اجلاسیه اضطراری سیاست خارجی اتحادیه اروپا را که دوشنبه 14 اکتبر برگزار شد، میتوان به عنوان یکی از دغدغههای بینالمللی در ارتباط با روند سیاستهای خارجی ترامپ دانست؛ روندی که میتواند آینده رفتاری کشورها را تحت تاثیر قرار دهد و به این ترتیب، شکل جدیدی از الگوی رفتاری بازیگران در سیاست بینالملل را منعکس کند.
نگرانی اتحادیه اروپا نسبت به سیاست خارجی ترامپ معطوف به این نکته بود که آیا چنین فرآیندهایی میتواند به اعاده موازنهگرایی منجر شود یا اینکه ترامپ از سازوکارهای مربوط به یکجانبهگرایی در روند سیاستهای خارجی آمریکا بهره میگیرد؟
انتخاب تیم راهبردی و سیاست خارجی ترامپ، آنان را در برابر این پرسش قرار داد که چه الگوی رفتاری را در مورد برنامه جامع اقدام مشترک پیگیری کرده و به مرحله اجرا خواهد گذاشت.
درحالی که جان بولتون و برخی گروههای محافظهکار در سیاست خارجی آمریکا بر ضرورت نادیده گرفتن توافق هستهای با ایران تاکید دارند، اما واقعیتهای بوروکراتیک سیاست خارجی آمریکا شکل متفاوتی از الگوهای رفتاری را منعکس میکند.
روند موجود بهگونهای در حال پیگیری است که احتمال نادیده گرفتن برنامه جامع اقدام مشترک از سوی ترامپ دور از انتظار خواهد بود. ترامپ در اولین سخنرانی خود بعد از پیروزی انتخاباتی اعلام کرد که با جهان سر جنگ ندارد.
بیان این نکته به مفهوم آن است که ترامپ از سازوکارهای مصالحهگرایانه در ارتباط با موضوعات راهبردی، حمایت و پیروی میکند. در چنین شرایطی، محافظهکاران افراطی همانند بولتون و نوت گینگریچ، قادر نخواهند بود بر روند سیاست خارجی آمریکا تاثیرگذار باشند.
واقعیتهای سیاست خارجی هر کشوری از جمله آمریکا، مبتنی بر این است که ضرورتهای امنیت ملی را در چارچوب الگوهای کنش بوروکراتیک ادامه دهد.
در این فرآیند آنچه را تیم سیاست خارجی آمریکا در چارچوب توافق هستهای با ایران پیگیری کرده، به عنوان بخشی از اهداف و منافع ملی ایالات متحده محسوب شده و در نتیجه، زمینههای لازم را برای وفق قواعد و توافق دیپلماتیک بهوجود میآورد. در این شرایط مهمترین ابزار ترامپ برای محدودسازی قدرت اقتصادی و هستهای ایران را میتوان در ارتباط با کنگره، مورد سنجش قرار داد.
کنگره در یک سال گذشته 22 طرح را درباره محدودیتهای اقتصادی و راهبردی ایران تنظیم کرده که مراحل تبدیل آن به لایحه و قانون در حال پیگیری است.
طبیعی است که ترامپ از الگوی کنش مستقیم برای محدودسازی قدرت ایران بهره نخواهد گرفت.
در دوران ترامپ یا هر رئیسجمهور دیگری که ممکن بود در آمریکا سر کار بیاید، کنگره نقش موثر و تعیینکنندهای درباره توافق هستهای با ایران در پیش میگرفت.
از آنجا که ترامپ و تیم سیاست خارجی آمریکا از الگوی محدودسازی قدرت ایران در چارچوب برنامه جامع اقدام مشترک و قطعنامه 2231 بهره میگیرند، بنابراین طبیعی به نظر میرسد که موضوع توافق هستهای به عنوان بخشی از واقعیت ناشی از همکاریهای چندجانبه برای محدودسازی قدرت ایران مورد پذیرش تیم سیاست خارجی ترامپ قرار میگیرد.
در نهایت میتوان به این جمعبندی رسید که ترامپ همانند باراک اوباما از الگوی محدودسازی قدرت ایران بهره گرفته و این الگو را از طریق چندجانبهگرایی با اروپا پیگیری خواهد کرد.
دکتر ابراهیم متقی - استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
با تشكر: سید رضا شكوهی