در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
بیشتر فیلمها یا به دلیل صرفهجویی و کاستن از هزینهها و ارزانتر تمام کردن پروژه یا به دلیل اقتضائات فیلمنامه، در یک آپارتمان یا مکانهای بسته و داخلی میگذرد و سکانسها و نماهای خارجی و بیرونی آن هم منحصر به فضاهایی معمولی و بیویژگی خاص پایتخت است که در فیلمهای مختلف و بسته به نگاه کارگردان، تکرار میشود.
این تکرار و چرخش نازیبا و فرسایشی در حالی است که سرزمین ایران، فقط تهران نیست و پر از ظرفیتهای بکر و تصویری است که میتواند بستر مناسبی برای بهرهبرداری دراماتیک باشد، اما متاسفانه به دلیل تلاش برای کاهش هزینهها، تهیهکنندهها کمتر حاضرند، دست گروه فیلمبرداری را بگیرند و فیلمهایشان را در جایی بجز تهران آلوده و عصبی و آشفته بسازند. فیلمنامهنویسها هم انگار در این شرایط، شرطی شدهاند و هنگام نوشتن، فکر جیب تهیهکننده را میکنند و تلاش دارند خیلی کم، شخصیتهای تهرانیشان را از واحدهای آپارتمانی خارج کنند.
با این حال برخی فیلمهای سینمای ایران، با جسارت این قانون نانوشته نازیبا را نقض میکنند و به نقاط دیگر این کشور پهناور هم اهمیت میدهند و آنها را در سینما به بازی میگیرند. «آرایش غلیظ» یکی از این نمونههای قابل اشاره و موفق است و باید از این نظر به حمید نعمتالله، کارگردان خوبش آفرین گفت که دست به این بیپروایی لوکیشنی زد. سعید سعدی و سعید ملکان، تهیهکنندگان فیلم هم از اصلیترین مخاطبان این آفرین هستند. نعمتالله به همراهِ همکار فیلمنامهنویساش، هادی مقدم دوست، استفادهای درست از اقلیم میکند و شخصیت اول و درواقع ضدقهرمان اثر یعنی مسعود ترابی ـ با بازی تماشایی و بسیار متناسب حامد بهداد ـ را در محملی همگون با بیقراری کاراکتر، مدام به این سو و آن سو میبرند. مسعود به عنوان شخصیتی مخوف و ناتو میخواهد به هر قیمتی شده، بار قاچاق ترقه را که از صاحبکارش، تلکه کرده به فروش برساند، برای همین به هر سفر و هر شخصیت به چشم یک امکان سود نگاه میکند. این نیت پلید، محرک جابجایی این شخصیت در نقاط مختلف میشود. بنابراین رفتن به مناطقی چون جزیره کیش و بندر چابهار، منطقی و موجه جلوه میکند. زیبایی و شیکی کیش با فضای بکر چابهار، ترکیب بصری زیبایی میسازد که در کمتر فیلمی آن را دیدهایم. بویژه چابهار که هم جلوههایی از کشتیسازی سنتی با چوب و الوار را در ساحل آن میبینیم و هم جادههای بیابانی با نخل و درختچههایی در اطراف و شترانی در مسیر را. رستورانها و استراحتگاههای محلی هم با آن فضای غبارآلود ناشی از چای، قلیان و سیگار، فضایی غریب دارد. به اینها بیفزایید شهر پر از بچههای دوچرخهسوار و جوانان موتورسوار و مردمی بومی با لباسهای محلی و پر از رنگ.
سخن گفتن از «آرایش غلیظ»، بدون اشاره به موسیقی شنیدنی آن که سهراب پورناظری ساخته، خالی از لطف است. موسیقی او که برگرفته از عناصر بومی مناطق جنوب کشورمان است، بخوبی مکمل آن لوکیشنهای بکر و تماشایی میشود.
علی رستگار/ جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان