کم نیستند آنهایی که باید از هفت خوان رستم بگذرند تا به خودشان اجازه شادی بدهند؛ کسانی که چنان گرایش افراطی به بی‌عیب و نقص بودن دارند که رضایت درونی‌شان فقط با رسیدن به قله‌های بلند فراهم می‌آید.
کد خبر: ۸۷۳۴۱۹

برای بسیاری از کمال‌طلب‌ها شادی واقعی زمانی معنا دارد که به تمام آرزوهایشان بدون هیچ کم و کاستی رسیده باشند، آن هم آرزوهای دور و دست نیافتنی! اهدافی که آن‌قدر بلندپروازانه است که با ظرفیت آنها همخوانی ندارد. این‌که آدم‌ها به دنبال موفقیت، پول، موقعیت شغلی مناسب، جایگاه اجتماعی، تحصیل در سطوح بالای علمی و... باشند خیلی هم خوب است، اما این‌که تمام این خواسته‌ها به چه قیمتی به دست آید مهم‌تر است. گاهی آدم‌ها مجبور می‌شوند زندگی اکنون‌ خود را قربانی رسیدن به آرزوهایی کنند که وصول‌شان سخت است و نرسیدن به آنها چاشنی یک افسردگی عمیق است. برای خیلی از کمال‌طلب‌ها متوسط بودن معنای بازنده بودن دارد، خطا و اشتباه گناهی نابخشودنی محسوب می‌شود و نتیجه هر کاری یا موفقیتِ کامل است یا شکستِ کامل. به همین دلیل هم آنها نه تنها از موفقیت‌های کوچکشان هیچ لذتی نمی‌برند، بلکه در عمق وجودشان ترس از اشتباه کردن، چنان اضطراب و تنشی ایجاد می‌کند که خودش مقدمه‌ای برای شکست می‌شود.

کمال‌طلبی از کجا آب می‌خورد؟

کمال‌طلبی یک وی‍ژگی شخصیتی است که وابسته به محیطی که فرد در آن رشد می‌کند به وجود می‌آید. یعنی جدای از این‌که برخی باورهای فردی سبب کمال‌گرایی می‌شود ممکن است برنده بودن ارزشی باشد که از کودکی به فرد آموخته‌اند. این یعنی والدینی که سختگیر هستند یا خودشان دارای ویژگی کمال‌طلبی‌اند، همیشه خواهان موفقیت‌های بی‌چون و چرای فرزند هستند بنابراین از نظر روانی او را کمال‌طلب بار می‌آورند. وقتی همیشه از کودک «عالی بودن» را بخواهید دیگر او را به خاطر نتایج خوب یا متوسطش تشویق نمی‌کنید. نتیجه این سبک رفتاری چیزی جز پرورش کمال‌طلبی نیست.

بد نیست بدانید کمال‌طلبی فقط نتیجه وجود والدین سختگیر و کمال‌گرا نیست، بلکه در برخی خانواده‌ها حضور نداشتن یکی از والدین، اعتیاد آنها، کم‌توجهی به فرزندان و امور خانواده، بیماری‌های جسمی و روحی و... این باور را در کودک تقویت می‌کند که باید آنقدر خوب و بی‌عیب باشد که نقایص موجود در خانواده و حتی حضور نداشتن موثر والدین را جبران کند.

دومین منبع القای کمال‌طلبی، نظام‌های آموزشی سختگیر و کمال‌گراست. بسیاری از مدارس غیرانتفاعی، نمونه و مدارس تیزهوشان در تمام ابعاد آموزشی تاکید زیادی بر رقابت و ممتاز بودن دارند. این مدارس فشار زیادی را به دانش‌آموزان تحمیل می‌کنند تا علاوه بر تربیت دانش‌آموزانی سختکوش و درسخوان از گردونه رقابت بین مدارس هم عقب نمانده و برای خود اعتبار بیشتری کسب کند. اما باورهای فردی هم منبع دیگری برای ایجاد کمال‌طلبی است. برخی گمان می‌کنند اگر در تمام زمینه‌ها باکفایت نباشند دیگر موجودی دوست‌داشتنی نیستند و دیگران آنها را سرزنش خواهند کرد. نیاز به تائید شدن از طرف دیگران هم یکی دیگر از دلایل کمال‌گرایی است،‌ در واقع کامل بودن سبب می‌شود فرد به جای انتقاد یا طرد شدن، از حمایت و تائید دیگران بهره‌مند شود. چنین کسی حق دارد که از اشتباه کردن یا بازنده بودن وحشت داشته باشد چرا که هر شکستی را مساوی بی‌ارزشی خود می‌داند، آنها حتی با متوسط بودن کارشان هم مشکل دارند. تا جایی که فراموش می‌کنند باید زندگی کرد‌ و قرار نیست تمام لحظاتشان را فهرستی از بایدها و نبایدها مدیریت کند. پیشرفت‌های تحصیلی و موفقیت‌های شغلی و اجتماعی آنها از روی علاقه و عشقی درونزاد نیست، آنها صرفا می‌خواهند نتیجه‌ای کسب کنند که جبران عزت نفس نداشته‌شان شود.

رهایی از دام کمال‌طلبی

اگر شما هم یک انسان کمال‌طلب هستید بهترین راه برای رهایی از آن، این است که ریشه‌های این کمال‌طلبی افراطی را بشناسید. وقتی به این شناخت برسید که والدین‌تان سختگیر بوده‌اند یا معلم مدرسه‌تان فقط شاگرد اول کلاستان را تحویل می‌گرفته یا اصلا خودتان از قدیم‌الایام عشق «بهترین بودن» را داشته‌اید، در حقیقت می‌فهمید برای اصلاح خودتان باید از کجا شروع کنید.

نگاهتان را به خود و اطرافیان‌تان تغییر دهید: خود را بشناسید و دوست بدارید و این را باور داشته باشید که ارزش شما برابر با چیزی که به دست می‌آورید نیست، بلکه بدون تمام این نتایج هم شما ارزشمند و دوست‌داشتنی هستید. در واقع زمانی که بتوانید اعتماد به نفستان را بالا ببرید، می‌توانید قدری از کمال‌گرایی‌تان بکاهید.

دست از گذشته و آینده بردارید: بسیاری از کمال‌گرایان به جای این‌که به کار و تلاش بپردازند مدام در حال آنالیز کردن وضعیتشان هستند و می‌سنجند که چقدر به هدف نزدیک یا دور شده‌اند در حالی که باید دست از این سنجش افراطی وضعیت و شرایط موجود برداشت و‌ به عمل کردن پرداخت. در راه بودن و خود را درگیر نتیجه نکردن سبب می‌شود از انجام کارهایتان لذت ببرید و احساس آرامش کنید، نتیجه طبیعی این حس، کاهش اضطراب و تنش است، طی کردن یک مسیر درست، با آرامش و بدون اضطراب خواه‌ناخواه نتیجه را حاصل می‌کند. انجام بسیاری از امور نیازمند مهارت و عملگرایی است، نه تصویرسازی ذهنی و رویاپردازی‌های خام.

تعیین هدف کنید: گفتیم فرد کمال‌طلب به دلیل خودکم‌بینی،‌ هدف‌هایی را در نظر می‌گیرد که توان و بضاعت رسیدن به آنها را ندارد، پس برای اصلاح این وضعیت باید بدانید چه چیزی می‌خواهید؛ یعنی انتخاب اهداف باید براساس لذت و علاقه و توانایی واقعی شما باشد (نه به خاطر این‌که رسیدن به فلان موفقیت سبب محبوبیت می‌شود)، ضمن این‌که این هدف باید با عملکردهای قبلی شما هماهنگ باشد.‌ پس از هدف‌گزینی عاقلانه، بهترین راه برای عملی کردن آنها این است که اهداف بلند مدت را به چند هدف کوتاه‌مدت تقسیم کنید تا بتوانید برای آنها برنامه‌ریزی کرده و عملی‌شان کنید. هنگامی که به یک هدف رسیدید می‌توانید برای مقصد بعدی سطحی بالاتر را در نظر بگیرید.

انسان ممکن‌الخطاست: وقتی در کاری اشتباه می‌کنید یا به در بسته می‌خورید از کاه، کوه نسازید و به جای سرزنش خود به این فکر کنید و باور داشته باشید که «هر کسی حق اشتباه کردن دارد و هر اشتباهی یک تجربه است». بسیاری از توانایی‌های مثبت شما حاصل اشتباهات یا بهتر است بگوییم تجربیاتی است که در گذشته برایتان پیش آمده است.

از به کار بردن واژه‌هایی مانند «باید»، «همیشه» و «هرگز» اجتناب کنید: این واژه‌ها به خودی خود استرس‌آور هستند، همیشه احتمالی برای «نشدن» در نظر داشته باشید تا در صورت پیش نرفتن امور بیش از حد ناراحت و آشفته نشوید.

شیما نادری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها