در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در ماه رمضان سال 91 سریال خداحافظ بچه به کارگردانی منوچهر هادی از شبکه سوم سیما پخش شد که این روزها شاهد باز پخش آن هستیم. این سریال دقیقا حاصل نکته سطور بالاست که اساسا برخورد جامعه با پدیده بچهدار نشدن یک زوج بشدت تغییر کرده است. چه آن که برخی از زوجهای جوان به دلیل سیاستهای کنترل جمعیت در سالهای گذشته رغبتی به آن ندارند و البته این مساله باعث شده است طبق پیشبینیها، ایران در دو دهه آینده دیگر کشوری جوان و شاداب نباشد و به همین دلیل سیاستهای کنترلی جمعیت متوقف و فرزند آوری تشویق میشود. سریال خداحافظ بچه از چند منظر مهم قابل بررسی است که به آن خواهیم پرداخت.
قصه چطور شکل گرفت؟
اولین نکتهای که در بوجود آمدن چنین قصهای به ذهن میرسد قوانین سختگیرانه و البته گاه عجیب و غریبی است که برای فرزندخواندگی وجود دارد و باعث میشود بسیاری از زوجهایی که مثلا تمکن مالی ندارند از خیر آن بگذرند در گام بعدی کوچکترین مشکلی در سوابق والدین متقاضی میتواند آنها را برای همیشه از این امکان محروم کند و دقیقا همین دو نکته میتواند باعث بوجود آمدن قصههایی از جنس سریال خداحافظ بچه بشود. البته این بدان معنا نیست که نباید قوانین محکمی برای فرزندخواندگی وجود داشته باشد بلکه باید به این نکته توجه کرد قوانین همواره برای راحتی انسانها وضع میشود و اصولی که منعطف هستند همواره کارایی بیشتری دارند، بنابراین با حذف بوروکراسی اداری میتوان بسیاری از خانوادهها را از فروپاشی نجات داد. داستان خداحافظ بچه دقیقا از دل همین محدودیتها شکل میگیرد و البته در همان زمان پخش هم سازمان بهزیستی به آن اعتراض میکند، اما واقعیت تلخ داستانهای این چنینی کماکان پابرجاست.
ساختار و قصه
خداحافظ بچه ساختاری کمدی و البته اجتماعی دارد. یعنی با وجود جدی بودن موضوع لایه قابل لمس آن سرگرمکننده و کمدی است و همین موضوع باعث میشود تلخی داستان خیلی آزاردهنده نباشد. قصه بر مبنای سه خانواده اصلی طراحی شده است. مرتضی و لیلا که بچهدار نمیشوند، خسرو و مائده که به ظاهر زندگی آرامی دارند و بهاره رهنما که مادر واقعی بچه و البته همسر موقت خسرو است. مسلما حلقه واسط این سه خانواده بچهای است که توسط مرتضی و لیلا دزدیده میشود و حالا خسرو برای از هم نپاشیدن زندگیش باید بچه را پیدا کند و به مادرش بازگرداند تا همسر اولش از داستان ازدواج مجدد او با خبر نشود. تمام این کش و قوسها به دلیل دروغ و پنهانکاری اتفاق میافتد.
مرتضی و لیلا به خانوادههایشان دروغ میگویند، خسرو هم دروغ میگوید و همین نکته باعث میشود قصه به سمت شکلگیری یک فاجعه پیش برود. اوج این پنهانکاری جایی است که لیلا وانمود میکند حامله است و آنها با رفتن از تهران میخواهند خانوادههایشان را برای زایمان لیلا فریب دهند و البته پر واضح است تمام این ناراستیها به زودی افشا خواهد شد.
خداحافظ بچه ساختار منسجمی دارد و یکی از نکات کلیدی آن این است که قهرمان داستان در این سریال یک شخص نیست و شخصیتها تا حدود زیادی دست یافتنی و البته خاکستری طراحی شدهاند. این سیاه و سفید نبودن آدمها باعث میشود مخاطب به شکلی همدلانه با همه این آدمهای معمولی و البته دوست داشتنی همراه شود.
بازیهای روان و یکدست
بدون هر گونه اغراقی باید گفت بازیها در این سریال روان و یکدست است و تمام بازیگران این مجموعه نقش را باور کردهاند. شهرام حقیقت دوست، آتیلا پسیانی و سیروس همتی بخوبی این سه ضلعی مردانه را تکمیل کرده اند و در صحنههایی که این مواجهه صورت میگیرد بخوبی بدهبستانهای حسی بین آنها اتفاق میافتد. در مثلث زنانه این سریال هم بهاره رهنما در نقش زنی آسیبپذیر و بیپناه بخوبی توانایی خود را به اثبات میرساند. مائده طهماسبی در نقش یک مشاور بهخوبی آرامش و متانت طراحی شده در نقش را پیاده میکند و مهراوه شریفینیا البته به نظر میرسد در آن سال هنوز نیاز به تجربهاندوزی داشته و گاه نقش را به شکل اغراق شده ایفا میکند، اما در شکل کلی این مجموعه از آن دست سریالهایی است که به لحاظ بازیگری در سطحی استاندارد قرار دارد.
خداحافظ بچه از آن دسته سریالهایی است که در زمان پخش یا نظرات متفاوتی همراه بود.عدهای معتقد بودند این زوج جوان با دزدیدن یک بچه مرتکب عمل غیراخلاقی میشوند و نباید قهرمان قصه باشند، اما توجه به این نکته مهم شاید بتواند پاسخی به این ابهام باشد که این زوج در تمام طول داستان تاوان این رفتار غلط خود را میدهند و در نهایت هم سر از زندان درمیآورند.
نکته دوم ایرادهایی است که سازمان بهزیستی به شیوه ورود به شیرخوارگاه و انتخاب بچه وارد میکند که باید ارگانهای مختلف به این نکته توجه داشته باشند که گاه به دلیل ضرورتهای دراماتیک نمیتوان واقعیت اداری یک سازمان را عینا منتقل کرد و احتیاج به خلاقیت و تخیل هم وجود دارد. این نکته یکی از آسیبهای آثار نمایشی تلویزیون در این سالهاست که با پخش هر سریال یا برنامهای،یک صنف یا ارگان بدون توجه به پایان قصه شروع به اعتراض میکند که در نهایت باعث میشود یکسری از مشاغل به کل از داستانهای تلویزیون حذف شود.
خداحافظ بچه از آن دسته سریالهایی است که تلویزیون با شجاعت تولید میکند.این جسارت هم در مضمون و هم ساختار وجود دارد و نیاز رسانه همواره این است که بهسراغ موضوعاتی برود که گاه به صورت غیررسمی و سلیقهای تابو محسوب میشود و در بسیاری از موارد راهحل قانونی مشخصی هم برای آن وجود ندارد. مسائلی همچون سرقت یک بچه توسط یک زوج معمولی، ازدواج موقت و امثال این موضوعاتی هستند که همانند شمشیر دو لبه میتواند به ضدپیام اصلی هم تبدیل شوند که خوشبختانه در خداحافظ بچه ساخته منوچهر هادی این اتفاق نمیافتد و مخاطب متوجه میشود با پیشرفتهای علمی صورت گرفته در علم پزشکی در کشورمان و موسساتی همچون رویان دیگر احتیاج نیست برای تجربه حس زیبای داشتن فرزند بچهای را از خانوادهاش جدا کنند بلکه با یک مراجعه ساده به پزشک میتوانند والدین یک بچه باشند. بچهای واقعی و دوستداشتنی.
منوچهر هادی و کارگردانی 3 سریال
هادی تجربه ساخت سه سریال در تلویزیون دارد که به اعتقاد نگارنده از کارهای خوب این سالهای تلویزیون است.مجموعههای خداحافظ بچه، آمین و خوب بد زشت که البته آمین سریال پلیسی است و هادی در فاز اول آن به عنوان کارگردان حضور داشته است. دستیار اصغر فرهادی در چهارشنبهسوری در این سه مجموعه نشان داده کارگردان خوبی است که آخرین تجربه سینماییاش هم این نکته را ثابت میکند که اصولا او در کارهای کمدی موفقتر است چراکه هر گاه او در آثارش به لحن شوخی و طنز نزدیک میشود جنس کارگردانی و حتی هدایت بازیگر او هم تغییر میکند. خداحافظ بچه اولین سریال ساخته اوست که به نظر میرسد توانسته تواناییهای او را به مدیران تلویزیون اثبات کند تا در فاصله سه سال دو سریال دیگر به او سپرده شود. نخست سریال نوروزی خوب، بد، زشت و سپس سریال آمین که به نظر میرسد از هر دو امتحان قبولی گرفته است. نکته مهم در مورد شیوه سریالسازی منوچهر هادی و یکی دو فیلم سینمایی او این است که این کارگردان جوان شیوه جذب مخاطب را میشناسد. یکی دیگر از نکات فیلمسازی او دانستن شیوههای استفاده از ستارههای سینما در تلویزیون است که در خوب بد زشت در مورد بازیگری همچون امین حیایی اتفاق میافتد. در مجموعه آمین هم داریوش فرهنگ و امین حیایی حضور دارند که این اتفاق به شکل مطلوبی تکرار میشود. منوچهر هادی فیلمساز بااستعدادی است که از همان تلهفیلمهای اولش میشد حدس زد نیروی تولیدی خوبی برای تلویزیون خواهد بود اگر جذابیتهای سینما و گیشههای میلیاردی این اجازه را بدهد.
مجتبی نوایی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد