سال‌ها قبل وقتی در اتوبوسی در آمریکا، زنی سیاهپوست به نام رزا پارکس، برای نشستن یک سفیدپوست، از روی صندلی‌اش بلند نشد و به همین جرم دستگیر و زندانی شد، مارتین لوترکینگ مبارزه‌اش را برای از بین بردن تبعیض‌نژادی در آمریکا آغاز کرد.
کد خبر: ۹۲۲۹۸۷

او چند سال بعد ترور شد، ولی مجسمه‌اش که امروزه درمحوطه پارک ملی واشنگتن نصب شده، احتمالا این روزها پس از شنیدن سخنان دونالد ترامپ درمورد لزوم اجرای سیاست‌های تبعیضی درباره مسلمانان آمریکا، به این موضوع فکرمی‌کند که آمریکایی‌ها در یک چرخش پست مدرن؛ به جای تبعیض‌نژادی به تبعیض فکری اعتقاد پیدا کرده‌اند و از نظر آنها دیگر رنگ‌پوست خطر زیادی ندارد و باید به دنبال رنگ فکر بقیه بود!

در تبعیض فکری مهم نیست رنگ‌پوست صاحب‌فکر، چه باشد بلکه مهم رنگ فکری است که او در سر دارد. یک سیاهپوست با رنگ فکری مورد پسند یانکی‌ها خیلی بهتر از سفیدپوستی است که رنگ فکری متفاوتی دارد!

امروزه در آمریکا اگر برای فکر یانکی‌پسند، جای نشستن در سرتان فراهم نکنید مجرم تلقی می‌شوید و احتمالا مثل رزا پارکس کارتان به پلیس و زندان می‌کشد با این تفاوت که از مجسمه مارتین لوتر کینگ؛ دیگر کاری جز همان لبخند معنی‌داری که مجسمه‌ساز چینی‌اش در دهانش تعبیه کرده، بر نمی‌آید!

زمانی جوخه‌های مرگ کوکلاکس کلان در آمریکا به دنبال شکار سیاهپوست‌ها بودند و امروزه همین عزیزان در لباس‌هایی شیک‌تر و با تجهیزاتی کامل‌تر به دنبال شکار فکرهای رنگین در خاورمیانه هستند.

الان دیگر آرزوی نژاد‌پرستان پست مدرن آمریکایی؛ سرزمینی مملو از پوست‌های سفید نیست، بلکه داشتن کشوری پر از فکرهای سفید است که بتوانند هر چه می‌خواهند را روی آنها حک کنند...

ترامپ در یکی از گفت‌وگوهایش حتی از سیاست نصب دوربین‌های مدار بسته در مساجد مسلمانان هم استقبال کرده. چرا؟ چون از نظر ترامپ و همفکرانش، زیر نظر گرفتن مردان و زنانی که به قدرتی بجز قدرت پول؛ رسانه و اسحله سجده می‌کنند از نان شب هم واجب‌تر است!

البته ناگفته نماند که صاحبان قدرت در آمریکا مردم کشور خودشان و سایر مردم جهان را بی‌مغز‌تر بیشتر می‌پسندند‌؛ درست مثل روباهی که شتری را فریب داد و پیش جناب شیر برد. شیر آن حیوان بیچاره را از هم درید و وقتی رفت تا قبل از خوردن شکار به سر و رویش آبی بزند، روباه مغز شتر را خورد و در جواب شیر که پس از بازگشت از او پرسید: پس چرا این شتر مغز ندارد؟ گفت: اگر مغز داشت و فکر می‌کرد که با پای خودش نمی‌آمد خدمت شما!

علی زراندوز

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها