمن های پزشکی یا روان شناسی و مراکز خدمات روان شناسی و مشاوره باید وارد میدان شوند و برای بهبود روان اشخاص آسیب دیده بکوشند تا بتوانیم از تاثیر دراز مدت حوادث سهمگین و شدید بکاهیم.
لیلا کامرانی - کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد