در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اکنون انتخاب طبیعی در مورد قورباغه درختی کوبایی عمل کرده، او را از صفحه روزگار حذف کرده است. نور لامپ کریسمس بتازگی وارد زندگی آنها شده و انتخاب طبیعی هنوز فرصت نکرده خوب تفهیمشان کند که قرار نیست به هر چیز درخشانی روی درخت حملهور شوند. آنها به تدریج خواهند فهمید که باید بعضی چیزها را از منوی غذایشان حذف کنند.
تله تکاملی چیست ؟
قورباغه درخشان آقای سیندر در تصویر بالا، از بهترین مثالهایی است که نشان میدهد مسائل بسیار پیش پا افتاده در زندگی ما، چطور حیات اطراف ما را به خطر میاندازد. ما محیطزیست را به روشهای متنوع، از سطوح بسیار کوچک تا ابعاد بسیار بزرگ تغییر دادهایم.
وقتی حیوانات سعی میکنند نشانههای فناوری را در زندگی ما انسانها شناسایی کنند و با آن خو بگیرند، ناگهان به دام میافتند و دیگر کاری از دستشان ساخته نیست. آنها ممکن است تا پایان مسیری بروند که به کشتهشدنشان بینجامد، فرصت تولیدمثل را از آنها بگیرد و به آسانی زندگیشان را تباه کند. دانشمندان به این موقعیتهایی که برای حیوانات پیش میآید، تلههای تکاملی میگویند.
در نشریات علمی حوزه بومشناسی و تکامل، بروس رابرتسون از کالج بارد، جنیفر ریهیج از دانشگاه بینالمللی فلوریدا و اندرو سیح از دانشگاه کالیفرنیا در دیویس، مستندات و مثالهای زیادی از تلههای تکاملی در اختیار دارند و اکنون میخواهند برایش مدلسازی کنند و نظریهای ارائه دهند. آنها میخواهند پیشبینی کنند که چه زمانی تلهها عمل میکنند تا راهبردی برای پیشگیری از عواقب فاجعهبار و به خطر افتادن بقای گونهها پیدا کنند.
تله مرگبار آلودگی نوری برای بچهلاکپشتهای دریایی
دانشمندان انواع تلههای تکاملی که انسانها ایجاد کردهاند را از نظر میزان آسیبی که در جامعه جانوران ایجاد میکنند، رتبهبندی کردهاند. گونههای مهاجم در صدر فهرست آسیبپذیری قرار دارند. گونههای بعدی با کشاورزی و جنگلداری در ارتباط هستند. برای مثال برخی پرندگان معمولا ترجیح میدهند لانهشان را در بخش حاشیهای جنگلها بسازند و به این ترتیب میتوانند برای پیداکردن غذا در فضاهای باز، مسافت کوتاهتری را پرواز کنند. این گونه پرندگان غالبا جذب جنگلهای تُنُک میشوند که اطرافشان زمینهای وسیعی قرار دارد. متاسفانه در این حالت شکارچیان پستاندار زیادی وجود دارند که میتوانند آنها را شکار کنند.
ساختمانها و جادهها نیز به عنوان تلههای تکاملی، همان کاری را با این حیوانات میکنند که نورهای مصنوعی میکنند. لاکپشتهای دریایی که در ساحل و نزدیک هتلها تخمهایشان را زیر شنهای ساحلی مدفون میکنند، وقتی نوزادشان سر از تخم درآورد، ممکن است آلودگی نوری حاصل از نور مصنوعی هتلها درشب چنان جذبشان کند که قید حرکت به سوی دریا را بزنند و عازم هتل و جاده کناریاش شوند. این جاست که فاجعه رخ میدهد. بچه لاکپشتها براساس غریزه چند میلیون ساله ژنتیک خود وقتی سر از تخم در میآورند، به طرف نور میروند. غریزه آنها با بازتابش نور ماه از سطح دریا تطبیق پیدا کرده است. حالا وقتی سر از تخم درمیآورند، روشنایی حاصل از هتل ساحلی بیشتر از بازتاب نور ماه از دریا برایشان جلب توجه میکند و در این صورت است که در حرکت به سوی هتل تردید نخواهند کرد.
تلههای بسیار معمولی، اما خیلی خطرناک
بعضی وقتها، یک تله تکاملی ممکن است واقعا آسیبی نرساند. قورباغههای درختی کوبایی خیلی وقتها هم پیش میآید که لامپهای درخت کریسمس را نمیبلعند. اتفاقا آقای سیندر هم دیده است که بعضی قورباغهها بلافاصله بعد از این که لامپ را میبلعند و میفهمند طعمه اشتباهی را هدف رفتهاند، آن را به بیرون تُف میکنند، اما در برخی موارد، یک اشتباه ساده از جانب ما یا خود حیوانات، میتواند فاجعهبار باشد. مثلا بعضی سوسکها در تنه درختان پوسیده و سرنگون شده در دشت و جنگل تخمگذاری میکنند. مسلما سوسکها از صنعت چوب و فرآیند نجاری آدمها سر در نمیآورند. در این شرایط، اگر آنها در تنه درختانی تخمگذاری کنند که آدمها در گوشهای آنها را تلنبار کردهاند تا به الوار تبدیلشان کنند، تخمهایی که آنها با دقت و ظرافت در گوشهای از تنه درخت گذاشتهاند، در کارخانه چوببری رنده خواهند شد.
این نوع تلههای تکاملی که از همتاهای طبیعی خود میتواند برای حیوانات جذابتر باشند، برای حیات آنها بسیار خطرناک خواهد بود. اشاره کردیم که شیشههای ماءالشعیری که با بیتوجهی ما در طبیعت رها میشوند، مورد حمله سوسکهای نری قرار میگیرند که آنها را جفتهای بسیار جذابی برای جفتگیری یافتهاند. تلههای بسیار جذاب مصنوعی، نسبت به تلههای طبیعی که میتواند جانها را به خطر بیندازد، سهم بسیار زیادی در نابودی نسل حیوانات دارد. رابرتسون و همکارانش قریب 445 مطالعه علمی روی تلههای تکاملی انجام دادهاند و دریافتهاند، 86 درصد از مرگبارترین تلههای تکاملی، حاصل تلفیق خطر و جذابیت افزایش یافته برای حیوانات بودهاند.
نورهای مصنوعی در شب، تلهای مرگبار
نور مصنوعی میتواند تلههای مصنوعی برای حیوانات ایجاد کند. نه از این طریق که در هیبت یک شکارچی ظاهر شود و آنها را نابود کند؛ بلکه از طریق ایجاد اختلال در سامانه غریزی جهتیابی آنها. وقتی شاپرکها بالغ و آماده جفتگیری میشود، به یک منبع آبی مثل برکه نیاز خواهند داشت. آنها گوشی هوشمند ندارند تا با استفاده از گوگل مپ بتوانند موقعیت نزدیکترین برکه را اطراف خود پیدا کنند. شاپرکها کاری را میکنند که صدها هزار سال اجدادشان انجام دادهاند و با همین تکنیک، نسلهای بی شماری را پس از خود به وجود آوردهاند: آنها از این موضوع که آب ساکن برکهها یا آب جاری رودخانهها میتواند نور ماه را در شب منعکس کند، برای پیدا کردن آب استفاده میکنند، اما متأسفانه پنجرههای شیشهای بزرگ نیز در شب همین کارکرد را دارند و نتیجه این میشود که شاپرکها شیشه را در شب با آب اشتباه میگیرند. آن وقت جفتگیری میکنند و تخمهایشان را روی شیشه میگذارند. نتیجه هم معلوم است که همه آن تخمها دقایقی بعد به کلی از بینرفتهاند. خیلی سخت است که بتوان به شاپرکها فهماند، شیشه چیست و چه کارکردی دارد و نباید آنجا تخم بگذارند!
چشم اسفندیار در حیوانات
برخی تلههای تکاملی مانند لامپهای کریسمس، به استراتژی چشمی حیوانات در یافتن شکار مربوط میشود.
برای مثال، پرندههای دریایی آلباتروس به تکههای پلاستیکی رنگ و روشن که در دریا شناور هستند، نوک میزنند. این راهکاری است که طبیعت در اختیار آنها قرار داده تا شکمشان را با آن سیر کنند، اما به خاطر زبالههای بیشماری که در دریاها تولید کردهایم، شکم این پرندگان با آشغالهای پلاستیکی پر شده است.
بعضی گونههایی که ما در زمین یافتهایم، شکارچیهای طبیعی خود را فریب میدهند. مثلا یک گونه زنبور بومی آمریکای شمالی همیشه در بدن گونهای کفشدوزک بومی تخمگذاری میکند. حالا ما گونه جدیدی را وارد طبیعت این منطقه میکنیم که رنگ و لعاب جذابترش موجب میشود زنبور ما ترجیح دهد تخمگذاری خود را با همکاری این گونه انجام دهد، اما متاسفانه قدرت دفاعی بدن این کفشدوزک خارجی جدید به قدری قوی است که به نابودی تخم زنبورهای ما میانجامد.
تلههای تکاملی حتی میتواند حیواناتی را که دنبال جفت هستند، به دردسر بیندازد. در استرالیا، سوسکهای نر به نام Julodimorpha bakewelli جذب سطح براق و قهوهای رنگ بدن سوسکهای ماده میشوند. در این میان، شیشههای ماءالشعیر رها شده در طبیعت دردسرساز شدهاند، زیرا رنگشان بشدت شبیه بدن سوسکهای ماده است و همین باعث شده، این روزها سوسکهای نر زیادی را ببینیم که از سر و کول شیشههای ماءالشعیر بالا میروند! تقصیری هم ندارند، به حکم غریزه و با هدف حفظ نسل خود این کارهای عجیب از دید ما را میکنند. واقعیت این است که سبک زندگی ما، آنها را به این روز انداخته و باید خجالت بکشیم.
درست کردن ابرو به قیمت کوری چشم!
گاهی طرحهای بازسازی ذخایر محیطزیستی برای کمک به این جانوران نیز تلههای تکاملی دیگری برای گونههای دیگر ایجاد کرده است که متخصصان در پی نجات آنها هستند. برای افزایش تخمهایی که ماهی آزاد کوهو میتواند بگذارد، مدیران محیطزیست آنها را به رودخانههایی هدایت میکنند که کشاورزان فعلا قرار نیست از آب آنها برای کشاورزی و آبیاری محصولات خود استفاده کنند. با این حال بچهماهیانی که در بالادست آن رودخانه از تخمها بیرون میآیند، عاقبت به مزارع کشاورزان هدایت و تلف میشوند. مگر میشود به کشاورز گفت از آب رودخانه سهمی نداری؟! البته به ماهی هم نمیشود آدرس رودخانهای دیگر داد و برایش توضیح داد که
اینجا تخمریزی بیهوده است!
انتخاب طبیعی و حیواناتی که میتوانند در دام نیفتند
راهکار حل مشکل تلههای تکاملی، حساب کردن روی موجوداتی است که در تله نیفتادهاند. پاسخ این که چرا آنها مثل بقیه در تله نمیافتند، موضوعی بسیار کلیدی است. خوشبختانه، درباره این که حیوانات چطور به محرکهای محیطی پاسخ میدهند، مطالعات زیادی انجام شده است. رابرتسون و همکارانش، یافتههایشان را برای پاسخ به این سوال که چه وقت تلههای تکاملی کار میکنند، تطبیق دادهاند. آنها پیشبینی میکنند، تلههای تکاملی بیشتر وقتی اثر مخرب خود را میگذارند که در نقش یک نشانه قابل اتکا برای حیوانات عمل کنند. بخصوص وقتی آن نشانه، نشانهای قابل اعتماد در طول میلیونها سال بوده باشد. بعضی نشانهها برای برخی گونههای جانوری آنقدر مهم است که حتما به آن واکنش نشان میدهند. اینها را دانشمندان با دقت مورد مطالعه قرار دادهاند. نادیدهگرفتن چنین مسائلی میتواند پیامدهای غیرقابل جبرانی بهدنبال داشته باشد. اگر یک تله اکولوژیک شباهتی با یکی از این نشانههای مهم در طبیعت داشته باشد، بعید است حیوانات بتوانند آن را نادیده بگیرند.
وقتی حیوانی در یکی از این دامها میافتد یا فرار میکند یا از بین میرود، بقیه حیوانها از روی تجربیات رخ داده برای همنوعشان میتوانند متوجه شوند نشانهای که همیشه برایشان عادی بوده، حالا ظهورش ممکن است به اذیتشدنشان منجر شود.
بعلاوه فرآیند تکامل و انتخاب طبیعی میتواند حیوانات را از تلههای تکاملی نجات دهد. اگر حیوانی با ژنهایی به دنیا آمده باشد که کارایی پایینی در تعامل با یک نشانه داشته باشد، در این صورت مرگ و حذف شدنش از طبیعت محتمل به نظر میرسد و بقیه که قویتر عمل کردهاند، خصوصیات وراثتیشان به نسل بعد انتقال مییابد. حتی اگر حیوانات در تعامل با محیط رفتار جدیدی در خود ایجاد نکنند، باز هم ممکن است بتوانند به زندگی خود ادامه دهند. ممکن است کماکان شرایط خوبی برای تولیدمثل آنها وجود داشته باشد و بنابراین جمعیتشان اسیر تلههای تکاملی نشود، اما اگر تله به اندازه کافی قوی باشد و حیوان نتواند جلوی جذب شدن خودش را نسبت به آن بگیرد، در این صورت خطر انقراض آن گونه بسیار جدی میشود.
حیوانات را چطور میشود نجات داد؟
یکی از راههای کاهش خطر انقراض، ایجاد شرایطی برای خلاصی از تله است. برای مثال کاهش آلودگی نوری و دور کردن نورهای مصنوعی از ساحل دریا و محل تخمریزی لاکپشتهای سادهلوح یا سد کردن راه آنها برای حرکت به طرف ساحل با ایجاد بلوکهای شنی از جمله این کارهاست. همینطور خارج کردن الوار از جنگلها پیش از این که سوسکهای جنگلی بینوا، زحمت تخمریزی در آنها را بکشند، کار کوچکی برای حفظ زندگی آنهاست.
همچنین میتوان شکل تلههای تکاملی را در محل زندگی برخی حیوانات تغییر داد تا عینا شبیه نمونه طبیعی نباشند. مثلا رنگ صفحههای دریافتکننده انرژی خورشیدی برای حشرات آبزی بسیار جذاب است، زیر تاریکی آبی رنگی که در آنها دیده میشود برای حشرات به سطح تاریک آب در روز بسیار شبیه است، اما دانشمندان دریافتهاند، خط سفید نازکی که اطراف سلولهای خورشیدی را در این صفحهها احاطه کرده، آن را از حالت دلچسب برای حشرات خارج کرده است.
به عبارت دیگر برای حفظ بعضی گونهها کافی است یاد بگیریم چطور طلسم و جذابیت فناوریهایمان را برای موجودات زنده از بین ببریم.
کاظم کوکرم
دانش
برگرفته از: National Geographic
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد