جنایت یا درمان؟

همه ما براساس تصوری که از جامعه پزشکی در ذهن داریم، آنها را انسان‌هایی دلسوز می‌دانیم که با هر روش ممکن، تمام تلاش خود را برای بهبودی و نجات بیمار انجام می‌دهند.
کد خبر: ۸۸۴۳۲۸
جنایت یا درمان؟

به گزارش جام جم آنلاین، اما از آنجا که در هیچ قانونی صد در صد کامل وجود ندارد پزشکان نیز از این ماجرا مستثنی نمانده و برخی از آنها در بیرون از مرزها، نه تنها کمکی به بیمار نکرده، بلکه با انجام جنایاتی غیرقابل برگشت باعث زجر و عذاب عده‌ای بیمار بیگناه شده‌اند که این هفته، تعدادی از آنها را معرفی می‌کنیم.

پیوندهای عجیب

ولادیمیر دمیخوف، جراح مخوف شوروی طی سال‌های عمر خود دست به انجام جراحی‌های بسیار باورنکردنی وعجیبی زد او معتقد بود که به کمک پیوند سر و مغز می‌توان حتی مردگان را نیز به زندگی بازگرداند!

او سال 1967 اولین عمل پیوند قلب را در دنیا انجام داد و دو سال بعد نیز دست به اولین عمل پیوند ریه زد و سال 1948 اولین عمل پیوند کبد را اجرا کرد، اما عجیب‌ترین ایده او مربوط به انجام عمل پیوند سر در سال 1951 بود!

او در این عمل جراحی مخوف سر، شانه‌ها و پای یک توله سگ را به گردن یک سگ گله آلمانی بالغ پیوند زد.

عجیب‌تر از همه آن بود که سر سگ دوم شیر می‌خورد، بدون این که مری‌اش به جایی وصل باشد، اما در نهایت هر دو حیوان به علت پس‌زدن عضو، بعد از شش روز جانشان را از دست دادند.

نتیجه این جراحی باعث ناامیدی دمیخوف نشد و او همچنان به مطالعات و تحقیقات خود ادامه داد تا جایی که طی 15 سال، آزمایش پیوند سر را 19 بار دیگر تکرار کرد و توانست عمر موجودات عجیبش را تا یک ماه هم برساند.

او سال 1966 در مقاله‌ای عنوان کرد می‌توان سر انسانی را به انسان دیگر پیوند زد به طوری که تمام اطلاعات مغزی آن شخص به بدن فرد دیگر منتقل شود!

او همچنین ادعا داشت که با توجه به این‌که مغز انسان ساعت‌ها پس از مرگ همچنان زنده است، می‌توان با پیوند مغز، فردی را که مرده به زندگی بازگرداند، اما طرح‌های او به خاطر عجیب بودن و ماهیت مخوفشان به طور کامل رد شد.

او همین آزمایشات را روی حیوانات انجام داد، سال 1970 او سر یک سگ را که یک دقیقه از مرگش می‌گذشت به سگ دیگری پیوند زد!

این سگ مدت 18 روز زنده ماند. جالب اینجاست که این بار آزمایش او موفقیت‌آمیز بود و سگ در نهایت به علت بیماری دیگری مرد. دمیخوف 28 سال بعد از این جراحی سال 1998 درگذشت.

بازی با مردگان

الدینی دانشمندی ایتالیایی و برادرزاده لووجی گالوانی معروف بود که در زمان خود به عنوان اعجوبه فیزیک شناخته می‌شد. لووجی (عموی او) نخستین شخصی بود که هنگام آزمایش جریان برق روی پاهای جلوی یک قورباغه، مفهوم گالوانیسم (تماس برق با بدن) را کشف کرد.

اما الدینی به آزمایشات عمویش بسنده نکرد و فراتر رفت. وی برای تکمیل کشف بزرگ عمویش، تصمیم گرفت جریان برق را روی اجساد انسان‌ها آزمایش کند.

او در یکی از آزمایش‌هایش در برابر چشمان مردم روی یک فرد اعدام شده به نام جورج فارسترآزمایش کرد و زمانی که برق را به جسد متصل کرد جسد به حرکت درآمد به هوامشت می‌زد و پاهایش لگد می‌زد.

برق متصل شده حتی برای لحظاتی باعث باز شدن چشم چپ جناره شد.از این رو حضار گمان کردند جورج به زندگی بازگشته و بشدت وحشت زده شدند.

این ترس به حدی بود که حضار درخواست اعدام دوباره جسد را کردند. گفته می‌شود این آزمایش چنان رعب و وحشتی در بینندگان ایجاد کرد که یکی از آنها از شدت ترس در صحنه جان سپرد.

پزشک روانی

والتر فریمن نیز یکی دیگر از پزشکان روانی فهرست ماست. او متخصص بیماری‌های اعصاب بود که شیوه‌های عجیب و وحشتناکی برای انجام جراحی‌هایش داشت.

برای مثال می‌توان گفت او از یک یخ خردکن که از آشپزخانه منزلش برداشته بود، برای انجام عمل استفاده می‌کرد و بدون کمک هیچ جراحی، روزانه 20 عمل انجام می‌داد.

جالب است بدانید که رزمری کندی خواهر رئیس‌جمهور، جان اف کندی یکی از بیماران نگون‌بخت این پزشک بود.

در آن زمان به خانواده او توصیه شد برای بهبود حالات روحی رزمری، این عمل را قبول کنند. سال 1941، این عمل روی او انجام شد والبته نتیجه خوشایندی نداشت.

رزمری کندی بعد از عمل دچار بی‌اختیاری ادرار شد و توان ذهنی‌اش به اندازه یک شیرخوار کاهش پیدا کرد.

رزمری کندی با همین شرایط تا سال 2005، به زندگی ادامه داد تا این‌که در نهایت درگذشت. شاید باور نکنید، اما فریمن هرگز به خاطر مرگ بیمارانش با عوارض عمل، به دردسر نیفتاد.

دکتر شیطان‌صفت

دکتر شیرو ایشی طی جنگ جهانی دوم به مقام ستوان واحد جنگ بیولوژیک رسید. از این رو ریاست تیمی را به عهده داشت که روی خطرناک‌ترین بیماری‌های جهان در آن زمان مانند سیاه زخم، طاعون، گانگرن گاز، آبله، بوتولیسم و... مطالعه می‌کردند.

او به قدری سنگ دل و بی‌رحم بود که این میکروب‌ها را روی اسیران و شهروندان چینی امتحان می‌کرد.

بر اساس ادعای شاهدان، هزاران نفر در آن سال‌های جهنمی طی آزمایشات وی با زجر فراوان کشته شدند.

او طی این آزمایشات از سلاح‌های حاوی میکروب‌های کزاز، وبا و طاعون استفاده می‌کرد؛ همچنین آزمایشاتی در مورد القای سقط، سکته قلبی و مغزی و تحقیقاتی در مورد سرمازدگی و کالبد شکافی موجودات زنده انجام داد.

دکتر شیرو ایشی، پزشک ژاپنی روی بیش از 700 اسیر جنگی سلاح‌های بیولوژیکی، قطع عضو و عمل جراحی بدون بیهوشی را تست کرد.

شلدن اچ هریس، مورخ دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، تخمین می‌زند که 200 هزار اسیر جنگی تحت این آزمایش‌ها جان سپرده باشند.

گرچه سال 1948 تعداد 30 پزشک و یک پرستار زن به جرم آزمایش سلاح‌های بیولوژیکی روی صدها غیرنظامی چینی محاکمه شدند

اما استفاده از سلاح‌های بیولوژیکی، هرگز در میان جرایم جنگی دولت ژاپن ثبت نشد و ایشی هرگز به دلیل جنایاتی که انجام داد، متهم نشد و در نهایت به عنوان مردی آزاد سال 1959، به مرگ طبیعی از دنیا رفت.

فرشته مرگ

اگر اندکی اهل تاریخ جهان باشید جوزف مِنگِل همیشه به عنوان یکی از نامی‌ترین پزشکان جنایتکار جهان شناخته می‌شود.

او یک پزشک آلمانی و همکار نازی‌ها بود. شهرت او بیشتر به این دلیل بود که وی آزمایشات بی‌رحمانه پزشکی‌اش را در کمال خونسردی روی انسان‌های بینوا انجام می‌داد و به همین دلیل لقب‌هایی مثل «فرشته‌ مرگ» و «شیطان زیبا» را ازآن خود کرده بود.

منگل برای خدمت به شبهات علمی مطرح شده توسط نازی‌ها، از موقعیت خود سوءاستفاده می‌کرد و از نمونه‌های انسانی برای آزمایش‌های وحشیانه پزشکی خود بهره می‌برد و بلایی که سر این نمونه‌ها می‌آمد، کوچک‌ترین اهمیتی برایش نداشت.

وی مشخص می‌کرد که کدام اسیر مناسب انجام آزمایشات است و کدام یک به خاطر ضعف، باید کشته شود.

او بیشتر به وراثت علاقه داشت و دوست داشت روی دوقلوهای همسان آزمایش کند. گفته می‌شود او 10 دوقلو را انتخاب و با کلروفورم بیهوش و برای مقایسه آنها با هم و پیدا کردن اختلاف‌های احتمالی، تشریحشان کرده بود.

گفته می‌شود او بعضی از دوقلوها را با ارتباط دادن وریدهایشان به هم متصل می‌کرد و دوقلوهای به هم چسبیده را به صورت مصنوعی ایجاد می‌کرد.

منگل چشم‌های قربانیانش را به عنوان مواد پژوهش به همکارش، کارین ماگنوسن می‌داد که در زمینه رنگدانه‌های چشم تحقیق می‌کرد. خود او، چند آزمایش بی‌رحمانه برای تغییر رنگ چشم به طور مصنوعی انجام داد.

اکثر نمونه‌های او هنگام آزمایش‌ها جان می‌سپردند و آنها که تاب می‌آوردند، برای تسهیل ادامه روند آزمایشات، به قتل می‌رسیدند.

حقیقت تلخ درباره منگل آن است که هرگز دستگیر نشد و پس از جنگ به برزیل گریخت. گفته می‌شود وی سال 1979 طی حادثه‌ای غرق شد.

دینا فراهانی

ضمیمه تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها