ماجرای بدهکاری اکولوژیک ایرانیان

اگر کارمندی باشید با درآمد ثابت ماهانه، حتما با این وضع مواجه شده‌اید که پیش از پایان ماه به هر دلیلی همه حقوقتان را خرج کرده و بی‌پول مانده باشید!
کد خبر: ۱۰۰۷۸۶۳
ماجرای بدهکاری اکولوژیک ایرانیان

البته اگر این مشکل مثلا یک ماه رخ بدهد، خیلی اتفاق وحشتناکی نیست و با کمی دندان روی جگر گذاشتن به ماه بعدی می‌رسید و حقوق ماه بعد را می‌گیرید و خلاصه از این وضع خلاص می‌شوید، اما سختی روزگار زمانی آغاز می‌شود که خرج شدن کل حقوق تا نیمه هر ماه رخ بدهد و این یعنی همیشه با بی‌پولی مواجه شوید. در این وضع شما از حساب پس‌اندازتان استفاده می‌کنید تا بی‌پولی ماهانه را جبران کنید، اما این کار را تا ابد که نمی‌توانید انجام دهید؛ وقتی پس‌اندازتان هم تمام شود، آن وقت اوضاع خراب می‌شود و کفگیر به ته دیگ می‌خورد. البته حداقل در ضرب‌المثل‌های ما برای این وضع هم چاره‌ای اندیشیده شده است: «چو دخلت نیست، خرج آهسته‌تر کن» بله، این نسخه‌ای است که سعدی برایمان پیچیده؛ وقتی پولی در کار نیست، خودت را زیر بار قرض و قوله نبر و آرام‌تر خرج کن تا شرایط بهبود یابد.

حالا حکایت سرزمین ما هم همین است. روزگار سخت اکولوژیکی‌ای را سپری می‌کنیم؛ بارندگی کم است، جمعیت رو به رشد است، مصرف آب زیاد است، غذا می‌خواهیم و زمین‌های کشاورزی بیشتری را زیر کشت می‌بریم تا غذایمان را تامین کنیم و از همه عجیب‌تر و بدتر این‌که مثلا چمنکاری‌های شهری و شست‌وشوی خودروهایمان و... را هم باید انجام دهیم. با این وصف اوضاع زیستمان بد و بدتر می‌شود.

بیایید ببینیم قضیه این بدهکاری چیست

جایی از دنیا به نام ایران را که ما ساکنانش هستیم در نظر بگیرید. ایران تقریبا یک سوم میانگین جهانی بارندگی دارد (و در این سال‌ها تنش خشکسالی، اوضاع را بدتر هم کرده است). با وجود این،مصرف آب ما ایرانیان تقریبا دو برابر میانگین جهانی است. به عبارت ساده تر، ما ایرانیان در مورد آب، یک سوم جهانیان درآمد داریم و دوبرابر آنها خرج می‌کنیم! بدیهی است که پس از مدتی دچار بدهکاری شده و در نهایت ورشکسته خواهیم شد. به مثال درآمد و خرج برگردیم. گاهی در میانه بی‌پولی مفرطی که داریم، مثلا یک پروژه کاری به ما پیشنهاد می‌شود و پولی بیش از درآمد اندک ماهانه نصیبمان می‌کند. کارمند بی‌پول داستان ما ناگهان احساس پولداری می‌کند و آن را با خیال راحت خرج می‌کند و دوباره به شرایط قبلی بر می‌گردد و دوباره داستان بی‌پولی از نو! بارش‌های برف و باران ناگهانی که روزهای گذشته رخ داده، مثال عینی همین شرایط است؛ خیلی‌ها در دل می‌گویند خدا را شکر این همه باران و فکر می‌کنند مساله کم‌آبی حل شده، اما حل نشده است و باید به فکر پس‌انداز باشیم.

نکته مهمی را هم که خوب است بدانیم این که اکوسیستم مثل یک موجود زنده رفتار می‌کند. فشارها را تحمل می‌کند، اما نه تا ابد. اکوسیستم می‌تواند به مرز مرگ برسد، مرگی که بازگشتی برایش نیست. مثلا وقتی سفره‌های آب زیر زمینی از آب خالی و تخریب شود، وقتی نفوذپذیری خاک‌های سطحی بر اثر شهرسازی‌ها و چرای بی‌رویه دام‌ها به صفر برسد، وقتی بر اثر خشکی مفرط و بادهای تند و سیلاب‌های گهگاهی و شسته شدن سطح زمین، خاک سرزمین‌مان را از دست بدهیم، آن‌گاه راه برگشتی وجود ندارد. اکوسیستم می‌میرد و پس از آن حیات و پس از آن یک تمدن می‌میرد. مراقب باشیم که بدهکاری و ورشکستگی اکولوژیکی درست کنار گوشمان است.

دکتر محمدرضا نوروزی

میکروبیولوژیست و مروج علم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها