تاکتیک‌های مقاومت فرهنگی در گفت‌وگو با وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی

بهترین دفاع حمله است

محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت قبل، در گفت‌وگو با جام سیاست از راهکارهای مقاومت فرهنگی، لزوم تقویت مبانی فرهنگ اسلامی و ضرورت فرهنگ هجومی می‌گوید و معتقد است جامعه و نسلی که مبتلا به بی‌هویتی شوند آماده رنگ باختن در برابر دیگر فرهنگ‌ها هستند، زیرا افراد بی‌بهره ازهویت ملی و یا دینی، حبل المتینی ندارند که بدان تمسک جویند و به تعالی رسند.
کد خبر: ۹۳۸۵۸۶

مشروح گفت‌وگو با این صاحب‌نظر فرهنگی را درباره هشدارهای رهبر معظم انقلاب درباره ولنگاری فرهنگی و ضرورت مقاومت فرهنگی، در ادامه بخوانید:

با توجه به بیانات رهبری و تاکیدات ایشان بر مقاومت فرهنگی از نظر جنابعالی برای تحقق مقاومت فرهنگی چه راهکارهایی وجود دارد؟

در وهله اول باید مقاومت را باور داشت و راه صواب را در ایستادگی و پایداری دانست. راه دیگر سازش و تسلیم شدن است همان‌طور که در نبرد نظامی و سیاسی اگر اعتقاد راسخ به دفاع و مقابله وجود نداشته باشد پذیرش سلطه مهاجم اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. بنابراین لازم است مردم و مسئولان فرهنگ را گوهری گرانبها و نفیس بدانند که نیازمند صیانت و پاسداری است و اگر عزم و اراده‌ جدی در این رسالت خطیر نباشد و غفلت و غافلگیری صورت گیرد فرهنگ اصیل و بومی به یغما و تاراج خواهد رفت و فرهنگ مهاجم بدون مواجه شدن با موانع و خاکریزها به سهولت سیطره پیدا می‌کند. در وهله دوم بسیج مردم برای مرزداری از قلمرو فرهنگی ایران اسلامی و با آگاهی‌افزایی نسبت به نتایج زیانبار عقب‌نشینی از حدود ثغور اعتقادی و فکری و پیامدهای مثبت و ارزنده استقامت امری ضروری است. خوشبختانه ابزارهای سنتی و مدرن متنوعی برای ارتقای بصیرت و مقاوم‌سازی فرهنگی وجود دارد که هر دو مورد سفارش و تاکید رهبری است. از تبیین چهره به چهره و شیوه‌های آن و راه‌های مقابله خطر نفوذ فرهنگ بیگانه در مساجد، محافل، هیات‌ها و نشست‌های گوناگون تا بهره‌گیری حداکثری از فضای مجازی در پاسخ به سونامی شبهات، سؤالات، ابهامات و القائات راهکار اصلی این کارزار تمام عیار است. کارگزاری که لحظه‌ای بی‌توجهی و کم‌اعتنایی، مجالی مغتنم برای رخنه فرصت‌طلبان هوشیار زمینه‌ای برای گسست زنجیره مقاومت محسوب می‌شود.

در این بین برخی می‌پرسند تقویت مبانی فرهنگ اسلامی چه ضرورتی دارد؟

در جنگ فرهنگی و طرد و نفی فرهنگ بیگانه قبل از هر چیز نیامند فرهنگی مستحکم و به عنوان ملجا و دژ تسخیرناپذیری در برابر سیل ویرانگر هستیم. مقابله با فرهنگ منحط غرب جز با تکیه با فرهنگ با قوام اسلامی که سازگار با سرشت و فطرت پاک آدمی است و از جامعیت لازم برای پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی و اقتضائات زمانی و مکانی برخوردار است میسر نیست. تجربه تاریخی نشان می‌دهد فرهنگ‌های سست بنیان که آمیخته با خرافات و باورها و آداب وهن‌آلود هستند به هیچ وجه توان مقابله با فرهنگ جاذب غرب ندارند. فرهنگی که متکی بر تمدن مادی پیشرفته است و انبوهی از محصولات متنوع را ارائه می‌دهد و به سرعت فرهنگ‌های بومی را مقهور یا مفتون خود می‌سازد. تنها فرهنگ غنی و بی‌بدیل اسلامی است که ظرفیت و قابلیت ایستادگی در برابر این تندباد را دارد. شجره طیبه‌ای است که ریشه در اعماق تاریخ دارد و به پشتوانه میراثی گرانسنگ و معارفی ناب و زلال می‌تواند کام تشنگان حقیقت، معنویت و انسانیت را سیراب سازد. فرهنگی که طلایه‌داران آن نه تنها بیم و هراسی از مواجهه با صاحبان اندیشه و افکار دگراندیشان نداشته، بلکه به استقبال تضارب آرا در مناظره‌ها رفته‌اند تا مخاطبان خود به مقایسه بپردازند و سره را از ناسره تشخیص دهند. به برکت انقلاب اسلامی پرده‌ها اندکی از سیمای نورانی فرهنگ الهی کنار زده شده و معدود محصولات فرهنگی و هنر در قالب کتاب، فیلم، سریال، هنرهای تجسمی، بازی‌های رایانه، شعر و ادب، و... به دنیا عرضه شده است همین مقدار قلیل که نه از نظر کمی و نه از نظر کیفی قابل مقایسه با حجم عظیم تولیدات فرهنگ سلطه نیست، دل‌‌های مشتاق را مجذوب خود ساخته و زنگ خطر را برای سردمداران و قدرت‌های جهانی به صدا درآورده است که اگر این اندیشه پاک در فرمی امروزین ارائه شود حاکم بر قلب‌ها و دل‌ها خواهد شد و به حکومت‌های ظاهری که خاستگاه آنها سرمایه و قدرت است اعتنایی نخواهد کرد.

برخی معتقدند که صرف مقاومت فرهنگی کافی نیست و فرهنگ باید هجومی باشد تا زنده بماند. نظر جنابعالی در این مورد چیست؟

طبیعی است که هنگام هجمه اولین وظیفه دقاع و مقاومت است. همانطور که در سال اول جنگ تحمیلی همه هم و غم رزمندگان تثبیت مواضع پدافندی و دفع پاتک‌های مداوم دشمن بود. این ایستادگی اگرچه لازم و مستحسن است، ولی چون ابتکار عمل در دست دشمن است مقابله با آن در درازمدت آن هم در مرزهای طولانی نبرد، نیروهای خودی را مستاصل و زمینگیر و رنجور می‌کند که چه بسا به هزیمت و شکست منجر شود. معادله قوا در جنگ تحمیلی زمانی به نفع ما تغییر کرد که علمیات آفندی آغاز شد و رزمندگان اسلام با عملیات‌ گوناگون و بهره‌گیری از شیوه‌های خلاقانه هیمنه دشمن را با ضربات سنگین درهم شکستند. اصولا در هر نبردی این قاعده را نباید فراموش کرد که بهترین دفاع، حمله است، لذا در جهاد فرهنگی حالت انفعالی نتیجه بخش نیست. درست است که پاسخگویی به شبهات و دفاع از مبانی، اصول، احکام و ارزش‌های فرهنگی اقدامی تحسین‌برانگیز است، اما کارسازتر از آن به چالش کشیدن فرهنگ پرادعای غرب است که خود را تنها نسخه شفابخش بشر می‌داند. این فرهنگ پرزرق و برق هم پیشینه پرمساله‌ای دارد که پلشتی‌های فراوانی به همراه داشته و هم امروز، شرایطی را حاکم ساخته است که دغدغه‌ها و نگرانی‌های متفکران دلسوز جهانی و حتی مردم عادی را برانگیخته است. این مکتب و فرهنگ نقاط ضعف فراوانی در همان مواردی دارد که نقطه قوت خود تلقی می‌کند؛ یعنی درحقوق بشر، کرامت انسانی، بها دادن به زنان، دفاع از حقوق کودکان، آزادی و عدالت آحاد انسان‌ها، صلح و امنیت، آینده بشریت و... دارد که اگر مستدل و منطقی مطرح شود نه‌تنها به قدرت تهاجمی آن آسیب جدی وارد می‌کند، بلکه در دفاع از خود وادار به تقلاها و تلاش‌های مذبوحانه خواهد ساخت. در حال حاضر اندیشمندان در غرب مکتب اومانیسم و اندیشه لیبرال دموکراسی و فرهنگ ملهم از آن را به چالش جدی کشیده‌اند، ولی صرف نقد و سلب کارآمدی و شایستگی نظریات رایج کافی نیست و جویندگان گمشده حقیقت در پی نیل به مرام و مسلک جایگزین هستند که منزه از تناقضات و ناروایی‌های فعلی و راهنمای انسان به سوی کمال و رستگاری باشد لذا نهضتی جهانی برای معرفی ابعاد و زوایای فرهنگ اسلامی ضامن تحولی بنیادین است.

باوجود تاکیدات چندباره رهبر انقلاب از دهه 70 و مطرح شدن ناتوی فرهنگی و تهاجم فرهنگی از آن مقطع به این طرف چه تحولاتی در جهت توجه به رهنمودها و هشدارهای رهبری شده است؟

فرهنگ مهاجم که به طور خزنده و آرام آرام بعد از دوران دفاع مقدس، در حال پیشروی در کشور بود با هشدار بموقع رهبری و هشیاری مردم و نیروهای مومن و انقلابی، نتوانست در زمانبندی مقرر به اهداف خود که استحاله نظام اسلامی و بلعیده شدن فرهنگ اصیل در هاضمه جهانی بود، دست پیدا کند. حرکت‌هایی برای معرفی شیوه‌های هجمه فرهنگی، شگردها و ابزارهای دشمن و راهکارهای مقابله صورت گرفت، ولی متاسفانه به خاطر روحیه حاکم بر برخی دست‌اندرکاران که اهمیت فرهنگ و تاثیر فراوان آن را باور نداشتند و حاضر به سرمایه‌گذاری و حمایت لازم دراین مقوله نبودند مسیر تهاجم به طور کامل مسدود نشد و با پیشرفت تکنولوژی و به‌کارگیری ابزار مدرن هنر و رسانه این هجمه به اشکال مختلف به مصداق «هر لحظه به شکلی بت عیار درآید» ادامه یافت و بالطبع تبعات خسارت باری هم به همراه داشت. به گونه‌ای که چهره ظاهری جامعه حاکی از تاثیرات فرهنگ و سبک زندگی غربی بر ایرانیان در دو دهه گذشته است.

ارزیابی شما از عملکرد نهادهای مسئول فرهنگی در این زمینه چیست و دولت‌های اخیر در مقابل مسائل فرهنگی چگونه برخورد کردند؟

در این مدت نگرش حاکم بر دولت‌ها در موضعگیری و عملکرد آنها جلوه‌گر شده است. مثلا در دوره دوم خرداد که تهاجم فرهنگی را توهم توطئه تلقی می‌کردند و راهبرد تساهل و تسامح در برابر فرهنگ غرب را پیشه ساخته بودند چهره‌های فرهنگی و هنری متمایل به غرب با بهره‌گیری از مجوزها، حمایت‌ها و بسترهای مهیا شده در داخل کشور زمینه را برای بسط و فراگیری فرهنگ مهاجم فراهم می‌کردند. در این دوره نه‌تنها از مقاومت فرهنگی و صیانت از باورها، ارزش‌ها، آداب، نمادها و شعائر اسلامی خبری نبود، بلکه دلدادگان غرب و شیفتگان با جیره و مواجب آنان به پشتگرمی مدیران لیبرال مسلک و با تنعم از بیت‌المال مسلمین تیشه به ریشه اعتقادات و فرهنگ ایرانی اسلامی زدند و تمام سعی خود را مبذول داشتند تا فرهنگ جهانی را نسخه رهایی‌بخش و سعادت‌آفرین جامعه ایرانی معرفی کنند. از سال 84 به بعد شاهد تغییر رویکردها و رویه‌ها بودیم و دستگاه‌های فرهنگی دولتی در کنار نهادهای حاکمیتی به تبعیت از رهنمودهای ارزشمند رهبری اقدامات مبنایی را شروع کردند و با میدان دادن به عناصر متدین و انقلابی فضای حاکم بر فرهنگ و هنر و رسانه را تا حدود زیادی در جهت آرمان‌های انقلاب و امام تغییر دادند و محصولات متمایزی در اختیار مردم قرار گرفت. بدون تردید ادامه این روند می‌توانست به تثبیت فرهنگ اصیل اسلامی و عقب‌نشینی ناتوی فرهنگی منجر شود که متاسفانه در سه سال اخیر همان دیدگاه لیبرال مآبانه بر دستگاه‌های رسمی غالب شده که انذارهای رهبر فرزانه انقلاب در‌خصوص نفوذ رخنه فرهنگی جدی گرفته نشده است. دیده‌بانان و رصدکنندگان و مدافعان رسوخ فرهنگ مهاجم مطرود شده‌اند و حمایت از نیروهای خوشفکر و انقلابی حوزه فرهنگ و هنر به سختگیری و فشار بر آنان تبدیل شده و در عوض فرش قرمزها، تقدیرها و تشویق‌ها و حمایت‌ها به هنرمندانی اختصاص یافته که دل در گرو غرب دارند و قبله آمالشان رها شدن از ضوابط و معیارهای اسلامی و آزادی بی‌قید و شرط به اصطلاح هنرنمایی است. این نوع نگاه مدیران دولتی که مسئولیت اعطای مجوزها، نظارت و ممیزی و هدایت امور را به عهده دارند باعث شده تاکنون بارها رهبر حکیم انقلاب از وضعیت ولنگاری موجود انتقاد کنند و در هفته دولت به صراحت از کم‌کاری دستگاه‌های فرهنگی در هردو حوزه عملیات پدافندی و آفندی سخن بگویند. امیدواریم مسئولان ذی‌ربط به خود آیند و بیش از این کارنامه خود را ناموجه جلوه ندهند.

مریم شریف زاده / روزنامه نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها