هر چند به اعتقاد بسیاری از کارشناسان افراد آسیبدیده در این حادثه تا مدتی در شوک هستند و نشانههای آسیبدیدگی روانی آنها مدتی دیگر نمایان خواهد شد، اما اعزام تیمهای روانشناسی به منطقههای زلزلهزده غرب کشور میتواند تا حد بسیاری از تبعات این آسیبهای روانی بکاهد. آن هم در روزگاری که در همان ساعتهای ابتدایی، غم زلزلهزدگان عکس و فیلم میشد و در دنیای مجازی دست به دست؛ اتفاقی که نهتنها از اضطراب و شوک بسیاری از افراد آسیبدیده کم نمیکند بلکه بر نگرانی از دست دادن و تنها ماندنشان میافزاید این درحالی است که این روزها بسیار پیش میآید که اعتبار اخبار به دست فرصتطلبانی قربانی میشود که شایعهپراکنی و تسویهحسابهای سیاسی را جایگزین همدردی با قربانیان زمین لرزه میکنند.
دیروز رئیس سازمان بهزیستی کرمانشاه از اعزام یکصد روانشناس به مناطق آسیبدیده خبر داد، اما شرایط در مناطق آنقدر بحرانی است که به توجه بیشتری نیاز است.
فرید براتیسده، رئیس مرکز توسعه پیشگیری بهزیستی کشور که در ازگله کانون اصلی زلزله حضور دارد، معتقد است این پیامدهای روانشناختی در برابر چنین حوادثی طبیعی است.
او به جامجم میگوید: واکنشهای افراد به وقایع اینچنینی واکنشهای طبیعی است و ما نباید آنها را غیرعادی جلوه بدهیم و مرتبط با سلامت روان کنیم در حقیقت باید اجازه بدهیم مردم بعد از مدتی که در شوک چنین حادثهای هستند، خودشان کمی با آن روبهرو شوند.
بحث مداخله روانی معمولا مدت کوتاهی بعد از زلزله موثر است. براتیسده میگوید این خدمات باید به صورت خدمات اولیه روانشناختی صورت بگیرد، چرا که مردمی که در شوک هستند ممکن است به خودشان آسیب برسانند.
مرحله بعدی چنین مداخلاتی به باور این مسئول بهزیستی ابراز همدردی است. هر چند در این میان موج همدردی صورت گرفته از سوی بسیاری از آسیبدیدهها بیفایده تلقی شده است. این را خبرنگار جامجم که در منطقه حضور دارد روایت میکند؛ اینکه بسیاری از افراد آسیبدیده با صراحت اعلام کردهاند که نه همدردی نیاز دارند و نه روانشناس! بلکه آنها محتاج چادر هستند.
البته تبعات روانی این چنین رخدادی بعد از گذشت حدود یک ماه نمایان میشود. هر چند عواملی وجود دارد که روی این تبعات اثر میگذارد.
براتیسده میگوید: یکی از این عوامل خدماترسانی بموقع در این بحران است. یا تامین امنیت برای مردم آسیبدیده که میتواند از تبعات روانی آینده بکاهد.
نیاز بلند مدت به مشاوره
اعزام روانشناسان به مناطق زلزلهزده قطعا پیامدهای خوبی به همراه خواهد داشت، اما چیزی که باید بدانیم این است که مداخلات روانشناسی فقط زمانی اثربخش است که مداوم و بلندمدت باشد. چرا که روانشناس یا روانپزشک نمیتواند در عرض چند دقیقه یا چند ساعت مشکل روحی و روانی افراد را بررسی و رفع کند، بلکه باید با حضور چند روزه و حتی چند ماهه و با مشاورههای بلندمدت به کمک زلزلهزدگان بشتابد.
از سوی دیگر، موضوع روانشناسی بحران، مطرح است زیرا مواجهه با افراد آسیبدیده از لحاظ روانی در حادثهای همچون زلزله با دیگران تفاوتهای بسیاری دارد.
به باور کارشناسان، شوکی که از این حوادث به افراد وارد میشود، کارایی مغز آنها را کاهش میدهد و کیفیت زندگی را پایین میآورد که فقط روانشناسانی که دورههایی در زمینه شرایط بحرانی گذراندهاند، میدانند چطور باید با افراد برخورد و به آنها کمک کنند و با یک یا دو جلسه نمیتوان آسیبی را که به این افراد وارد شده، درمان کرد.
نکتهای که فرید براتیسده هم با آن موافق است و تداوم در مشاورهها را در کاهش تبعات آسیبهای بعدی مهم و موثر میداند.
بهبود شرایط روحی و روانی زلزلهزدگان در گرو مسائل زیادی است که حضور روانشناسان یکی از آنهاست، در این بین نباید فراموش کرد که حتی اطلاعرسانی غیرحرفهای نیز میتواند به زخمهای آنها نمک بپاشد و شرایطی ایجاد کند آنهایی که زنده ماندهاند نیز برای سالها قربانی زلزله باقی بمانند.
بحران در اطلاعرسانی
در این میان اما فقط آلام مردم کرمانشاه نبود که به چشم میآمد. اخبار منتشر شده در رابطه با این حادثه و نحوه اطلاعرسانی از آن به نوعی بود که در برخی موارد فقط به درد این افراد اضافه میکرد. در ساعتهای ابتدایی، شایعات بسیاری دست به دست میشد و پس از آن موجی از تسویهحسابهای سیاسی منتشر شد.
عباس اسدی، استاد ارتباطات، معتقد است رسانههای ایران هیچ وقت در رابطه با روزنامهنگاری بحران خوب عمل نمیکردهاند.
او به جامجم میگوید: زلزله غرب کشور نشان داد روزنامهنگاری ایران همچنان در بحران به سر میبرد. اتفاقی که بیش از آنکه نشاندهنده منطقههای بحرانی زلزله باشد نشاندهنده بحرانی جدی در روزنامهنگاری ایران است.
او بیتوجهی رسانههای ایران به ابعاد دیگر این رخداد را نشانهای از کمبودهای بسیار در روزنامهنگاری ایران میداند. به باور او رسانههای ایران در مواقع بحرانی نمیتوانند رسانهای معتبر برای مردم باشند و برای آنها خدمات خبری خوبی ارائه دهند.
شلیک به امید بازماندگان
آفتهای اطلاعرسانی در زلزله کرمانشاه فقط شامل شایعات فراوان در ساعتهای اولیه حادثه نبود، چراکه بسیاری از اخباری که حتی از رسانههای رسمی منتشر میشد، چندان با نوع خدمات رسانی همخوانی نداشت.
به همین دلیل میتوان گفت اطلاعرسانی نامناسب، امید بازماندگان را نیز نشانه رفته است، زیرا این باور را در آنها ایجاد میکند که برنامههای نجات آنها نمایشی بیش نیست.
آنطور که از مناطق آسیبدیده خبر میرسد، مسالهای که در منطقه از سوی بسیاری از افراد مورد سوال قرار میگیرد مواردی از این دست است که مثلا چرا گفته میشود 20 هزار چادر برای آنها فرستاده شده، اما هنوز بسیاری از آنها بدون چادر ماندهاند.
اسدی در این باره معتقد است، مفهوم شهروند ـ خبرنگار در ایران شهید شده است، چرا که رسانههای ایرانی شاهدان عینی را با مفهوم روزنامهنگاری شهروندی اشتباه گرفتهاند.
او میگوید: رسانهها باید اعتبار خود را از طریق روزنامه نگارانشان به دست بیاورند، اما نه تنها چنین نمیکنند بلکه برخی با تحلیل عکسهای شاهدان عینی، تحلیل مینویسند و باعث خدشههایی به باور آسیبدیدگان میشوند.
او به موجسواری بسیاری از افراد سودجوی رسانهای هم اشاره میکند و به جامجم میگوید: جامعه ایرانی شفاهی است و افکار ما افکاری متزلزل. همین است که هر حرفی توسط هر کسی خیلی زود پذیرفته میشود. در این میان بسیاری هستند که از این موج استفاده میکنند. استفاده از این شرایط بحرانی برای مصارف سیاسی امری بسیار مذموم است، ولی ما باید سعی کنیم تبعات اینچنینی را در رسانهها کمتر کنیم.
از تکانهای شدید زمین در مناطق زلزلهزده شاید کاسته شده باشد، اما زلزلهای که زندگی بازماندگان را نشانه رفته در حال جان گرفتن است به همین دلیل مسئولان باید برای بهداشت روح و روان بازماندگان سنگ تمام بگذارند و با مدیریت مناسب در اطلاعرسانی شرایطی ایجاد کنند که دستکم در این برهه حساس از رسانه به عنوان وسیلهای برای فتح مقاصد سیاسی استفاده نشود.
میثم اسماعیلی - جامعه
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد