در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
این جمله را زیاد شنیدهایم که زندگی روزانه مردم ایران با سیاست گره خورده است؛ حتی مردم کوچه و بازار. نمونه عینی این گفته را میتوان در تاکسیها دید! شاید خیلیها به این موضوع از دید شوخی و طنز نگاه کنند که رانندههای تاکسی در کشور ما جزو تحلیلگران پر و پا قرص سیاست هستند. آنها با مسافران همصحبت میشوند و در طول روز در این ناوگان حمل و نقل عمومی صدها دیدگاه سیاسی طرح و بررسی میشود. همین نشان میدهد که مردم ایران به سیاست علاقهمندند و میدانند سیاست داخلی و خارجی مستقیم روی زندگی و امرار معاش آنها تاثیرگذار است.
آبشخور سینما به عنوان پرمخاطبترین هنر، مردم و علاقهمندیهای آنهاست و با این مقدمه سوال این است که چرا سینماگران کشور ما معمولا به علاقهمند و دغدغههای مردم توجه نمیکنند و اگر هم روی خوشی نشان دهند فقط سراغ مسائل ساده و بیدردسر میروند و ترجیح میدهند مثلا فیلم کمدی خانوادگی بسازند که کل ماجرای آن داخل یک ساختمان، چند خودرو، خیابان و پاساژ میگذرد یا ترجیح میدهند سراغ فیلمهایی با موضوع عشق و عاشقی بروند و شکستهای عشقی و دلبستگیهای دو یا سه ضلعی را به نمایش بگذارند.
مدیران سینمایی هم که برنامهریز سینمای ایران هستند گویا به جای دادن ایده و تم به فیلمسازان ترجیح میدهند روی موج تصمیم تهیهکنندگان حرکت کنند و به فیلمهایی روی خوش نشان دهند که این تهیهکنندگان به وامهای دولتی به سینمای ایران تزریق میکنند. این بیماری همیشه گریبانگیر سینمای ایران بوده و انگار قرار نیست برای هنر هفتم در ایران برنامهریزی درازمدتی صورت گیرد. فقط در دهه 60 بود که مدیران سینمایی بنا به مقتضیات سالهای بعد از پیروزی انقلاب برای سینما برنامهریزی داشتند و تصمیم گرفتند به سینمای عرفانی و اجتماعی بیشتر توجه کنند و به فیلمسازان یادآوری کنند که چنین فیلمهایی بسازند، اما از دهه 70 به بعد دیگر برنامهریزی برای سینمای ایران نشد.
شعار در برابر عمل
سئوال اینجاست که کشور ما به عنوان کشوری که صاحب سینماست در برابر آمریکا و سیاستهایش در قبال ایران چه کرده است؟ در نگاهی کلی میتوان گفت: هیچ!
در سال 2007 که فیلم ضد آمریکایی سیصد ساخته و اکران شد، آژیر قرمز برای مدیران سینمای ایران و سینماگران به صدا در آمد و همه در موج هیجان شعار سردادند که با ساخت فیلمی فاخر و بزرگ جواب سیصد را خواهند داد، اما هیچ اتفاقی رخ نداد و جواب سیصد را چند اثر انیمیشین ضعیف و آثار مستندی داد که از تلویزیون به نمایش درآمد.
وقتی آرگو ساخته شد باز هم این اتفاق تکرار شد! اما نتیجهای نداشت و فیلمی درباره تسخیر لانه جاسوسی ساخته نشد. در صورتیکه درباره این موضوع آثار مستند مکتوب و تصویری زیادی وجود دارد و جالبتر از همه این که آنانی که سفارت آمریکا را تسخیر کردند، در قید حیات هستند و براساس گفتههای آنها میتوان فیلمنامهای جذاب و محکم نوشت و فیلمی ساخت که در سطح جهان مطرح شود، اما انگار نه عزمی برای ساخت این گونه آثار وجود دارد و نه فیلمسازان ما آنقدر حوصله و تحمل دارند که سراغ موضوعاتی حساس و ملتهب بروند.
سیاستهای آمریکا سالهاست بر کشور ما سایه افکنده است. از زمان رضا شاه تاکنون این کشور مستقیم یا غیرمستقیم میخواسته برای ایران اربابی کند. پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکا را به دشمن شماره یک ایران تبدیل کرده که این دشمنی در هشت سال دفاع مقدس شدت بیشتری گرفت و بعد از جنگ در اشکال مختلف بروز کرد و چند سالی است که موضوع هستهای ایران باب جدیدی در دشمنی آمریکا علیه کشورمان را شکل داده است. اگر اتفاقات مهمی که در ایران رخ داده و آمریکا مسبب اصلی آن بوده را فهرست کنیم شاید صدها فیلم از آن بتوان ساخت که تاکنون ساخته نشده است. از کودتای 28 مرداد بگیر تا تسخیر لانه جاسوسی تا تحریمهای غیرعادلانه و... .
از گردباد تا توفان شن
در دهه 60 که سینمای ایران تا حدودی حساب و کتاب مشخصتری داشت و مدیران سینمایی میدانستند که از این سینما چه میخواهند در سال 64 کامران قدکچیان فیلم گردباد را بر اساس فیلمنامهای از علیرضا داوودنژاد ساخت. در این فیلم که فرامرز قریبیان نقش اصلی را در آن بازی میکرد داستان جوانی روستایی است که به بیماری لاعلاجی مبتلا میشود و در طول داستان مشخص میشود تشعشعات زبالههای هستهای که آمریکاییها در نزدیکی روستای آنها دفن کردهاند باعث بیماری جوان روستایی شده است. از دیگر آثاری که در سینمای ایران درباره سیاستهای ضدایرانی آمریکا ساخته شده میتوان به فیلم توفان شن ساخته جواد شمقدری اشاره کرد. این فیلم زمینگیر شدن آمریکاییهایی را نشان میدهد که برای شکست دادن انقلاب اسلامی از شرق ایران وارد کشور میشوند، اما در توفان طبس گرفتار شده و نابود میشوند. این فیلم را میتوان یکی از آثار شاخص سینمای ضدآمریکا دانست.
یک مشت پرعقاب تا ستارههای سوخته
تلویزیون با ساخت و نمایش سریال یک مشت پر عقاب به کارگردانی اصغر هاشمی نشان داد که این رسانه بسیار موثر و خوب میتواند سیاستهای ضد ایرانی آمریکا را به تصویر بکشد. در این سریال که بازیگرانی مانند رضا کیانیان، فریبا کامران، آهو خردمند، حامد بهداد و... ایفای نقش میکردند داستان خانوادهای به تصویر کشیده شد که قبل از انقلاب اسیر توطئههای آمریکایی شده بودند و برای احقاق حق خود هیچ کاری نمیتوانستند، بکنند چون آمریکا قبل ازانقلاب در همه قوای ایران نفوذ داشت و سیاستمداران، وزیران، مدیران و... زیر فرمان آمریکاییها بودند. اتفاقی مانند سقوط هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس توسط ناو آمریکایی از موضوعات بسیار مهم و حساسی است که جای طرح آن در سینمای ایران بسیار خالی است. تلویزیون درباره این موضوع هم تله فیلمی به نام ستارههای سوخته تولید کرده که کارگردانی آن را سیروس الوند به عهده داشته است.این فیلم هر چند بزرگی و تلخی این جنایت را به طور کامل نشان نمیدهد، اما همین که به این موضوع توجه نشان داده باز هم جای قدردانی دارد.
هالیوود و سینمای ضدایران
برخی میگویند که ایران از معدود کشورهایی است که یکی از شعارهای اصلی و سیاسی آن «مرگ بر آمریکاست» اما مردمش به سینمای آمریکا بشدت علاقهمند هستند. آمریکایی که صنعت سینما در آن حرف اول را میزند و هالیوود قطب مهم گردش سرمایه است، اما در همین هالیوود برای اتفاقاتی مانند جنگ ویتنام که آمریکا در آن شکست بدی خورد فیلمهایی ساخته میشود که سیاستهای آمریکا را به چالش میکشد. این موضوع درباره حضور آمریکاییها در عراق هم افتاده است و تاکنون چند فیلم با این موضوع ساخته شده که سربازانی که از عراق به آمریکا برمیگردند با مشکلات روانی زیادی روبهرو هستند.
هالیوود همیشه به ایران به چشم یک سوژه نگاه کرده و هر جا که زمان و فضا مناسب بوده فیلمی ضد ایرانی ساخته است که از میان آنها میتوان به فیلمهایی مانند سنگسار ثریا، خانهای از شن و مه، آرگو، پرسپولیس، بدون دخترم هرگز، سیصد، آرگو و... اشاره کرد.در اکثر این فیلمها ایران کشوری نشان داده شده که مردمش در خفقان مطلق زندگی میکنند و زنان و کودکان بیشترین آسیب را از این فضا میبینند. هالیوود با ساخت فیلم آرگو به یکی از حساسترین اتفاقات انقلاب اسلامی یعنی تسخیر لانه جاسوسی پرداخت و نشان داد که چقدر ریز و موشکافانه اتفاقات ایران را زیر نظر دارد و تلاش میکند آن را از زاویه سیاستهای آمریکا آنالیز و تفسیر کند.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: