معماهای حل نشده

مسافرخانه ترس و خشونت

یکی از مرموزترین و رازآلودترین زنان را در تاریخ معاصر آمریکا می‌توان خانم کیت بلندر دانست که مسافرخانه‌ای را در حومه شهر کانزاس آمریکا مدیریت می‌کرد. مسافرانی که برای فقط یک شب در آنجا توقف داشتند، هرگز دیده نشدند.
کد خبر: ۹۸۵۸۷۰

در برخی از موارد، کیت تنها برای چند دلاری که در جیب مسافران قرار داشت دست به جنایتی هولناک می‌زد. زمانی که مسافران در حال صرف شام بودند، کیت پشت پرده پنهان می‌شد و ناگهان با تبر کوچکی که در دست داشت به طرز فجیعی به زندگی آنها
پایان می‌داد.

بتدریج مقامات پلیس به این مسافرخانه مشکوک شدند اما زمانی که به آنجا هجوم بردند، هیچ نشانه‌ای از کیت نبود. آنها اگرچه هیچ ردپایی از او پیدا نکردند، اما اثرات و موارد مربوط به جنایات او در این مسافرخانه بسیار زیاد بود. پس از حفر زمین زیر مسافرخانه، آنها تقریبا با یک گورستان کوچک روبه‌رو شدند. هویت برخی از قربانیان شناسایی شد ولی هویت تعدادی از آنها برای همیشه سر به مهر ماند. نکته عجیب و وحشتناک این بود که کیت در برخی از موارد گوشت بدن برخی از قربانیان خود را به غذای قربانیان بعدی خود تبدیل کرده بود.

معمای ناپدید شدن این زن مخوف و وحشتناک بسرعت به خبر بسیاری از مناطق و شهرهای اطراف تبدیل شد. یکی از مغازه‌های شهر سیلور سیتی در ایالت آیداهو نیز از این قاعده مستثنا نبود و مشتریان در حالی که دور شومینه نشسته بودند، در این زمینه بحث و گفت‌وگو می‌کردند. زمانی که جو مانوهان برای تامین وسایل مورد نیاز هفتگی خود وارد آنجا شد، آنها نظرات خود را با او نیز در میان گذاشتند. آنها بر این باور بودند که کیت بلندر یا راهبه شده و تمام گذشته خود را کنار گذاشته یا این‌که در مسافرخانه دیگری در حال ادامه جنایات خود است. جو با شنیدن این نظرات، تنها سر خود را به نشانه تائید تکان داد و آنجا را ترک کرد.

البته باید به این مساله نیز اذعان داشت که خود جو برای ساکنان سیلور سیتی به یک معما و راز تبدیل شده بود. او که مردی لاغراندام و نحیف بود، به هیچ وجه به کافه‌های شهر نمی‌رفت و بندرت با زنان شروع به صحبت‌کردن می‌کرد. خانه جو در یک کمپ موقت در منطقه ساکر کریک در نزدیکی سیلور سیتی بود. برای تامین مخارج زندگی خود، در یکی از مغازه‌های محلی کار می‌کرد و مسئولیت نگهداری از چند راس گاو و گوسفند را به عهده داشت.

دسامبر 1903، جو گله کوچک خود را به اطراف رودخانه بویس برد. سختی‌های این راه بسیار زیاد بود. مدتی پس از بازگشت از این مسیر سخت، جو به سختی بیمار شد و بعد از چند روز درگذشت. زمانی که جسد او برای خاکسپاری آماده می‌شد، مسئول دفن مردگان شهر حقیقتی را افشا کرد که تعجب تمام ساکنان سیلور سیتی را به همراه داشت.

در کمال تعجب اعلام شد که جو مانوهان یک زن بوده است. پس از افشای این مساله، خانه او مورد تفتیش و بررسی قرار گرفت تا سرنخی از هویت او برای همه فاش شود. تنها چیزی که موفق به پیدا کردن آن شدند، گوشه‌ای جدا شده از روزنامه
«کانزاس سیتی استار » بود که در آن تلاشی بیهوده برای یافتن کیت بلندر گزارش داده شده بود. همین یک تکه از روزنامه موجب شد تمام اهالی شهر این سوال را مطرح کنند: آیا جو مانوهان همان قاتل خطرناک شهر کانزاس بوده است؟

تا روز تشییع و خاکسپاری او این شایعه در بین مردم مطرح بود که گویا گروهی از شهروندان قصد دارند قبر او را پس از تدفین حفر کرده و جنازه او را برای شناسایی به شهر کانزاس بفرستند. این خبر به گوش کشیش شهر نیز رسید.

در روز خاکسپاری، او پس از خواندن دعا برای این زن ناشناس رو به مردم کرد و گفت: اعتقاد ندارم که این زن بیچاره یک قاتل باشد. اجازه دهیم هر رازی که دارد، همراه خود به گور ببرد. پس از این جملات روی تابوت او خاک ریخته شد و هیچ فردی نیز برای کندن قبر تلاش نکرد و به این ترتیب هویت و رازهای مربوط به آن زن برای همیشه مسکوت ماند.

حسین خلیلی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها