سعید کمانی، یکی ازآتش‌نشان‌هایی است که برای اطفای آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو به عنوان نیروی کمکی از ایستگاهی در غرب تهران به خیابان جمهوری اعزام شده بود. او از نزدیک شاهد فداکاری همکارانش بود و هنوز با گذشت حدود یک هفته از حادثه ریزش ساختمان پلاسکو این حادثه مانند سکانسی از یک فیلم در ذهنش ثبت شده است. او در این باره می‌گوید: فریاد همکارانم تا آخرین لحظه فرو ریختن ساختمان در گوشم است؛ در برخی از طبقه‌های بالایی جلوی پنجره‌ها فنس کشیده شده بود و آتش‌نشانان قادر به خروج از پنجره‌ها نشدند.
کد خبر: ۹۹۴۲۸۳

وی افزود: با دیدن دود زیاد از ساختمان باور نمی‌کردیم حادثه ابعاد این چنینی پیدا کند. مردم متاسفانه ایستاده بودند و از حادثه آتش‌سوزی فیلم و عکس یا حتی عکس‌های سلفی می‌انداختند. حتی برخی روی خودروهای آتش‌نشانی رفته و از آنجا برای خودشان فیلم و عکس می‌گرفتند.

این آتش‌نشان ادامه داد: زمانی که به صورت تیمی کار می‌کنیم، تقسیم کار انجام می‌دهیم. همکارم که تخصص بسیار زیادی دارد، روی عرشه اصلی خودرو نشسته بود؛ چرا که کنترل خودرو از اهمیت زیادی برخوردار است و من داخل سبد رفتم. هنگامی که دود سفید از داخل ساختمان خارج شد، گمان کردیم آتش کاملا خاموش شده است.

زمانی که داخل سبد بودم، چند انفجارکوچک داخل ساختمان رخ داد. پشت تمام پنجره‌ها کپسول گاز پیک‌نیک وجود داشت. پس از دیدن دود سفید، انفجار مهیبی رخ داد و موج انفجار حتی مرا تکان داد و آتش باز گشت.

این آتش‌نشان ادامه داد: نیروی انتظامی بسیاری از مردم را کنترل کرده بود، اما هنوز به محل حادثه رفت و آمد می‌کردند. هنگامی که دود سفید دیده شد، مردم به طرف پاساژ ‌دویدند و حتی برخی از آتش‌نشانان مجبور به برخورد با آنها شدند. گویا تعدادی از آنان به داخل ساختمان بازگشته بودند. با شعله‌ور شدن دوباره آتش، عملیات خاموش کردن را ادامه دادیم.

وی ادامه داد: در ضلع شرقی پلاسکو دو تا سه ریزش رخ داد. به ما هم دستور تخلیه ساختمان را دادند. برخی از آتش‌نشانان از طریق راه پله‌ها تلاش کردند از ساختمان خارج شوند و قسمتی هم از نمای ساختمان این کار را کردند. اما دلخراش‌ترین صحنه‌ها در طبقه‌های 11، 12 و 13 رخ داد؛ چرا که در این طبقات صاحبان برخی از مغازه‌ها، پنجره‌ها را با فنس پوشانده بودند و همکارانم در این طبقه‌ها گیر افتاده بودند.

کمانی تصریح کرد: در ضلع‌هایی مانند ضلع غربی تعداد زیادی از آتش‌نشانان با نردبان خارج شدند. در طبقات 12 و 13 پارچه صورتی از پنجره‌ها آویزان شده بود و آتش‌نشانان از ما خواستند آنها را از داخل ساختمان بیرون بیاوریم، اما برای این کار محدودیت‌هایی وجود داشت. قبل از ریزش اصلی، در داخل ساختمان چند ریزش رخ داد. یکی از همکارانم تلاش کرد با پتک، فنس را بشکافد اما موفق نشد. من حتی برای نجات همکارانم گارد جلوی سبد را باز کردم، اما نتوانستم برخی از آنها را نجات دهم. قرار شد تجهیزات برش برای ما بیاورند تا بتوانیم آتش‌نشانان گرفتار در ساختمان را نجات دهیم اما کار از کار گذشت.

وی گفت: آن روز از یکی از همکارانم خواستم که از ساختمان بیرون بیاید، اما او گفت نمی‌توانم این کار را انجام دهم و «فیس» خود را درآورد و به طرف من پرت کرد. در آن وضعیت به فکر سالم ماندن تجهیزات خود بود. یکی دیگر از همکارانم می‌گفت ساختمان در حال تخریب است، آب ریختن را قطع کن. من همین کار را انجام دادم اما از سمت دیگر یکی از همکارانم فریاد زد «من دارم می‌سوزم» بنابراین دوباره آب پاشیدن را آغاز کردم. ناگهان ساختمان از بالا شروع به تخریب کرد و فرو ریخت.

آتش‌نشان جوان ادامه داد: موقع خرابی ساختمان دو ستون تخریب شد که یکی از آنها مستقیم به سمت ما آمد. سه بار قصد داشتیم خودروی خود را جابه‌جا کنیم و اگر این کار را انجام داده بودیم، قطعا خودرو واژگون و به سمت مردم متمایل می‌شد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها