باران و کیانوش در یکی از گروه‌های تلگرامی‌با هم آشنا شدند. باران مدیر گروه بود و کیانوش هم از طریق یکی از اعضا به این گروه اضافه شده بود. آنها در این گروه تلگرامی‌جمع دوستانه‌ای با هم داشتند و در نهایت باران و کیانوش هم در همین جمع دوستانه عاشق شدند و تصمیم به ازدواج گرفتند.
کد خبر: ۹۳۶۳۱۲

اما این ازدواج پایان خوشی نداشت. شش ماه بیشتر طول نکشید تا در نهایت این زوج عاشق پیشه برای جدایی از هم راهی دادگاه خانواده شدند و درخواست طلاق خود را به قاضی شعبه 268 دادگاه خانواده تهران ارائه دادند. ماجرای اختلافاتشان هم درست بر سر همین گروه تلگرامی‌بود که محل آشنایی‌شان محسوب می‌شد. باران در رابطه با ماجرای زندگی‌اش به قاضی عموزادی چنین می‌گوید: دو سال پیش تصمیم گرفتم با دوستانم یک گروه در تلگرام تشکیل دهم. من این گروه را راه‌اندازی کردم و در ابتدا چند نفر از دوستانم را به آن اضافه کردم. ما جمع صمیمی‌ای‌داشتیم تا این‌که تصمیم گرفتیم اعضای گروه را بیشتر کنیم. برای همین هرکدام از ما چند نفر دیگر را هم اضافه کردیم و تعدادمان بیشتر شد. با کیانوش همان جا آشنا شدم. او یکی از دوستان دوستم بود و از همان ابتدا که وارد گروه شد، سعی کرد ارتباط صمیمی ‌با من داشته باشد. ابتدا به او محل نمی‌گذاشتم تا این‌که یک بار همه اعضای گروه با هم قرار گذاشتیم و من کیانوش را از نزدیک دیدم. وقتی او را دیدم من هم از او خوشم آمد و بعد از آن ارتباط ما بیشتر شد. تا جایی که عاشق شدیم و تصمیم به ازدواج گرفتیم. دیگر همه اعضای گروه می‌دانستند که من و کیانوش قصد داریم با هم ازدواج کنیم. دوران آشنایی ما خیلی کوتاه بود و شش ماه پیش با هم ازدواج کردیم. درست بعد از عقد بود که رفتار کیانوش تغییر کرد. او شروع به بهانه‌گیری کرد و می‌گفت باید از آن گروه دوستی تلگرامی‌خارج شوم. هرچه می‌گفتم این گروه را خودم تشکیل داده ام و همه از دوستان صمیمی‌من هستند، فایده ای نداشت.

مرتب بهانه می‌گرفت چرا در این گروه پیام می‌گذارم و فعالیت می‌کنم. از رفتارهایش خسته شده بودم. از طرفی هم نمی‌خواستم به حرف کیانوش گوش دهم و از گروه خارج شوم. دلیلی نداشت که این‌کار را انجام دهم. آنها همه دوستان صمیمی‌ من بودند و خیلی بی‌ادبی بود که درست بعد از ازدواجم آنها را نادیده گرفته و از گروه خارج شوم. خجالت می‌کشیدم بگویم کیانوش که خودش در همین گروه با من آشنا شده، از من می‌خواهد اینجا را ترک کنم. در این شش ماه مرتب با هم درگیر بودیم.

کیانوش هر شب و هر روز سر همین گروه با من دعوا می‌کرد، تهمت می‌زد و حتی کتک کاری به راه می‌انداخت. دیگر از دعوا با او خسته شدم. زندگی ام مرتب به خاطر یک گروه ساده تلگرامی‌به جهنم تبدیل می‌شود. برای همین هردو تصمیم به جدایی گرفتیم.

در این لحظه شوهر این زن نیز به قاضی می‌گوید: آقای قاضی، باران تعصب خاصی به آن گروه دارد. در صورتی‌که من شوهرش هستم و دوست ندارم او در این گروه باشد و فعالیت کند. افراد آن گروه بجز یکی دو نفرشان که دوست صمیمی‌ما هستند، بقیه آدم‌های خوبی نیستند. مرتب با همسرم شوخی می‌کنند و حرف‌های بی‌ربط می‌زنند. باران هم که مدیر گروه است، همیشه باید پاسخگوی آنها باشد. حتی گاهی اوقات ارتباطشان از گروه هم فراتر می‌رود و به باران پیام‌های شخصی می‌فرستند. این موضوع بشدت مرا عصبانی می‌کند. اما هرچه به باران می‌گویم این گروه و اعضایش را برای همیشه ترک کند، فایده ای ندارد. انگار نه انگار که من شوهرش هستم. گویا ارزش این گروه برای باران از من هم بیشتر است. چون باران حاضر است هر شب مرا ناراحت کند و با من دعوا داشته باشد، ولی از این گروه خارج نشود و هم گروهی‌هایش را از دست ندهد. من هم مرد هستم و وقتی چنین رفتاری را از همسرم می‌بینم ناراحت می‌شوم. احساس می‌کنم غرورم جریحه‌دار می‌شود. باران علاقه‌ای به من و زندگی‌اش ندارد، وگرنه چنین رفتاری را از خودش نشان نمی‌داد. برای همین این زندگی هرچه زودتر به پایان برسد بهتر است.

در پایان قاضی سعی می‌کند این زوج را از جدایی منصرف کند. او با صحبت‌هایش از این زوج می‌خواهد با آرامش بیشتری در مورد اختلافاتشان با هم صحبت کنند و سعی کنند بدون لجبازی مشکلات بینشان را حل کنند.

در نهایت نیز این زن و شوهر با صحبت‌های قاضی راضی شده و پس از آشتی دادگاه خانواده را ترک می‌کنند.

جنگ در زندگی

دکتر مریم رامشت/ روان‌شناس در این‌باره می‌گوید: به اعتقاد من زن و شوهر باید در رابطه با مشکلاتشان بدون هیچ‌گونه لجبازی و لحن بد با هم صحبت کنند. اگر اختلافی هم دارند باید با مهربانی و لحنی آرام آن را بازگو کنند تا بازتاب بهتری را ببینند. با دعوا و درگیری هیچ‌وقت هیچ مشکلی حل نشده است.

زن یا مرد اگر ببیند طرف مقابلش با لجبازی سعی دارد حرف خودش را به کرسی بنشاند، حتی اگر بداند حق با اوست، باز هم به کار خودش ادامه می‌دهد و حرف گوش نمی‌دهد. این طبیعت انسان‌هاست. زیر بار حرف زور نخواهند رفت. هیچ‌کس نمی‌تواند حرف خودش را با زور به کرسی بنشاند. زن و مرد باید یاد بگیرند که در زندگی مشترک نباید نظرات و سلیقه‌های خود را به دیگری تحمیل کنند. باید این را بدانند که طرف مقابلشان هم نظرات وسلایقی دارد که برای خودش ارزشمند و مهم است. بنابراین یک زندگی مشترک موفق تنها بر پایه صحبت و مهربانی ساخته می‌شود. زن و مرد هردو باید با آرامش با هم رفتار کرده و درباره اختلاف سلیقه‌هایشان با هم صحبت کنند. صحبت کردن در کمال آرامش می‌تواند به خیلی از اختلاف‌ها پایان دهد. ولی لجبازی و زور، تنها یک میدان جنگ را جایگزین زندگی مشترک می‌کند. برای همین مشکلات بزرگ‌تر و ریشه‌دارتر شده و هر چه زمان بگذرد دشمنی بین زوج هم بیشتر خواهد شد. پس باید پیش از آغاز یک فاجعه، مشکلات را با آرامش و دوستی حل کرد تا با عواقب بدی مثل طلاق مواجه نشد.

سیما فراهانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها