به عقیده من، بخشی از اضطرابهای پیرامون انسان برمی گردد به آن که ما (انسانها) خود را تماشایی نیافتهایم. یعنی، انسان به درون خود کمتر توجه کرده و پاسخ و راهحل مسائل و مشکلات عمدهای که در دل دارد را در دیگران جستوجو میکند. نتیجهاش آن میشود که دل، سرگردان میشود. وقتی دل ناآرام شد تبعات بسیار سنگینی برای آن شخص و روزمره زندگیاش در پی خواهد داشت.
از همین جا میتوان وارد این بحث شد که چگونه میتوان در این جهان پرتلاطم زندگی خوش و خرمی داشت؟ قدم اول آن است که زیر بنای زندگیمان را خوب پیریزی کنیم. واقعیت آن است که اگر ما پایههای زندگیمان را بدرستی استوار نسازیم، هر بنایی که ساخته و پرداخته شود متزلزل خواهد بود. پایههای اصلی زندگی عبارتند از: جهانبینی مشخص، تعریف زندگی و انتظار از زندگی. جهانبینی مشخص یعنی این که هستی، وجود، آدمها، خلقت و... چقدر ارزشمند بوده، تعریف ما از آنها چیست و در کجا قرار دارند. اضافه بر این، تعریف ما از زندگی چیست؟ چراکه شگفتانگیزترین بخش خلقت همین موضوع است. در نهایت آن که انتظارمان از زندگی چیست؟ در صورتی که این سه زیر بنای اساسی را در زندگیمان، اصل قرار دهیم قطعا زندگی ای سرشار از خوبی خواهیم داشت.
از طرفی، وقتی حیات را نعمت معنا میکنیم در واقع، نوعی سرمایهگذاری را در دستور کار خود قرار میدهیم. خوشی و سعادت در خانه هیچ کس را نخواهد زد. حتما باید در باغ زندگیمان، باغبان خوبی باشیم. یعنی، هم هَرس کنیم و هم رشد بدهیم. لذا، خواهیم توانست با مجموعه اقداماتی که انجام میدهیم روز خوشی را رقم بزنیم. اضافه بر این، هیچ بهشت و سرای جاویدی را نمیشود با افسار گسیختگی رفتاری ساخت. مقصود آن است که زمانی بهشت بر زندگی ما سوار خواهد شد که تعریف درستی از زندگی داشته باشیم.
اگر بخواهیم روشنتر بحث کنیم، باید بگویم زمانی خواهیم توانست روز خوشی داشته باشیم که به معنای دقیق کلمه «برنامهریزی» روزانه داشته باشیم. یعنی شهروندان باید بدانند زمانی روز خوشی خواهند داشت که تفریح مناسبی داشته باشند، فعالیت بدنی و ورزش درست انجام دهند، محیط و نوع کارشان مناسب باشد. معنایش آن است که انسان نمیتواند ادعا کند سرخوش است در حالی که از محیط و نوع شغلش رضایتمندی نداشته باشد. از همسر و خانوادهاش راضی نباشد. از محل زندگیاش لذت نبرد. بنابراین، هر فردی براساس تعریفی که از زندگی دارد مناسبتهای مختلف را هم تعریف و هم برنامهریزی میکند؛ محل کار خوب، نوع کار مناسب، محل زندگی درست، همسر خوب، رفیق خوب و مجموعه آنچه حال انسان را خوش میکند.
نکته قابل تامل دیگر آن که هر چند بر خداوند توکل کرده و دعا کنیم، در صورتی که مسائل گفته شده را تامین نکنیم بدون تردید روز خوشی نخواهیم داشت. گرچه یاد خداوند ابزار مهم خوشیسازی است، اما کافی نیستند. نمیشود در محیط نامناسبی بود و توکل کرد به خداوند که خوش بگذرد. نمیشود انتخاب نامناسبی انجام داد و گفت انشاءالله درست خواهد شد. این توکلها نتیجهای در پی نخواهد داشت مگر این که ما خردمندانه انتخاب کرده و با عقلا مشورت کنیم. هر انتخاب درست قطعا به شادی ما کمک خواهد کرد.
حجتالاسلام محمد دوستپرور
استاد حوزه و دانشگاه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
یحیی آل اسحاق، وزیر اسبق بازرگانی در گفتوگو با روزنامه جامجم:
در گفتوگو با جواد منصوری به بررسی واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ و تأثیر آن در امتداد مقاومت از دانشکده فنی تا نسل امروز پرداختیم