در روزی که اسطوره فوتبال ایران به جامجم آمد، با علی پروین تعدادی از عکسهای قدیمی اش را مرور کردیم.
نه، این جبهه نیست
این عکس واسه کجاس؟ والا میخوره ما تو جبهه باشیم، ولی نه... این عکس جبهه نیست. من اتفاقا جبهه رفتم، ولی فکر نمیکنم این عکس مال اونجا باشه. سخته، بزن بعدی.
با ناصر هم اتاقی بودیم
عجب! خدا بیامرزدت ناصر حجازی. نور به قبرت بباره. فکر کنم این عکس سر تمرین باشه. ناصر یه گلر بینظیر بود. هماتاقی من بود. خدا رحمتش کنه. نیگا تورو خدا... ناصر، هم خوشتیپ بود، هم هیکل داشت و هم زبان بلد بود. ماها زبان بلد نبودیم. جایی نمیتونستیم بریم. ولی ناصر مثل بلبل انگلیسی حرف میزد. حیف شد رفت. جاش خالیه.
فکر کنم بازی عراقه
این هم تیم ملی. عکس تیم ملیه، البته جام جهانی نیست. فکر کنم این عکسو تو تهران گرفتیم. اگه اشتباه نکنم بازی عراق بود که 2 بر صفر زدیم و هر دو گل روعلی خورشیدی زد که تو هما بازی میکرد. اون موقع عشق ما فوتبال بود. زیاد خاطره یادم نمیاد.
مامان نصرت واسه من زندهاس
اینم عشق علی پروین، یعنی مامان نصرت. خدا رحمتش کنه. هر هفته میرم سر قبر مادرم و عشق میکنم. شنبه، دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه. انگار مامان نصرت واسه من زندهاس. خیلی خاطره از مامانم دارم. نعمتی بود واسه ما.
ناصر الان بود، نفر اول میشد
اینم که ناصر محمدخانیه. آخ آخ عجب فوتبالیستی بود این ناصر. یه سری اتفاقا پیرش کرد. الان اگر بازی میکرد، نفر اول فوتبال ایران بود. حیف شد به خدا.
کاشتهام به هما
اینم یه کاشته ایه که من زدم به هما. یادش بخیر. تو ورزشگاه شیرودی بازی میکردیم. چمن رو نیگا، عین مخمل بود. حیف از اون روزا.
نوشابه خوری ما در تپه داودیه
اوه اوه عجب عکسی. اینجا تپه داودیهاس. با بچهها بعد از یه تمرین سخت داریم پروتئین مصرف میکنیم! (خنده) ضیا عربشاهی، کماسی، استیلی، محرمی و... هم تو عکس هستند. نیگا کن ما بغل خیابون نشستیم. حضرت عباسی، ما تو تپهای تمرین میکردیم که زمین کپه کپه بود. اون قدیما نوشابه عجب میچسبید.
این هم که یکی از شاگردای منه. دائمم تو قهر و آشتی بودیم. فکر کنم یه صد کیلویی واسه ما شیرینی آورد. اینا واقعا با معرفت بودن. رهبری فرد، محرمی و بچههای دیگه.
مامان نصرت واسه من زندهاس
اینم عشق علی پروین، یعنی مامان نصرت. خدا رحمتش کنه. هر هفته میرم سر قبر مادرم و عشق میکنم. شنبه، دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه. انگار مامان نصرت واسه من زندهاس. خیلی خاطره از مامانم دارم. نعمتی بود واسه ما.
یونیفورم مخصوص تیم ملی
این هم فکر کنم بازیهای آسیایی 74 تو تهران باشه. این یونیفورم تیم ملی بود. چی بگم آخه. آدم این لباس هارو میبینه و لباسهای الان رو... بزن عکس بعدی. چی بگیم دیگه.
با عابدزاده مشکلی نداشتم
اینجا هم که من همراه با کماسی و عابدزادهام. یه دوره میگفتن من با احمدرضا مشکل دارم. نه بابا اینطور نبود. علی پروین با هیچکس مشکل نداره، اینو یادت باشه جوون. من با همه خوب هستم. با کسی بد نیستم. این احمدرضا هم یکی از گلرهای در رده ناصر حجازی بود.
شدم مرد سال فوتبال ایران
وای عجب عکسی! مال سال 51. من شدم مرد سال فوتبال ایران که یه پیکان دادن. سریع رفتم فروختمش 17 هزار تومان. این عکس رو هم تو دنیای فوتبال گرفتیم. شلنو نیگا. ماشالله.
اون موقع ابرو برنمی داشتن
یادش بخیر. علی کریمی، کاویانپور، استیلی، رافت، تاتار، حلالی... اینجا هم تپه داودیهاس. هی میگن علی پروین سنتی بود. اخیرا برانکو بچهها رو برده رو پلههای شهید کاظمی تمرین داده. این هم سنتیه؟ اون زمانها مثل الان هر روز تمرین نمیکردیم. اینطوری بود که روز بعد از مسابقه استراحت میدادیم. بعد یکشنبه میرفتیم تپه. این قدر به بچهها فشار میآوردم که غش میکردن. دوشنبه دوباره استراحت میدادیم و بچهها سهشنبه و چهارشنبه تمرین میکردن. پنجشنبه هم معمولا بازی بود. اگر بازی داشتیم روز مسابقه ساعت 2 بچهها تو رختکن بودن. اون موقع اردو نداشتیم که سرم به بازیکنان بزنن. نمیدونم، آرایشگر بیارن، زیر ابرو بردارن. نه بابا از این خبرها نبود. این هم که میگفتن ما تو رختکن فحش میدادیم اصلا اینطوری نبود. من به بچهها احترام میذاشتم همیشه.
مارو گیج کردین
این عکس نمیدونم جامجهانیه، المپیکه... حسن روشن را هم میبینی. نمیدونم شاید بازیهای آسیایی باشه. والا مارو گیج کردین!
یادش بخیر، صفر ایرانپاک
این عکس هم واسه همون روزه. منو خدا بیامرز صفر ایرانپاک که شده بود آقای گل مسابقات. الان دیگه چنین چیزهایی تو فوتبال ایران نداریم. پسرجون! همه مردههارو داری میاریا. یه دو سه تا زنده هم نشونمون بده. (خنده)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد