به گزارش جام جم، وی در گفتوگو با جام سیاست به بررسی ابعاد این مساله پرداخته است. به گفته او، قدرت نمایی قدرتمندان دیری نمیپاید. آمریکا در حرکتی که از چند سال پیش در منطقه به راه انداخته تا خاورمیانه را جولانگاه اهداف خود نماید دیگر جایگاهی در معادلات سیاسی ندارد.
همچنان بحثهای انتخاباتی بین کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا حاشیهساز است و عملا منجر به طرح مباحثی شده که قدرت نرم و توان الگوبخشی این کشور را پایین آورده، نظر شما در زمینه چیست؟
نوع مناظرهها و نحوه برگزاری آن در آمریکا با توجه به پوشش جهانی، در بحث انتخابات ریاست جمهوری تاثیرگذار است و بسیاری از واقعیات مربوط به شرایط داخلی این کشور را مشخص میکند. در حوزه اقتصادی آمارهای ارائه شده از سوی نامزدها موید این واقعیت است که ایالات متحده آمریکا با افول جدی در عرصه اقتصاد تا سال 2025 مواجه خواهد شد. وقتی جوزف نای موضوع قدرت نرم را مطرح کرد چند شاخصه قدرت را برای آمریکا به کار برد که اولین آن قدرت اقتصادی بود. در آن زمان آمریکاییها با وجود رقبای تازه از راه رسیده به عنوان قدرت اصلی اقتصادی و تاثیرگذار در دنیا مطرح بودند و توانستند در دنیای امروز شاخصها و مصادیق قدرت اقتصادی را برای خود حفظ کنند ولی واقعیت این است که از سال 2025 میلادی آمریکاییها از نظر شاخص اقتصادی دیگر اقتصاد اول دنیا نخواهند بود. در سال 2050 میلادی عملا نهتنها آمریکا، بلکه دیگر کشورهای عضو گروه هفت دیگر جزو کشورهای اصلی اقتصادی دنیا نخواهند بود و آمریکا به سختی تلاش خواهد کرد که درسال 2050 اعضای گروه هفت جزو کشورهای ثروتمند دنیا باقی بمانند، لذا این افت شاخص که درحال حاضر نیز وجود دارد در زمینههای مختلف منجر به ضعف مدیریت راهبردی آمریکا در داخل و خارج این کشور شده است. دومین ضعفی که باز هم در مناظرات مورد تاکید و تائید قرار میگیرد ضعف در حوزه راهبردی است چیزی که در این مناظرات بشدت زیر سوال میرود راهبردهای مختلف آمریکا در دنیا بخصوص خاورمیانه است، اینکه آمریکا بالای 5000 میلیارد دلار بین سالهای 2001 تا 2011 در عراق و افغانستان هزینه کرد ولی مسیر تحولات به سود منافع ملی این کشور شکل نگرفت نشان از افول قدرت آنان دارد. سکوهایی که آمریکا روی آنها حساب باز کرد و جزو متحدان سری این کشور بودند نیز با شکست جدی مواجه شد، به عنوان مثال میبینیم که رسما آقای ترامپ آمریکا را به همراهی با یکسری کشورهای ورشکسته عرب مثل عربستان سعودی که حامی داعش هستند متهم میکند. از سوی دیگر شاهدیم در دولت آمریکا هم افشاگریهای مختلفی به خاطر دست داشتن در شکلدهی به گروههای تروریستی سلفی در مقابل کشورهایی مثل ایران وجود دارد و میبینیم شکست راهبرد سخت آمریکا در مقابل راهبرد نرم، بارها مورد تاکید برخی سخنرانان انتخابات قرار گرفته است.
در این میان، برخی تحلیلگران با اشاره به مناظرههای انتخاباتی در آمریکا، از سقوط اخلاق در این کشور به عنوان یک شاخص پنهان اما مهم در کاهش قدرت نرم ایالات متحده نام میبرند. به نظر شما آیا این سقوط اخلاقی میتواند در افول قدرت در این کشور تاثیری محسوس داشته باشد یا قابل ترمیم خواهد بود؟
بله، اتفاقا موضوع دیگری که ممکن است خیلی از نظر ساختار قدرت،کمتر در محاسبات مورد نظر قرار گیرد ولی از اهمیت بالایی برخوردار است افول اخلاق سیاسی در آمریکاست. نماد جدی از افول اخلاق سیاسی در ایالات متحده را میتوان در مناظرها دید، بدترین اتهامات و حتی فحشهای رکیک که دو طرف نثار همدیگر برای کسب رای بیشتر میکنند تا کنون هیچ وقت در تاریخ انتخابات آمریکا تا این حد با افول اخلاق سیاسی مواجه نبوده است. در گذشته ساز و کار انتخاباتی در آمریکا بیشتر به گونهای بود که ساز و کارها زیر پوشش یکسری معادلات و مناسبات حزبی خاموش شده قرار میگرفت و حداقل سعی میشد روحیه اخلاقی یا جلوه اخلاقی به مناظرات داده یا کمتر مسائل غیراخلاقی در مناظرات و رقابتها مطرح شود، اما این امکان با توجه به ساختارشکنیهایی که بویژه شخص ترامپ انجام داده عملا واقعیت اخلاق سیاسی در آمریکا را مشخص کرده است.
این اتفاقات که هماکنون در آمریکا میافتد به استراتژی صدور ارزشهای آمریکایی توسط بیل کلینتون ـ و زمانی که وی رئیسجمهور آمریکا شد ـ برمیگردد و معتقدم نتیجه انتخابات آمریکا هرچه باشد نظام سیاسی آمریکا تا این اندازه بازنده انتخابات آینده نبوده است.
در این میان، چه عواملی میتواند بر سرعت سقوط قدرت آمریکا تاثیر داشته باشد؟
در آمریکا نظریهپردازانی که تحلیل قدرت میکنند واقعیاتی را در مورد نشانه افول قدرت آمریکا که در حال شکلگیری است ارائه دادند. یکی از این نشانهها، شکست در پیشبرد راهبردهای منطقهای است که در موارد مختلف شکل گرفته، مصداق دیگر ناتوانی آمریکا در انجام تعهدات و شکست ائتلافهای منطقهای، شبیه چیزی که بین آمریکا، عربستان، رژیم صهیونیستی، مصر، ترکیه و ... در حال شکلگیری است، موضوع دیگر ناتوانی آمریکا در پرداختن به امور داخلی این کشور است. 50 میلیون آمریکایی در هشت سال گذشته به سیاستهای اوباما که در قالب سیاستهای رفاهی و حل مشکلات زندگی طراحی شده بود خوشبین شده بودند اما با محقق نشدن این سیاستها مردم این کشور ناراضی هستند و دولت آمریکا در قبال آنها نتوانسته به وظیفه خودش عمل کند. موضوع بعدی و اساسیتر که به صحبتهای قبلی برمیگردد موضوع افول الگوی اخلاقی در این کشور است، آمریکاییها خود را به عنوان الگوی اخلاقی در نظامهای سیاسی دنیا نشان میدانند که الان با زیر سوال رفتن این الگو در مناظرهها هماکنون بشدت مورد هجمه و مسخره جهان قرار گرفتهاند.
ایران در این شرایط به عنوان یک قدرت منطقهای چگونه باید به تقویت جبهه مقاومت در برابر استکبار بپردازد؟
ایران براساس الگویی از اسلام سیاسی شکل گرفته، در آن اخلاق سیاسی، در سیاستگذاری تا هدفگذاری با وجود اختلافها در داخل مورد توجه جدی قرار دارد. البته این الگو بارها مورد رقابت و مقابله آمریکاییها قرار گرفته است و آمریکاییها برای مقابله با آن الگوهای تصنعی مختلفی را در حوزههای مختلف و در کشورهای مختلف شکل دادهاند که با عدم موفقیت روبهرو شده و هماکنون در سرگردانی به سر میبرد چرا که الگوی مادر آنها که در آمریکا شکل گرفته با مشکل جدی و ضعف مشورت مواجه شده است. لذا در چنین شرایطی معتقدم ایرانیها باید شاخصهای سیاسی خود را در موقعیت داخلی و راهبردهای منطقهای و جهانی نشان بدهند و با تاکید بر عهدشکنیهایی که آمریکاییها در قبال ایرانیها بویژه در موضوع برجام داشته موارد را در قالب دیپلماسی عمومی مطرح نمایند.
فاطمه امیری - روزنامه نگار
ضمیمه جام سیاست
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد