«فرزندان، نخستین قربانیان طلاق والدین هستند» متاسفانه بر این گزاره نه‌چندان خوشایند، تمام روان‌شناسان و جامعه‌شناسان اتفاق نظر دارند، اما من جمله دیگری را هم به آن می‌افزایم، فرزندان نه‌تنها نخستین قربانیان این اتفاق هستند بلکه بیشترین آسیب را هم متاسفانه متحمل می‌شوند که در این میان دختران در مقایسه با پسران آسیب‌پذیرتر هستند.
کد خبر: ۹۳۸۲۱۹

نکته دیگری که در ارتباط با جدایی والدین و ارتباطش با فرزند قابل اشاره می‌نماید این است که جدایی در چه سنی از فرزند رخ می‌دهد، اگر قبل از دو سالگی باشد، آسیب کمتری به‌دنبال دارد زیرا کودکان قبل از دو سالگی خاطره‌ای از خانواده ندارند و هنوز با معنای جدایی هم آشنا نشده‌اند. اما هر چه سن کودک بالاتر برود بیشتر مفهوم جدایی و تنها ماندن را می‌داند و اضطراب و نگرانی‌اش نیز افزون‌تر می‌شود.

بچه‌ها هنگام جدایی از لحاظ عاطفی احساس تنهایی و کمبود می‌کنند و آینده خود را ویران می‌بینند. در واقع طلاق یک خانواده را به شرایطی ناپایدار و پریشان می‌کشاند. از طرفی والدین، هم نگران آینده خود هستند و هم نمی‌دانند قرار است فرزندانشان چه برخورد و واکنشی به این موضوع داشته باشند.

کودک هم بی‌تردید از نظر رفتاری و ذهنی به هم می‌ریزد، مضطرب می‌شود، مهم‌ترین دلیل آن هم از دست دادن یکی از مهم‌ترین پشتیبان‌‌ها و حامیان زندگی‌اش است.

اما برخورد نوجوانان با جدایی والدین به‌گونه دیگری است. نوجوان معنی جدایی را گرچه بهتر متوجه می‌شود اما او هم مانند تمام فرزندانی که از محبت و حضور والدین توامان بهره می‌برد؛ فقدان یکی از آنها برایش آسیب‌زاست و آزارش می‌دهد .

یکی از مشکلات و آسیب‌های جدایی، نداشتن آگاهی درباره شرایط پیش‌روست. وقتی فردی به هر دلیلی نمی‌تواند در کنار ما بماند؛ نخستین پرسش ما از خودمان این است که چطور می‌توانیم نبود او را تاب بیاوریم و چگونه با تنهایی‌های خود کنار بیاییم. آرمان‌نگری و آینده‌نگری در واقع پدیده‌ای است که از قبل ما را نگران می‌کند و وقتی احساس می‌کنیم حمایت کافی هم نداریم با استرس و اضطراب بیشتری مواجه می‌شویم. حس تنهایی و نداشتن پشتوانه باعث می‌شود افراد احساس ضعف بیشتری کنند و همین احساس باعث می‌شود نتوانند موفق شوند.

از دیگر آسیب‌های طلاق این است که خواسته یا ناخواسته نخستین و مهم‌ترین الگو برای بچه‌ها، پدر و مادر است و اگر بر اثر جدایی یکی از آنها حضور نداشته باشد این امکان را از دست خواهد داد. در واقع فرزندان به هردو والدین نیاز دارند.

نکته مهم دیگر به پس از جدایی بازمی‌گردد، با جدایی قرار نیست والدین نقش خود را فراموش کنند. والد غایب باید تمام وظایف خود را بخوبی انجام دهد. والد حاضر نیز باید علاوه بر انجام وظایف خود، نبود همسر سابقش را جبران کند .

البته توجه به این نکته لازم است که نباید بیش از حد به کودکان طلاق توجه کرد، گاهی توجه بیش از حد به کودک و برآوردن تمام خواسته‌هایش نه تنها کمکی به او نمی‌کند؛ بلکه بیش از حد او را ناتوان بار می‌آورد چون یاد نگرفته اجتماع خشن خارج از محیط خانه، همیشه هر چیزی را می‌خواهد در اختیارش قرار نمی‌دهد. در واقع تربیت بچه‌های ناشی از جدایی خیلی حساس است و نباید اجازه دهیم کسی به آنها ترحم بیهوده و نابجا کند.

برای جبران الگوی نقش مخالف هم خصوصا در سنین بلوغ، والد همجنس باید حضور بیشتری داشته باشد و اگر امکان حضورش هم به اندازه کافی مهیا نباشد می‌توان الگوی مناسبی از میان اقوام یا دوستان برای او در نظر گرفت. مثلا برای پسرها دایی می‌تواند الگوی مناسبی باشد.

البته فراموش نکنیم هیچ جایگزینی نمی‌تواند خلأ حضور والد غایب را پر کند. بنابراین وقتی فرزندی دارید،طلاق باید آخرین راه‌حل موجود شما باشد. البته توجه به این نکته هم ضروری است که اگر قرار است کودک در محیطی بزرگ شود که هیچ تعریف درستی از خانواده وجود ندارد؛ یا روزها می‌گذرد، بدون این‌که والدین کلامی با هم حرف بزنند؛ سر کوچک‌ترین موضوعی هم جر و بحث و داد و بیداد و خانه هم کاملا سرد و بی‌روح در چنین شرایطی بهتر است کودک با یکی از والدین خود باشد تا با هر دوی آنها و در چنین فضایی سرد و بی‌روح رشد کند.

دکتر جعفر بای / آسیب‌شناس اجتماعی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها