داستان پلیسی- قسمت پایانی
در شماره قبل خواندید؛ مادر و دختر در خیابان سهروردی به قتل رسیدند و سروان حسینی در بررسی محل متوجه شد قاتل پس از جنایت با خودروی ماکسیمای قربانیان فرار کرده بود. انگیزه قتل هم سرقت بود و برخی وسایل گرانقیمت خانه سرقت شده بود. قاتل به خاطر عجلهای که داشت هنگام فرار با در پارکینگ برخورد کرده بود. در ادامه نیز خودروی سرقتی در شرق تهران کشف شد.
کد خبر: ۸۴۱۳۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۰
داستان پلیسی- قسمت نخست
ساعت 10 صبح یکی از روزهای تابستان سال 84 از کلانتری تماس گرفته و خبر قتل دو نفر در خیابان سهروردی گزارش شد. محل جنایت خانهای دو طبقه و ویلایی در یکی از خیابانهای فرعی سهروردی بود که هر دو طبقه آن متعلق به یک خانواده بود.
کد خبر: ۸۳۶۷۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۲۷
معمای پلیسی
باران شدیدی در شهر باریدن گرفته بود. سروان میری روز تعطیل همراه خانوادهاش برای تفریح به پارک آمده بود که با شروع باران به سمت خانه بازگشتند. در میان راه بود که تلفن همراهش زنگ خورد و مامور کلانتری 26 از مرگ مشکوک زن جوانی خبر داد.
کد خبر: ۸۲۳۷۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۱۵
داستان پلیسی / قسمت پایانی
در شماره قبل خواندید زن جوانی در خانهاش قربانی قاتلی آشنا شد. قاتلی که پس از خفه کردن این زن از خانهاش سرقت کرده بود.پلیس در ادامه با بررسی تماسهای مقتول توانست سرنخی از ماجرا را کشف کند. فردی از هفت ماه قبل با این زن از طریق باجه تلفن همگانی در ارتباط بود که یکبار از تلفن همراه تماس گرفته بود.
کد خبر: ۸۱۱۵۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۰۵
داستان پلیسی/ قسمت نخست
سروان حسینی مشغول مکالمه با کوشا بود. او دستوراتی را درخصوص پروندهای که در دست داشتند تلفنی به کوشا داد و بعد از آن تماس را قطع کرد. به پشتی صندلی سیاه رنگش تکیه داد، دست هایش را پشت سرش گره کرد و به سقف چشم دوخت. نفس عمیقی کشید و با خود گفت« این پرونده هم رازگشایی شد و چشم هایش را بست.» اما ثانیهای نگذشته بود که تلفن دفترش به صدا درآمد. مامور یکی از کلانتریها خبر از کشف جسدی در یکی از محلههای مرکزی شهر را میداد.
کد خبر: ۸۰۹۳۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۲۸
داستان پلیسی
چند ساعتی بود که بوی بد سوختگی آپارتمان چهار طبقه را پر کرده، دود در راهرو نفوذ کرده بود، اما اثری از شعلههای آتش دیده نمیشد. همسایهها که از بوی آزاردهنده و دود به تنگ آمده بودند، به ناچار با آتشنشانی تماس گرفته بودند. لحظاتی نگذشته بود که ماموران آتشنشانی وارد محل شده ولی از آنجا که شعله آتشی در کار نبود اقدامی برای ورود به آپارتمان نکرده بودند. آتشنشانان در بلاتکلیفی مانده بودند. برای همین با کلانتری تماس گرفتند و موضوع را گزارش کردند.
کد خبر: ۸۰۰۹۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۰۳
معما
صدای انفجار سکوت محله را شکست و اهالی سراسیمه از خانههای خود بیرون آمدند. آنها ساختمان نیمهساز انتهای کوچه را دیدند که در میان شعلههای آتش میسوخت. دقایقی بعد با تماس اهالی، آتشنشانان خود را به محل رسانده و به خاموش کردن آتش پرداختند. پس از خاموش کردن آتش، آنها با جسد سوختهای در اتاقک نگهبانی رو به رو شدند.
کد خبر: ۷۹۳۵۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۱۱
داستان پلیسی - قسمت پایانی
شماره قبل خواندید که بوی سوختگی، سروان حسینی و مامورانش را به مقابل آپارتمان شماره 4 کشاند و از آنجایی که در آکاردئونی این آپارتمان بسته شده بود، با دریافت اجازه از بازپرس وارد خانه شدند. در ابتدا مساله مشکوکی به نظر نرسید، اما داخل حمام استخوانهای سوختهای به دست آمد. همزمان با بررسی صحنه، صدای پسر جوانی از راهپله به گوش رسید؛ پسری رنگ پریده که به نظر میرسید چیزی را از سروان حسینی و همکارانش مخفی میکند.
کد خبر: ۷۸۶۲۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۱
قسمت نخست
چند ساعتی بود که بوی بد سوختگی آپارتمان چهار طبقه را پر کرده، دود در راهرو نفوذ کرده بود، اما اثری از شعلههای آتش دیده نمیشد. همسایهها که از بوی آزاردهنده و دود به تنگ آمده بودند، به ناچار با آتشنشانی تماس گرفته بودند. لحظاتی نگذشته بود که ماموران آتشنشانی وارد محل شده ولی از آنجا که شعله آتشی در کار نبود اقدامی برای ورود به آپارتمان نکرده بودند. آتشنشانان در بلاتکلیفی مانده بودند. برای همین با کلانتری تماس گرفتند و موضوع را گزارش کردند.
کد خبر: ۷۸۲۰۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۲۹
صدای شلیک گلوله سکوت خانه را شکست. مهمانان سراسیمه خود را به داخل ساختمان رساندند. جسد «رحمان» غرق در خون در پذیرایی افتاده بود. فرناز هم شوکه به جنازه شوهر خیره شده بود. فرهاد خود را به تلفن رساند و موضوع را به پلیس اطلاع داد.
کد خبر: ۷۷۴۸۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۰۸
در هفته گذشته خواندید؛ زن سالمندی در مقابل چشمان همسرش به قتل رسید و به دلیل اینکه شوهرش آلزایمر داشت هیچ کمکی نتوانست به پلیس کند. نخستین مظنون جنایت، قدسی، مستخدم خانه بود که تحت تعقیب قرار گرفت.
کد خبر: ۷۷۴۸۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۰۹
داستان پلیسی - قسمت نخست
صدای زنگ ممتد تلفن، کارآگاه حسینی را مجبور کرد تا دست از نوشتن گزارش پرونده بردارد و آن را پاسخ دهد. تماس برای گزارش قتل پیرزنی در طبقه دوم آپارتمانی چهار طبقه بود. کارآگاه آدرس را روی برگهای که در کنار تلفن بود نوشت و تماس قطع شد. به طرف چوب لباسی رفت تا کتش را بردارد و با صدای نسبتا بلندی گفت: ستوان کوشا، قتلی گزارش شده است خودت را آماده کن.
کد خبر: ۷۷۲۴۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۰۲
داستان پلیسی - قسمت پایانی
هفته گذشته خواندید که زن جوانی به طرز مرموزی در خانهاش به قتل میرسد و همسر این زن که در زمان جنایت به ماموریت رفته بود از به صدا درآمدن زنگ خانه توسط ناشناسی خبر داد. فرضیههای متفاوت برای جنایت، از سوی اعضای خانواده رنگ باخت و تمام سرنخها حکایت از آن داشت که فرد ناشناس، آشنایی بوده که مقتول نمیخواسته کسی از هویت او باخبر شود. و حالا ادامه داستان:
کد خبر: ۷۶۴۹۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۰
داستان پلیسی - قسمت سوم
«میترا، چند دقیقه دیگر هواپیما از زمین بلند میشود و حدود یک ساعت دیگر تهران...» هنوز جمله فرامرز پایاننیافته بود که زنگ در به صدا درآمد. بلافاصه صدای میترا پشت خط تلفن به گوش رسید. «میشود چند دقیقه دیگر تماس بگیری، زنگ در را میزنند.» فرامرز تلفن را قطع کرد. ذهنش درگیر فردی بود که زنگ خانه را به صدا درآورده بود و به طرف کانتر رفت تا کارت پروازش را بگیرد.
کد خبر: ۷۶۲۳۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۳
داستان پلیسی - قسمت دوم
هفته گذشته خواندید که جسد مرد جوانی در قسمت بار خودرویش کشف شد. در کنار جنازه کلاه سربازی کشف شد که 14 ستاره داخل آن به چشم میخورد و این ستارهها حکایت از مدت خدمت پسر جوان داشت. اسم پسر جوان نیز داخل کلاه نوشته شده بود و با تحقیق از خانواده مقتول مشخص شد که کلاه متعلق به قربانی نیست. مشخصات احتمالی صاحب کلاه درحالی بهدست آمد که از سوی سروان حسینی این احتمال میرفت که سرباز جوان در این جنایت نقش دارد. با ما همراه شوید تا از راز این جنایت و کلاه سربازی باخبر شوید.
کد خبر: ۷۶۰۰۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۵
داستان پلیسی - قسمت دوم
هفته گذشته خواندید که جسد مرد جوانی در قسمت بار خودرویش کشف شد. در کنار جنازه کلاه سربازی کشف شد که 14 ستاره داخل آن به چشم میخورد و این ستارهها حکایت از مدت خدمت پسر جوان داشت. اسم پسر جوان نیز داخل کلاه نوشته شده بود و با تحقیق از خانواده مقتول مشخص شد که کلاه متعلق به قربانی نیست.
کد خبر: ۷۵۷۴۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۹
حسین بسختی دست و پایش را باز کرد و از آشپزخانه بیرون آمد. وقتی به سالن اصلی رستوران رسید، صحنه هولناکی را دید.
جسد نادر غرق در خون روی زمین افتاده بود. خود را به تلفن رساند و با مدیر رستوران تماس گرفت و ماجرا را به او اطلاع داد.
کد خبر: ۷۵۴۹۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۲
صدای شلیک گلوله سکوت دشت را شکست. مرد جوان دوان دوان خود را به دوستش رساند. احمد غرق در خون روی زمین افتاده بود. به اطراف نگاه کرد کسی آنجا نبود به همین دلیل به سمت روستا حرکت کرد تا کمک بیاورد...
کد خبر: ۷۴۸۳۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
صدای شلیک گلوله سکوت محله را شکست. اهالی سراسیمه از مغازه و خانههای خود به خیابان آمدند. آنها پیکر غرق در خون مرد جوانی را دیدند که در کنار موتورسیکلت افتاده بود. زن جوانی سراسیمه خود را به خودروی پرایدی که آن سوی خیابان منتظرش بود رساند و راننده سریع از محل دور شد...
کد خبر: ۷۴۵۶۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۳
عقربههای ساعت، ۱۰ صبح را نشان میداد، عزیز برای برداشتن کیسههای سیمان به طبقه ششم ساختمان نیمه کار رفت. وقتی از راه پله وارد طبقه شد، صحنهای عجیب او را میخکوب کرد. جسد زن جوانی از سقف آویزان بود. سریع خود را به اتاقک نگهبانی رساند و موضوع را به مالک ساختمان اطلاع داد.
کد خبر: ۷۴۳۲۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۶