نظم آتی بین‌الملل هابـزی، لاکـی یا کانـتی؟

ماهیت و سنخ نظام بین‌المللی یکی از موضوعاتی است که در نظریه‌های روابط بین‌الملل مورد توجه بوده و هست. برخی معتقد هستند که منطق حاکم بر نظام بین‌الملل و روابط بین‌الملل منطق آنارشی (نظم هابزی) است.
کد خبر: ۹۸۵۳۴۷

توماس هابز (1679-1588) فیلسوف انگلیسی معتقد است که نبود قانون منجر به ایجاد جنگ همه علیه همه خواهد شد. بعلاوه، این مساله منجر به ایجاد یک وضعیت غامض و بازگشت به زندگی بدوی خواهد شد؛ یعنی زمانی که حتی هیچ دانشی در مورد زمین، هیچ معیاری برای زمان، هیچ هنری، هیچ نوشته‌ای، هیچ جامعه‌ای و بدتر از همه، ترس پیوسته از خطر خشونت و مرگ، بیم از جان انسان، انزوا، کثیفی، فلاکت و پستی وجود داشت.

به همین دلیل هم وی به لزوم وجود قانون و نظم و همچنین اطاعت از یک حاکمیت مسئول اعتقاد داشت. هرچند، وی تاکید می‌کرد که دولت باید به حقوق افراد، برابری طبیعی شهروندان و نظم سیاسی ایجادی احترام بگذارد و این نگاه را مد نظر قرار دهد که تمام قدرت سیاسی مشروع دولت ناشی از نمایندگی از خواست مردم و مبتنی بر رضایت آنها بوده و تفسیری لیبرال از قانونی داشته باشد که در آن مردم را آزاد می‌گذارد تا هر آنچه قانون به آنها اجازه می‌دهد را بنابر خواست خود انجام دهند. در مقابل این دیدگاه برخی نظریه‌پردازان با نگاهی خوشبینانه به ماهیت و سرشت انسان، نظام و روابط بین‌الملل و روابط میان کشورها را مبتنی بر همکاری (نظم کانتی) می‌دانند. برخی نیز معتقدند که منطق حاکم بر نظام بین‌الملل و روابط میان واحدهای سیاسی مبتنی بر رقابت (نظم لاکی) است که این رقابت الزاما منازعه‌آمیز نیست.

باید توجه داشت بر‌اساس اعتقاد لاک، که انسان‌ها ذاتا آزاد آفریده شده‌اند و از حقوق طبیعی و غیر‌قابل‌انکاری برخوردار هستند، وی معتقد است که شهروندان می‌توانند با رضایت و میل خود، برخی از حقوق خود را در جهت بهبود وضع معیشت، تثبیت بیشتر این حقوق و تامین بهتر آزادی و حق مالکیت به دولت تفویض کنند. بر همین اساس وی بر مفهوم قرارداد اجتماعی میان مردم و حاکمیت خود تاکید می‌کند. این تئوری مسلما کاملا با مفهوم حق حاکمیت الهی که پادشاهان برای خود متصور می‌شدند یا معصومیت کلیسا که پاپ بر اساس آن خود را محق حاکمیت می‌دانست، در تضاد کامل قرار دارد. براساس نظریه «قرارداد اجتماعی»، مردم با رضایت باطنی خود، برخی از حقوق خود را به دولت تفویض می‌کنند و البته اگر احساس کنند که دولت شکلی دیکتاتوری به خود گرفته، می‌توانند این حقوق را مجددا از دولت پس بگیرند. نمی‌توان گفت که جهان تماما به سوی یکی از نظم‌های مذکور در حرکت خواهد بود. اما مناطق مختلف می‌توانند درجاتی از این نظم‌ها را داشته باشند یا حتی می‌توان گفت در برخی مناطق در سطح جهان یک نظم و منطق بر دیگری چربش خواهد داشت. در مناطقی چون خاورمیانه و شمال آفریقا درجات همکاری بسیار پایین است و منطق رقابتی و منازعه حاکم است. برای نمونه در حالی‌که می‌توان منازعه فلسطین ـ اسرائیل را نزدیک به منطق هابزی دانست، اما منازعات دیگر در این منطقه را نمی‌توان با این منطق تحلیل کرد. حتی بحران سوریه اگرچه از لحاظ سطح خشونت چیزی کم از فضای ترسیم شده توسط توماس هابز ندارد، اما به‌واسطه بازیگران غیر‌دولتی در این منازعه نمی‌توان آن را بر‌اساس منطق هابزی تحلیل کرد. این کشور دچار تمامی بی‌منطقی‌های معاصر موجود در نظام بین‌الملل یعنی ریاکاری سازمان ملل متحد، ضعف حقوق بین‌الملل، ضعف و ناتوانی دولت‌های محلی در یافتن راهی برای حل مشکلاتی که در کشور همسایه آنها جاری است، شده است. امروز وقتی که به مساله احترام به کرامت انسانی می‌رسیم هنوز غرب آسیا و شمال آفریقا که زادگاه ادیان ابراهیمی هستند استثنایی برای مقررات و موازین بین‌المللی به شمار می‌آیند. در هیچ منطقه دیگری از جهان نمی‌توان منطقه‌ای را پیدا کرد که با این حد از هرج و مرج اداره شود. با به جریان افتادن جنگ سرد جدید بین غرب و روسیه، ظهور یک قدرت جدید به نام چین و راه افتادن جریان‌های نئوفاشیست در اروپا مبارزه برای ارزش‌های انسانی ضرورت زیادی یافته است. برای رهایی از دنیای هابزی، دیپلماسی و گفت‌وگو بهترین روش است. گفت‌وگو برای حکومت‌هایی بیشتر اهمیت خواهد داشت که ماهیت دموکراتیک داشته باشند و براساس منطق کانتی جنگ برای جوامعی که نظام‌های دموکراتیک دارند سخت و دشوار و نشدنی است.

جواد حیران‌نیا/ دبیر گروه خلیج‌فارس مرکز پژوهش‌های علمی و استراتژیک خاورمیانه وزارت خارجه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها