
چنین شرکتهایی قبلا هم وجود داشتهاند، ولی واژه استارتآپ معنایی دوباره به آنها داد و آنها را ورد زبان کرد. دوره، دوره کسب و کارهای تازه است و دیگر از آن سالهایی که از مردم درباره شغلشان میپرسیدید و به فرض میگفتند در یک شرکت یا روزنامه کار میکنند، نجار هستند یا شرکت تبلیغاتی دارند، گذشته است. اگر در گذشته، هجرت و کوچ از یک نقطه به نقطه دیگر امیدی برای بهبود شرایط و وضع زندگی مردم بود، این روزها به عقیده عده زیادی تشکیل استارتآپ و خلق ایدههای نو و استفاده از اینترنت برای پیش بردن این ایدهها حرف اول را میزند، آدمهایی که به امید درآمدهای بالا ممکن است حتی شغلهای پردرآمد خود را رها کنند و به سوی راه انداختن استارتآپ بروند.
سیلیکون ولی
بین سالهای 1997 و 2000 شرکتهای داتکامی متعددی در آمریکا بهوجود آمد و به موازات آن استارتآپهای زیادی برای استفاده از ارزش و سود بازاری که توسط اینترنت به وجود آمده بود، تلاش کردند ایدههای نو، محصولات و خدمات جدید و جذابی به مردم ارائه دهند و آنها را جذب کنند. اوج شکوفایی و رشد قارچگونه این شرکتهای نوپا در سیلیکونولی مربوط به یک شرکت پخش موسیقی آنلاین به نام نپستر است. این شرکت به یک غول توخالی تمام عیار تبدیل شد و توانست تمام بازار موسیقی آنلاین را در انحصار خود درآورد. اما ناگهان سال 1999 یک لغزش کوچک همه چیز را به باد داد و این کمپانی در جریان شکایتی که از آن شد بهطور کامل رو به نابودی رفت. نپستر به عینیترین سقوط اقتصادی این دوره تبدیل شد و نظریهای معروف به «حباب نپستر» مثالی تمام قد برای فروپاشی کسبوکارهای نوپا در آن سالهای دره سیلیکون بود. نظریهای که به واسطه آن به اصطلاح حبابهای تو خالی آنقدر بزرگ میشوند تا بترکند و کنار بروند و جا را برای ایدههایی با زیربنای بهتر و البته ماندگارتر باز کنند. فیسبوک و گروپان از جمله شرکتهایی بودند که از مرحله استارتآپی شروع به کار کردند و به تدریج به کسب و کارشان رنگ و لعاب دیگری بخشیدند و از آن سودهای میلیاردی به دست آوردند.
چشم دوختن به این سودها باعث وسوسه عده زیادی در کشورهای مختلف و از جمله ایران شد و آنها را به این فکر انداخت که چرا وارد بازی نشوند؟ بنابراین دست به کار ایدهپردازی و خلاقیت در زمینههای مختلف شدند و نیاز آدمهای مختلف، از طبقات متفاوت را شناسایی کردند و داستان به این سمت پیش رفت که طی دو سال، شرکتهای متعددی در ایران به وجود آمد که هرکدام ساز تازهای برای مشتریان خود زدند، بعضیها فروش اینترنتی از شیرمرغ تا جان آدمیزاد را فراهم کردند و بعضی به مشتریان اجناس مختلف تخفیف دادند و برخی دیگر فروشگاههای اینترنتی تاسیس کرده و عدهای سفارش آنلاین غذا را ممکن کردند؛ البته اینها نمونههای کوچکی از استارتآپها هستند و دامنه آنها به همینجا ختم نمیشود.
استارتآپها آنقدر رشد کردند که نهادهای دولتی و خصوصی متعددی برای حمایت از ایدهپردازان و کارآفرینان وارد عمل شدند و به ایدههای ایدهپردازان پروبال دادند، تا جایی که این روزها استارتآپ ویکندها و کارگاههای مختلفی برای تبادل ایدهها برگزار میشود؛ ایدههایی که شاید بیشترشان در کشورهای دیگر امتحان خود را پس داده و سودهای زیادی را نصیب صاحبانش کرده و همین موفقیتها دلگرمی بزرگی برای بیشتر جوانان استارتآپی بود تا شرکتی نوپا با ایدههایی خلاق تاسیس کنند و دست به کارآفرینی بزنند، آنقدر که طی چند ماه، همه جا از ایدههای بکری پر شد که بعضی از آنها هواداران زیادی داشت و بعضیهای دیگر نه و هنوز چند ماهی از تولد آنها نگذشته از دایره رقابت با بقیه خارج میشدند، اتفاقی که بیشتر کارشناسان آیتی آن را با نبود حامی، سرمایهگذار، ناآشنا بودن با تجارت و نبود امکان ارتباط با صاحبان تجارب موفق در این زمینه بیارتباط نمیدانند.
شهر استارتآپها
تعبیرهای مختلفی درباره رشد فعالیت شرکتهای استارتآپی در ایران وجود دارد. بعضی از فعالان کارآفرینی این جریان را طبیعی و راهی برای ظهور شرکتهای قدرتمند تکنولوژی در ایران میدانند و گروهی دیگر با بدبینی نسبت به فعالیتهای استارتآپی میگویند این فعالیتها در صورت نبود سرمایهگذاران جدی داخلی و خارجی، به حذف از بازار منجر میشود.
برخی دیگر از کارشناسان هم که تعدادشان کم نیست، رشد جریان شکلگیری شرکتهای استارتآپی در ایران را به رشد زیرساختهای ارتباطی و ارائه خدمات الکترونیکی و خدماتی مثل بانکداری الکترونیک، دولت الکترونیک، ورود ابزارهای نوین و هوشمند ارتباطی و... بیارتباط نمیدانند. این دسته میگویند ابزارهای تکنولوژی و فناوری ارتباطات به زندگی روزمره مردم نفوذ کرده و قدرت یادگیری نسبت به سالهای گذشته با رشد قابل توجهی همراه بوده و همین موضوع باعث شده بازارهای جدید در مقابل بازارهای سنتی قد علم کنند.
حمیدرضا احمدی، دبیر کانون کارآفرینی ایران به کلیک میگوید: «مردم ما ذاتا به تکنولوژی علاقه دارند و اگر کار سنتی هم داشته باشند دوست دارند به طریقی از تکنولوژی استفاده کنند. از طرفی بودجه راهاندازی کسبوکارهای اینترنتی میتواند خیلی پایین باشد، شما ممکن است 40 یا 50 میلیون داشته باشید و نتوانید با آن یک رستوران یا کار جدید راه بیندازید، ولی با همین مبلغ میتوانید یک استارتآپ داشته باشید.»
علیرضا صادقیان، مدیرعامل شرکت نتبرگ که شرکتش در زمینه خرید و تخفیف گروهی فعالیت میکند و یکی از استارتآپهای بزرگ محسوب میشود، درباره رشد سریع استارتآپها در چند سال گذشته میگوید: «بحث کارآفرینی اتفاق جدیدی نبوده و از کارآفرینی سنتی سالهاست که میگذرد، اما مساله این است که زیرساختها فرق کرده است. مثلا حدود ده سالی است که پرداخت و گرفتن پول بهصورت آنلاین باب شده و تا پیش از آن مردم بهصورت آنلاین پول کالایی را پرداخت نمیکردند، بنابراین از وقتی پرداخت آنلاین باب شد و بهصورت یک فرهنگ درآمد، مردم فهمیدند از این طریق هم میشود کارآفرینی کرد، بنابراین جوانان علاقهمند به سمت کارآفرینی نوین جذب شدند، چون مشکلات کارآفرینی سنتی را نداشت و به فرض به 20 سال زمان احتیاج نبود که کاری نتیجه بدهد و فرد ثروتمند شود. کار سنتی هم ممکن است پنج سال نتیجه بدهد، اما پروسه پولدارشدن کندتر است. مثلا در صنعتی مثل صنایع غذایی تقریبا همه ایدهها اجرا شده و امتحان خود را در این صنعت پس داده است، اما در کارآفرینی جدید، شما با ایدهای نو سرو کار دارید و دستتان باز است.»
چشم دوختن به موفقیت استارتآپهای بزرگ یکی از دلایلی است که خیلیها را وسوسه میکند و از خود میپرسند با داشتن ایدههای بکر پس چرا آنها وارد عمل نشوند و استارتآپی راه نیندازند. موفقیت شرکتهایی مثل دیجی کالا و کافه بازار، اتفاقی نیست که از چشم کسی پنهان مانده باشد. از آن گذشته رویدادها و برنامههای مختلفی در فضای مجازی برگزار میشود و آدمهای علاقهمند به کسب و کار جدید و کارآفرینی را با هم آشنا میکند و آنها را به سمت تشکیل یک تیم میکشاند. اینکه تیم با هم هماهنگ باشند یا نه یکی از معیارهای اصلی برای موفقیت هر استارتآپی است.
شکست یک ایده
هرچند این روزها سونامی استارتآپی ایران را فراگرفته و کم نیستند آدمهایی که شب سر بر بالین میگذارند و صبح با ایده جدیدی از خواب بیدار میشوند و فکر میکنند که باید کسب و کار خودشان را راه بیندازند و در پس ذهن آنها یاد و خاطره استارتآپهایی که به موفقیت رسیدند و پلههای رشد را طی کردند میدرخشد، اما آمارها نشان میدهد تنها درصد کمی از استارتآپها پلههای ترقی را طی کرده، نظر مردم را جلب میکنند و سرپا میمانند و درصد زیادی از رقابت خارج میشوند. عدهای این را به کمتجربگی ربط میدهند و نداشتن سرمایهگذار را دلیل آن میدانند و عده دیگری آن را اتفاقی طبیعی دانسته و عدهای دیگر، آن را راهی برای کسب تجربه میدانند که برای کارآفرینیهای آینده به کار میآید، اما تا وقتی به نیازی بهطور اساسی پاسخ میدهی، سرپا ماندنت هم تضمین میشود.
حمیدرضا احمدی، دبیر کانون کارآفرینی ایران، در این باره میگوید: «قرار نیست همه موفق باشند، شکست استارتآپها در دنیا 90 درصد است. تکنولوژی حوزه در حال تغییری است و اگر مشتری و محصول را خوب نشناسید و اعضای یک تیم به اصطلاح با هم نسازند، بعد از مدتی شما محکوم به شکست هستید، اما تا زمانی که مشکلی از مشتری حل میکنی و برای مشکلی که دارد، راهحل مناسبی ارائه میدهی، موفق میمانی.»
کم نیستند آدمهایی که به استارتآپ به چشم جادویی نگاه میکنند که میتواند زندگیشان را از این رو به آن رو کند، اما مدیرعامل نتبرگ نظر دیگری دارد و میگوید: «متاسفانه داستان شکستها نادیده گرفته و خیلی کمتر از داستان موفقیتها به آن پرداخته میشود. در صورتی که شانس موفقیت هر استارتآپی بیشتر از یک درصد نیست و با رقابتی شدن فضا، شانس موفقیت کمتر شده و بیشتر کسانی که شکست میخورند تجربه و دانش کافی از مدیریت ندارند و از طرفی اطمینان سرمایهگذار را هم نمیتوانند جذب کنند؛ مثلا نمیتوانند این اطمینان را بدهند که تا چند سال دیگر استارتآپ را میتوان به نقطهای رساند که سرمایه اولیه را برگرداند.»
صادقیان، موج استارتآپی به راه افتاده را موقت میداند و توضیح میدهد: «همه فکر میکنند با یک چیز عجیب و غریب سروکار دارند که سود زیادی پشت آن خوابیده، ولی مدیریت رشد سریع، کار آسانی نیست. ما زمانی که نتبرگ را راه انداختیم پنج نفر بیشتر نبودیم، ولی الان نزدیک 200 نفر هستیم و مدیریت این حجم از نیرو آسان نیست. به نظرم موجی که راه افتاده موقت است و میگذرد و مردم میفهمند استارتآپ جادو نیست، اما اگر استارتآپی خوش ایده، پرکار و دارای خلاقیت باشد، امکان رشد سریع از طریق تکنولوژی برای آن وجود دارد.»
کابوسی به نام شرکتهای خارجی
عده زیادی معتقدند درههای خطرناکی سر راه استارتآپها وجود دارد؛ از کمتجربگی و ناهماهنگی بین یک تیم گرفته تا لغو تحریمهای اقتصادی که راه را برای ورود شرکتهای خارجی به ایران هموار میکند، اتفاقی که بسیاری از آن بهعنوان پایانی بر عمر استارتآپهای داخلی یاد میکنند.
این عده میگویند تاکنون بازار فناوری ایران به دلیل ریسکپذیری بالا برای سرمایهگذاری، حضور نداشتن رقبای خارجی در بازار داخلی و... دست نخورده مانده و هنوز جا برای ورود به این بخش برای فعالان کارآفرین یا شرکتهای استارتآپی زیاد بود، اما نگرانی زمانی شروع میشود که کمر استارتآپهای ایرانی در مقابل موج خدمات و محصولات شرکتهای بزرگ دنیا بشکند؛ حال عدهای به چشم یک فرصت به آن نگاه میکنند و برخی دیگر با رد تاثیر منفی ورود شرکتهای خارجی میگویند این شرکتها به دلیل ناآشنایی با زبان و فرهنگ ایرانی نمیتوانند کاری از پیش ببرند.
برخی نیز از ورود شرکتهای خارجی با خوش بینی یاد میکنند و معتقدند تاکنون تحریمهای ناعادلانه دسترسی به دانش را برای ایرانیهای زیادی بسته بود و در حقیقت در فضای بستهای قرار داشتیم که رقابت با رقبای خارجی غیرمنصفانه و در فضایی نابرابر شکل میگرفت، اما ورود سرمایه و دانش جدید میتواند باعث توسعه پایدار شود و قرار گرفتن این شرکتهای خارجی در مقابل شرکتهای ایرانی میتواند به ایجاد کار و سبکی جدید کمک کند، اما این درصورتی خواهد بود که سرمایهگذاران خارجی در مقابل استارتآپهای ایرانی قرار نگیرند، چون در این صورت سرمایه حیات استارتآپها را به تهدید کشانده و ارزشهای کارآفرینی را هم میتوانند زیر سوال ببرند.
راحله رسولی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
دکتر حمیدرضا آصفی، سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه و دیپلمات ارشد کشورمان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد