اسطوره کشی و قهرمان کشی چرا؟

در خبر ساعت 19 چهارشنبه 15 دی ماه شبکه یک سیما در معرفی تیترهای باشگاه خبرنگاران تیتر « روایت عجیب از مرگ تختی !» توجهم را جلب کرد. فکر کردم کسی پیدا شده و راز مرگ جهان پهلوان ایران را در آستانه سالروز سفرش فاش کرده است .

با مراجعه به سایت باشگاه متوجه شدم مطلب به نقل از روزنامه تماشاگران و از قول اعتمادی بنیانگذار مجله جوانان - که از قضا آدم خوشنامی هم نیست و داستانهای او در سالهای حضورش در مجله جوانان و قلم زدن در روزنامه اطلاعات عصر پهلوی سرشار از مطالب مستهجن و غیر اخلاقی و مخدر برای جوانان بود - ادعا شده :«تختی خودکشی کرده بی برو برگرد!»

ادعایی که ملت ایران تا سالهای دهه 70 به رغم سناریو نویسی های ساواک و بهره گیری از مزدوران قلم بدست در روزنامه ها و رسانه های در اختیار و موج گسترده ای که برای حقنه این مطلب نادرست نپذیرفت و هنوز هم انسانهایی که از نسل تختی در قید حیات هستند نمی پذیرند و باور نمی کنند و خودکشی او را مغایر با دین داری ، باورهای عمیق دینی ، مذهبی و انقلابی تختی دانسته و هرگز خودکشی توسط جهان پهلوان را منطقی نمی دانستند.

این نوع قضاوت و بیان خاطره از قول گلفروش نزدیک هتل آتلانتیک چه ارزشی دارد؟ و یا درج خبر خودکشی در روزنامه اطلاعات چقدر اعتبار دارد؟ اتفاقا این روزنامه بود که سفارش شاه و ساواک نسبت به انتشار مقاله موهن ارتجاع سرخ و سیاه و اهانت به حضرت امام خمینی (ره) اقدام کرد و البته این خبط به برچیده شدن طومار رژیم منحوس پهلوی منتهی شد.

شاید سندی دال بر کشته شدن تختی بدست عوامل شاه و ساواک موچود نباشد و شاید هرگز در آینده هم کسی پیدا نشود تا بگوید بر تختی چه گذشت اما انتظار می رود در انتشار مطالب قدری تامل داشته و باورهای ملتی را دستمایه افرادی قرار ندهد که ممکن است از تختی و تختی های تاریخ معاصر که در برابر ظلم و ستم و تفرعن شاه و ایادی او سرخم نکردند انتقام بگیرند.

از آنجا که برای رسیدن به ابعاد مختلف زندگی و مرگ شادروان غلامرضا تختی ماهها در کتابخانه ها و مراکز اسناد جستجو و تحقیق کردم و در این رابطه بیش از چند هزار سند ، نوشته و کتاب در خصوص زندگی و مرگ او جمع آوری کردم و بخشی از اسناد در قالب کتاب « زندگی و مرگ جهان پهلوان تختی در آیینه اسناد»در سال 1377 توسط انتشارات جهان کتاب منتشر شد به مستنداتی از مشاهدات و باورهای مردمی که شاهد زندگی او بودند و در تجمع در برابر پرشکی قانونی و راهپیمایی ها و تظاهرات و مراسم با عظمت ختم و هفت تختی حاضر و با وجود حضور ماموران ساواک در خلوت خود و دوستانشان دلایل غیر قابل باور بودن خودکشی تختی و انتقام شاه و شاهپور غلامرضا را فریاد می کردند و دهها و صدها نفر در این زمینه بازداشت و سخت مجازات شدند اشاره کرد.

اینجا بنا ندارم ادعا کنم تختی را کشته اند و یا او خودکشی نکرده، اما می توانم چند سئوال را مطرح کنم باشد که اهل پژوهش و تحقیق بروند و بررسی عمیق تری کرده و با ادله و سند بیایند و اثبات کنند مردی که چون کوه در برابر فشارهای رژیم ستم شاهی می ایستاد و تحقیر و تعقیب و سخت گیری ها رو به هیچ می انگاشت نمی تواند بر اثر اختلاف ناچیز خانوادگی در هتل آتلانتیک خود را بکشد.

شاید اگر اجل مهلت می داد و کاری که زنده یاد علی حاتمی شروع کرد به پایان می رسید امروز شاهد این نوع فضاوت ها نبودیم. زنده باد علی حاتمی مشغول شاخت فیلم سینمایی " جهان پهلوان" بود که متاسفانه بدلیل بیماری و فوت زودهنگام این فیلمساز دغدغه مند در مراحل اولیه رها شد و تاسف بیشتر نابود شدن پروژه آن مرحوم توسط کارگردان جایگزین ایشان بود.

زنده یاد علی حاتمی با وجود بیماری و درد و رنج ناشی از سرطان و علیرغم نیاز وافر به استراحت با تنی رنجور سر صحنه می آمد تا هرچه زودتر تصویر اسطوره ای از مردی به جهانیان نشان دهد که کم از پوریای ولی نبود و برای این کار از کسی توصیه ای نگرفته بود و نه کسی بابت این نگاه از او تقدیر می کرد.

نگاهی که زنده یاد علی حاتمی به شادروان غلامرضا تختی داشت نگاهی برآمده از احساس ،عشق ، عقل و تحلیل بود . احساس و باوری که حاتمی با آنها زندگی کرده بود و نتایج این اعتقاد و باور ملکه وجودی او شده بود.

زنده یاد علی حاتمی برای فیلم جهان پهلوان سناریویی آماده کرده بود و علیرغم ادعای بابک تختی که گفته بود حاتمی قرار بود سر صحنه فیلمنامه زندگی تختی را بنویسد اما خلاصه این فیلمنامه را در بخش انتهایی کتاب زندگی و مرگ جهان پهلوان تختی آورده ام و طی آن مخاطب متوجه می شود تختی توسط عنصر ساواکی خائن که در آمریکا با تختی آشنا شده و در هتل اتلانتیک- البته با رضایت خود تختی - کشته می شود ،چرا که فرزند این عنصر در گروگان ساواک است و ...

سید عباس فاطمی