داستان زندگی او به شیرینی در کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» روایت شده است. حالا همین کتاب در حال تبدیل شدن به سریالی است که روایت زندگی خانم یامامورا را برای مخاطبان به تصویر کشیده است؛ مجموعهای ۱۶ قسمتی که حاصل پنجمین همکاری مشترک میان سازمان سینمایی سوره و رسانهملی است. کمی قبل اثر برجسته و ماندگار پسران هور، روی آنتن رفته بود که ماحصل همین همکاری بود.
یک همکاری ادامهدار
وحید پناهلو، مدیر مرکز سریال سوره به جامجم میگوید: در حوزه اقتباس، به چند رویکرد مشخص رسیدهایم. گاهی اقتباس کاملا همجوار با متن اصلی است، یعنی آنچه در کتاب روایت شده، مستقیما وارد متن نمایشی میشود اما در برخی موارد، اقتباس بیشتر بر حفظ «روح اثر» متمرکز است؛ به این معنا که شخصیتها و جهان داستان به اصل روایت مکتوب وفادار میمانند اما بهدلیل الزامات و اقتضائات فضای نمایشی، تغییراتی در روایت ایجاد میشود؛ تغییراتی که به روح حاکم بر اثر آسیب نمیزند. از همین منظر، قصه مرتبط با خانم یامامورا نیز در زمره کارهای اقتباسی قرار میگیرد اما طبیعی است که با توجه به الزامات تولید یک اثر نمایشی، برخی تغییرات در جریان کار اعمال شود. این سریال پس از «کاتب اعظم»، «سوران»، «بوقچی» و «پسران هور»، پنجمین مجموعهای است که در قالب همکاری مشترک میان سازمان سینمایی سوره و سازمان صداوسیما تولید میشود. این همکاری ادامهدار است یعنی آثار دیگری در دست تولید داریم.
وی درخصوص مبنای همکاریهای دوجانبه میان این دو سازمان هم تاکید میکند: همکاری مشترک میان این دو مجموعه، بیش از هر چیز معطوف به بهرهگیری از مزیتهای تولیدی صداوسیما در حوزه سینما و تلویزیون است؛ مزیتهایی که اکنون در قالب تولید محصولات متنوع، ازجمله مجموعههای نمایشی، نمود پیدا کرده است. اقتباس از رمان آبنبات هلدار نیز در همین رابطه در دستور کار قرار گرفته و این پروژه میان ما و سازمان تعریف و قرارداد آن منعقد شده است. همکاری سوره با صداوسیما به این معناست که رسانهملی در مسیر تولید محتوا از بازوهای تخصصی و حرفهای کمک بگیرد و از ظرفیتهای موجود بهعنوان یک بازوی تولیدی بهرهمند شود. این نگاه در برنامهریزیهای دکتر جبلی نیز وجود دارد؛ نگاهی که قرار است همکاریها را از شکل معمول روابط میان تهیهکنندگان و صداوسیما فراتر ببرد و بر سابقه، توان حرفهای و ساختارهای تخصصی حوزه تولید استوار کند.
مدیر مرکز سریال سوره میگوید: همکاریهای اینچنین میان سازمان صداوسیما و سازمانهای تولید در این چند سال مسبوق به سابقه بوده و صرفا محدود به سازمان سینمایی سوره نیست. برای نمونه، مجموعه اوج نیز چنین همکاریهایی با سازمان صداوسیما داشته است. اکنون در شرایطی هستیم که فضای تولیدات نمایشی بسیار سخت، پیچیده و پرهزینه شده و در چنین وضعیتی، ضروری است که سازمان صداوسیما با نگاه قرارگاهی وارد عمل شود؛ نگاهی که در سخنان دکتر جبلی نیز به آن اشاره شده است. در چنین چارچوبی، سازمانهای تولیدی دیگر میتوانند در نسبت با این قرارگاه رسانهای و هنری تعریف شوند و با آن همافزایی داشته باشند؛ امری که در نهایت میتواند به دستاوردهای مهمی منجر شود.
وی تاکید میکند: البته طبیعی است که در این فرآیند، اشکالاتی نیز در طول مسیر و در خروجیها پیش بیاید. ما مدعی نیستیم همه خروجیهایی که تاکنون با سازمان تعریف شده، کاملا درجه یک یا بینقص بودهاند اما مسیر همکاری و تقویت تولید، همچنان قابل ادامه و توسعه است. این مدل همکاری میان سازمان ما و صداوسیما، به ارتقای کیفیت، افزایش تنوع کار و گسترش شبکه ارتباطی کمک میکند؛ شبکهای که باعث میشود یک اثر وقتی پا به قاب تلویزیون میگذارد، جذابیت بیشتری پیدا کند، تنوع به همراه دارد و فرمهای متفاوتی را ارائه میدهد. بهنظر من، این همکاری برای همه مجموعه، آوردهای مثبت دارد.
بازتاب کتاب در سریال
پناهلو درباره روایت اصلی سریال مرتبط با خانم یامامورا میگوید: روایت اصلی ماجرا در ژاپن شکل میگیرد و تقریبا تا اواخر دهه ۶۰ ادامه پیدا میکند. در این مسیر، مخاطب با شهادت فرزند این خانم روبهرو میشود و همچنین شاهد گره خوردن سرگذشت او با زندگی شهید و بهویژه زندگی آقای بابایی است. تصویربرداری در تهران، شمال، یزد و کرمانشاه انجام شده در تلاش هستیم برای نیمه اول سال آینده به پخش برسد. باتوجه به اینکه سریال در ۱۶ قسمت طراحی شده، تلاش کردیم نقاط عطف، متمرکز بر زندگی خانم یامامورا وسیرزمانی زندگی او باشد تا پرداخت دقیقتر و کاملتری داشته باشیم. بنابراین بازه زمانی انتخابشده، ناگزیر کوتاهتر از روایت کتاب است تا امکان تمرکزوپرداخت بهتر فراهم شود.با این حال، سریال فوق بازتابی از روایت کتاب را نیز در خود دارد و ماسعی کردهایم به فضای آن وفادار بمانیم؛ به گونهای که مخاطب بتواند پیوستگی سریال و کتاب را احساس کند، هرچند زاویه روایت مامستقل است. مقطع زمانی هم باتوجه به نیازهای درام انتخاب میشود و در این مسیر، همراهی و همکاری ضروری است؛ چراکه قاعدتا وقتی قرار است اثری از قالب مکتوب وارد قالب نمایشی شود، اقتضائات تازهای پیش میآید، حتی اگر اقتباس به معنای رسمی و کامل آن درنظر گرفته نشود.
وی درخصوص اهمیت تولید آثار این چنینی در انتقال فرهنگ مشترک میان ایران و ژاپن، به خاطرهای مرتبط اشاره کرده و میگوید: سال گذشته، زمانی که اثر «اشک هور» را بهواسطه تعامل با برخی فعالان ژاپنی برایشان اکران کردیم، متوجه شدیم روایت مادر شهید ایرانی در این اثر - مادری که سالها چشمانتظار بازگشت فرزند خود بوده - در برخی نقاط ویژگی های آشنایی دارد که فارغ از محل زندگی، زبان و فرهنگ، برای همگان قابل درک است. در سریال مرتبط با خانم یامامورا هم، باتوجه به فرآیند زندگی و سفری که در داستان برای شخصیت اصلی رخ میدهد و تغییر و تحولاتی که برای این خانم اتفاق میافتد، این امکان برای ما فراهم میشود که بخشی از اشتراکات فرهنگی و روحیات مشترک میان ایران و شرق آسیا را روایت کنیم. قصه حقطلبی، ایستادگی در برابر ظلم و مقاومت در برابر استعمار، میان ما مشترک است؛ فارغ از اینکه ملیت چیست یا فرد چه اعتقادی دارد. هر انسان آزاده و حقیقتطلبی این حرفها را میفهمد و با آن ارتباط برقرار میکند. یکی از نمونههای جالب توجه این است که کتاب مورد اشاره، نسخهای ترجمهشده به زبان ژاپنی دارد؛ ترجمهای که نه به شکل سازمانی و سفارشی بلکه توسط یک فرد ژاپنی انجام شده است.
نمایش سرگذشت یک مادر متفاوت
اما نکته مهم اینجاست که تولید سریال مرتبط با خانم یامامورا، از منابعی به غیر از کتاب هم بهره برده است. پناهلو عنوان میکند: در کنار روایتهای کتاب، ما به سراغ مصاحبهها و منابعی رفتیم که اطرافیان در خاطرات خود بیان کرده بودند. ایشان بهشدت تحتتأثیر همسرشان قرار گرفته بودند؛ گویی حجت مسلمانی و علت رفتارها و انتخابهایی که این خانم در طول زندگی داشته، همان رفتار همسرش یعنی آقای بابایی بوده است.این رفتار، شکلی متعالی از تبلیغ بود؛ تبلیغی نه با گفتار، نه با نصیحت و نه با طنز، بلکه با منش، سکنات و عمل. رفتاری که سبب میشود فرد دیگری تحت تأثیر قرار گیرد، به یک دین جذب شود و سبک زندگیاش تغییر کند. درعینحال، آنجا که پیشتر درباره فرهنگ مشترک صحبت کردم، باید تأکید کنم که برخی از این مشترکات فرهنگی میان ما و ژاپن قابل اتکا و محل تلاقی است. علاقه به کار و پشتکار، یکی از همین نقاط مشترک است. ایشان در طول زندگیشان همواره فعال بودند؛ در مقاطع مختلف زمانی، ازجمله دوران جنگ به شیوهای فعال حضور داشتند. پس ازجنگ نیز در فضای دانشگاهی، در حادثه زلزله بم و در حوزه رسانه و فرهنگ، حضوری مؤثر و پیوسته داشتند. این پویایی وتلاش مداوم، درکتاب نیز دیده میشود. بهویژه زمانی که آقای بابایی حدیثی از امیرالمؤمنین(ع) درباره ارزش کار نقل میکنندوایشان درمییابدکه این نگاه با فرهنگ ژاپنی همخوانی و همسویی دارد.مدیر مرکز سریال سازمان هنری رسانهای اوج میگوید: در آیینهای متعدد رونمایی از آثار انتشارات سوره مهر، همواره جملهای نمادین و تکرارشونده وجود دارد: «صدام را سربازان ایرانی شکست ندادند، بلکه مادران سربازان ایرانی بودند که او را شکست دادند.» این عبارت بهروشنی نشان میدهد که حضور وکنش مادران شهداو رزمندگان، نقشی بنیادین در شکلگیری روح مقاومت ایفا کرده است.نقشی که او در تربیت فرزند دارد، بسیار تعیینکننده است. به نظر من، پرداختن به این موضوعات است که نسلهای بعدی را میسازد و به آنها میآموزد که جای درست بایستند. در فضای کنونی، جایگاه مادر و پدر آنگونه که شایسته است درک نمیشود و گاه این نقشهای بنیادین هدف هجمه قرار میگیرند؛ تا آنجا که برخی رویدادهای ضدفرهنگ وضدخانواده، درتقابل با همین جایگاههاتعریف میشوند.ما باورداریم با تولید آثاری که شأن و منزلت والدین را پاس میدارد و تصویری درست از نقشهای شان ارائه میدهد، میتوان بخشی از این آسیبها را جبران کرد.
اهمیت تولید سریال
نکته قابلتأمل دیگری که در کنار سخنان مدیر مرکز سریال سوره باید به آن اشاره کرد، متن تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» است. ایشان در این تقریظ، بر ضرورت تولید محتوای تصویری از زندگی این شخصیت تأکید کرده بودند.در بخشی از متن پیام عنوان شده بود: «سرگذشت پرماجرا و پرجاذبه این بانوی دلاور، که با قلم رسا و شیوای حمید حسام نگارش یافته است، جدا خواندنی و آموختنی است. من این بانوی گرامی و همسر بزرگوار او را سالها پیش در خانهشان زیارت کردم. خاطره آن دیدار در ذهن من ماندگار است. آن روز جلالت قدر این زن و شوهر باایمان و باصداقت و باگذشت را مثل امروز که این کتاب را خواندهام نمیشناختم؛ تنها گوهر درخشان شهید عزیزشان بود که مرا مجذوب میکرد. رحمت و برکت الهی شامل حال رفتگان و ماندگان این خانواده باد. ساخت فیلم براساس زندگی خانم بابایی حرکت مهم و مؤثری در راستای معرفی و آبروبخشیدن به خانواده اسلامی و مرد مسلمان است و نباید از آن غفلت شود.» بر همین اساس، اهمیت تولید مجموعهای با محوریت قصه یامامورا بیشتر میشود و باید اقتباس فعلی مشترک میان سیما و سوره را به فال نیک گرفت.