در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
متاسفانه باید گفت و اذعان داشت که این جهاد تبیینی باید مدتها قبل از سوی علمای جهان اسلام اتفاق میافتاد ولی امیدوارانه دست به دعا بلند میکنیم که هر چه زودتر و با حجم و عمق گستردهتر محقق شود.
ما برخلاف گفتوگوهای بین دینی که تا حدودی در آن موفق بودهایم درخصوص گفتوگوهای درون دینی توفیقی نداشتهایم و بارها هم برخی عزیزان، این مطلب را متذکر شدهاند که گفتوگوهای درون دینی ما، بیشتر به یک تعارف شبیه بوده است تا اینکه با جدیت هر چه تمامتر و توسط علمای هر دو مذهب شیعه و سنی در دستور کار قرار گیرد.
اگر علما بر سر مسائل اختلافی بحث و گفتوگو میکردند شکی نبود که این دعواها به سطح عامه کشیده نمیشد؛ و به سطح رفتار و منسک و تجلیات ناموجه بویژه از سوی تکفیریهای مرتبط و متصل به جریان وهابیت امتداد نمییافت و این یک واقعیت است.
علما اهل گفتوگو هستند و مجادله آنها هم شکل خاصی دارد و هیچ گاه به دعوا کشیده نمیشود؛ اما وقتی شما باب گفتوگو را میبندید یا گفتوگو را به یک مجامله و یک تعارف محدود میکنید، تبعات این تقلیل بحث گفتوگو به بحث رفتار و منسک، پدیدههایی است که امروز با آن مواجهایم و میتوان این پدیدهها را نتیجه طبیعی عدم گفتوگو بر سر مسائل کلیدی و اصلی و اختلافی دانست.
باید این واقعیت را در نظر داشت که صحبت از اتحاد بین شیعه و سنی، هیچ گاه به این معنی نبوده که پیروان این دو مذهب، تفاوتهای خودشان را نادیده بگیرند بلکه مراد از اتحاد شیعه و سنی، آن است که با وجود اصرار ورزیدن بر تفاوتها بر سر میز گفتوگو بنشینند و درباره حقانیت خود، ادله بیاورند و چه بسا در این گفتوگوها خیلی از اختلافات مرتفع شود.
نکته دوم که ضرورت گفتوگوهای درون دینی را مضاعف میکرده و میکند توجه به وحدت در شرایط زمانی و مکانی کنونی است.
باید علما، نقشه غرب را متوجه میشدند و باید دست هانتینگتون را به عنوان نظریهپرداز اصلی تمدن لیبرال دموکراسی غرب به سرکردگی آمریکا میخواندند که چگونه بحث نبرد تمدنها را مطرح میکند و آن را به جهان اسلام میکشاند. خیلیها تذکر دادند و خیلیها نوشتند، مقالاتی به رشته تحریر درآمد و سالها پیش گفته شد اما متاسفانه ما به این معانی و به اینکه باید حداقل به سهم خود اهتمام بیشتری بورزیم، توجه نشان ندادیم.
ضرورتهای زمانی و مکانی را هم عطف به شیطنتهای آمریکا در مورد جهان اسلام و هم عطف به واقعیتی که امروز علیه مطلق دین، مشهود است باید در نظر داشت.
این نقطه عطف و مقطع سرنوشتسازی که امروزه ما حتی در بسیاری از محافل آکادمیک غرب شاهد هستیم که بازگشت مبارکی به دین صورت گرفته و یک بازگشت و رجعت مبارکی به خدا ایجاد شده است.
همه چیز برای یک گفتوگوی برون دینی و یک اتحاد دینی بین اسلام و مسیحیت و دیگر ادیان ابراهیمی و غیرابراهیمی مهیا بود و نیز ضرورت زمانی و مکانی و منطقهای اقتضا میکرد که ما به وحدت دروندینیمان اهتمام بیشتری نشان دهیم و مباحث را بر سر همان مسائلی که اختلاف درباره آنها هست، بکشانیم.
ما شیعیان باید به سهم خودمان پیشگام وحدت باشیم که البته هستیم، اما من به عنوان شخصی که در چند اجلاس گفتوگوی بیندینی و برون دینی شرکت و تذکراتی را مطرح کرده، میخواهم توصیهای به علمای جهان تشیع داشته باشم.
آنهم اینکه ما همواره حضرت امیر(ع) را عنصر وحدت بخش و هویت بخش جهان تشیع معرفی کردهایم، یک بار هم بیاییم و از زاویه وحدت جهان اسلام و به عنوان یک عنصر وحدتبخش جهان اسلام به حضرت امیر(ع) بنگریم. بیاییم حضرت امیر(ع) را از منظر عناصر و مولفههای وحدت بخش جهان اسلام مثل توحید، نبوت، معاد، نماز، زکات، جهاد و امثال آن که مشترکات بین ما مسلمانان است، بنگریم. این پرسش را از خودمان بپرسیم که اگر حضرت امیر(ع) امروز زنده بود چه میکرد و آیا بر دعوای شیعه و سنی میدمید؟
البته واقعیت این است که اقدام ما پیروان حضرت امیر تا حدودی در این موارد، مناسب بوده است اما هستند شیعیانی که متاسفانه بر طبل اختلاف میکوبند و خواهناخواه بهدلیل فقدان یک گفتوگوی دروندینی، این اختلافات به سطح تودهها کشیده میشود و برخورد تودهها هم برخوردهای فیزیکی است.
نکته آخر درخصوص ضرورت جهاد تبیینی به مباحثی بر میگردد که امروزه تحت عنوان تجارب دینی مطرح میشود. این یک بحث روششناسی مبنایی است که بحث گفتوگو را باز میکند و گفتوگو را توجیهپذیر میکند و آنهم این است که حقایقی در این عالم وجود دارد، اما معرفتهای ما نسبت به این حقایق، معرفتهای مطلقی نیست. این معرفتها تحت تاثیر شرایط تاریخی، فرهنگی و اجتماعی بوده و دستخوش خطا و تا حدودی نسبی میشود و طبیعتا گشوده در برابر نقد قرار میگیرند.
بهترین گفتوگو اصطلاحا گفتوگوی پیشرونده است یعنی گفتوگویی که طرفین با جرات و شجاعت هرچه تمامتر هرچه در اندوخته دارند روی میز گذاشته و به گفتوگو بگذارند. چنین عملکردی در واقع هم توجیه روششناختی دارد و هم بهترین توجیه برای گفتوگوست که ادیان و فرق و مذاهب مختلف بنشینند و گفتوگو کنند و معرفتهای دینی خودشان را به گفتوگو بگذارند تا در آنجا به یک تفاهم برسند و اگر موضع حقی هست خودش را نشان دهد. این موضوع باعث آشتی میان ادیان، چه درخصوص آشتیهای بیندینی و چه در خصوص آشتیهای دروندینی میشود.
حقیقت این است که ما باید علاوه بر مباحث معرفتی و روششناختی قضیه که تاحدودی به آن اشاره شد از زاویه ضرورتهای زمانی و مکانی بویژه توطئههایی که آمریکا علیه جهان اسلام دارد به این قضیه توجه بیشتری داشته باشیم و جدیت بیشتری از خودمان نشان دهیم و باب گفتوگوی دروندینی را بیشتر و عمیقتر از چیزی که الان هست باز بگذاریم و واقعا به عنوان یک جهاد به آن بنگریم؛ جهادی که واقعا خواب را از چشم عالمان بگیرد؛ عالمان نمیتوانند نسبت به این قضیه باری به هر جهت برخورد کنند و آن را به عنوان مسالهای در کنار دیگر مسائل عدیدهشان بنگرند.
واقعا باید اگر علمای جهان اسلام، دم از دین میزنند جدیتر به این قضیه بنگرند زیرا مسالهای بسیار حیاتی است و امروزه به نظر من میرسد که مسالهای به نام داعش را علم کردهاند تا آبروی اسلام را ببرند و جلوی نفوذ اسلام را در اقصی نقاط گیتی بگیرند.
علمای جهان اسلام اگر دم از دین و دینداری میزنند باید زودتر از اینها متوجه این حساسیت میشدند اما امیدواریم که طبق این ضربالمثل که «جلوی ضرر، هر وقت گرفته شود، منفعت است» این معنا فهمیده شده و ضرورت احساس شود و از این تهدید یک فرصت متعالی بهوجود بیاید.
دکتر عماد افروغ - استاد دانشگاه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد