با عبدالمحمد شعرانی، معلم مشهور کوچک‌ترین مدرسه جهان

انبـار صیادی را بـمب خبری دنیا کردم

سال 1386 بود که یک مدرسه کوچک در یکی از دورترین نقاط ایران بر صدر اخبار رسانه‌های ایران و جهان نشست. قصه، قصه سرباز معلم خوش‌ذوقی بود که اتفاقات کلاس درسش را در وبلاگ‌اش می‌نوشت.
کد خبر: ۸۶۴۱۴۴

دیالوگ‌های کودکانه بچه‌های کلاس با هم، نقاشی‌هایی که از دل درس‌ها بیرون می‌آمد، گردش علمی‌شان با معلم در ساحل دریا و صدها نکته ریز و درشت دست مایه نوشته‌های وبلاگ عبدالمحمد شعرانی بود که بعدها تبدیل به کتاب شد.

آوازه شهرت شعرانی حتی به خارج از مرزهای ایران هم رسید؛ آن‌قدر که با دستور وزیر وقت، به استخدام آموزش و پرورش در آمد. شعرانی با بزرگ شدن دانش‌آموزانش از مدرسه معروف «کالو» خداحافظی کرد و این روزها مشاور مدیرکل آموزش و پرورش استان بوشهر است. عبدالمحمد شعرانی، اگر هم مشهورترین معلم ایرانی نباشد، حتما یکی از مشهورترین‌های‌شان هست.

چه خبر از مدرسه کالو؟

تعطیل است چون دانش‌آموز ندارد.

خودتان را تعریف کنید.

معلم و فرهنگی دوستدار دانش‌آموزان.

چرا عبدالمحمد؟

نام پدربزرگم محمد بود.

دقیقا اهل کجایید؟

بندر دیر در جنوب استان بوشهر.

چه جورجایی است؟

جایی که مردم همه یا صیادند یا تاجر جنس کشورهای همسایه.

چرا شما صیاد یا تاجر نشدید؟

چون سختی‌های شغل پدر را می‌دیدم و دوستش نداشتم

اتفاقی معلم شدید؟

نه از سر علاقه بود، خواهر و برادرهایم معلم بودند.

شما که از سرباز معلمی شروع کردید؟

آن هم اتفاقی نبود، برادرم خبر داد چنین اطلاعیه‌ای در اداره زده‌اند و من هم برای سربازی اقدام کردم.

چه سالی؟

سال 85 و بعد هم طبق تقسیم‌بندی افتادم به روستای کالو، 45 کیلومتری بندر دیر.

اولین روز سربازی‌تان یادتان هست؟

سوار موتور معلم راهنما شدم و من را برد به روستا، وقتی رسیدیم متوجه شدم مدرسه در حسینیه است.

حسینیه کالو؟

بله، البته همان روز با کمک بچه‌ها وسایل را به یک انبار صیادی که آموزش و پرورش خریده بود، انتقال دادیم و همانجا شد مدرسه جدیدمان.

انبار صیادی؟

بله، هیچ کس فکر نمی‌کرد روزی آن انبار صیادی تبدیل به بزرگ‌ترین بمب خبری دنیا شود.

چگونه با این مدرسه به شهرت رسیدید؟

از طریق نوشته‌های وبلاگم.

چرا وبلاگ؟

آن موقع وبلاگ‌نویسی خیلی داغ بود و من هم در سال دوم کاری‌ام، خاطرات مدرسه را در وبلاگم نوشتم.

بعدش چه شد؟

در عرض یک روز 2500 نفر وبلاگم را دیده بودند و کمی بعدتر نجف‌زاده از واحد مرکزی خبر آمد سراغم و اولین گزارش را از مدرسه من گرفت.

سرباز معلم مشهور کشور؟

فکرش را هم نمی‌کردم که نوشته‌هایم این‌قدر بازتاب داشته باشد.

بعد از مصاحبه تلویزیونی چه کردید؟

مصاحبه پایان ماجرا نبود و من به نوشتن با ذوق بیشتری ادامه دادم.

و بعد؟

یک خانم ایرانی مقیم استرالیا پیدا شد که نوشته‌های من را به زبان انگلیسی ترجمه می‌کرد و همین باعث بازتاب وبلاگم در دویچه وله شد و من را به عنوان برترین وبلاگ‌نویس دنیا معرفی کردند.

این ترجمه به انگلیسی باعث بازتاب بیشتر شما در رسانه‌های خارجی شد؟

صددرصد، حتی سی‌ان‌ان هم سراغ من آمد و یک گزارش از مدرسه کالو تهیه کرد که بازتاب زیادی داشت.

بازتاب‌های خارجی از طریق این شبکه‌ها برایتان دردسر ساز نشد؟

نه! چون من کار سیاسی نمی‌کردم. من کاری کردم که دنیا ایران را تشویق کند.

اگر دنیای ارتباطات و رسانه نبود که مطرح بشوی، الان در چه نقطه‌ای از زندگی‌ات بودی؟

قطعا معلم بودم، اما شاید این قدر بین مردم مشهور نبودم و دنیا من را نمی‌شناخت.

قدر رسانه را می‌دانی؟

بله، از آن استفاده هم می‌کنم، من از طریق یک وبلاگ، یک خیر بوشهری پیدا کردم که برای کالو مدرسه دو کلاس ساخت.

چطور توانستی تا مدت زیادی، صدر اخبار رسانه‌های ایران و دنیا بمانی؟

خوب هر روز کار جدید و قابل توجهی ارائه می‌کردم. مثلا برای عید نوروز نمایشگاه برگزار می‌کردیم یا مدرسه‌مان را به عنوان یک نقطه توریستی در بوشهر معرفی کردیم.

چه تعداد توریست به کالو آمدند؟

خیلی زیاد، ما حتی از لیتوانی، آلمان، انگلیس، فرانسه و آمریکا هم توریست داشتیم و از همه آنها در مدرسه استقبال کردیم.

و ظاهرا برای کالو تابلو اختصاصی هم زده‌اید؟

بله، کنار جاده تابلو زدیم که به روستای کوچک‌ترین مدرسه دنیا، کالو خوش آمدید.

معلم بی‌انگیزه؟

معلم‌ها فراموش شدند و همین بی انگیزه‌شان کرده در حالی که مسیر توسعه از معلم می‌گذرد.

ولی در این سال‌ها به حقوق معلمان توجه زیادی شده؟

این طور نیست، اگر 10 هزار تومان به حقوق معلمان اضافه شود آن‌قدر در بوق و کرنا می‌کنند که باعث گرانی می‌شود.

الان شما چقدر حقوق می‌گیرید؟

من به عنوان مشاور مدیرکل آموزش و پرورش استان، یک میلیون و 700 هزار تومان، وای به حال معلم.

دو شغله نیستید؟

نه خدا را شکر، همسرم هم پزشک است و زندگی متوسطی در بوشهر داریم و نیازی به شغل دوم نیست.

وبلاگ مدرسه کالو چه شد؟

وقتی وبلاگ‌نویسی از مد افتاد و شبکه‌های اجتماعی دیگر مثل تلگرام و اینستاگرام آمد، گذاشتم‌اش کنار و الان در همین شبکه‌ها فعالیت می‌کنم.

ولی دیگر آن شهرت را ندارید؟

نه این طور نیست، چندی پیش با فراخوانی که در شبکه‌های اجتماعی دادم، 77 مدرسه با جمعیت کمتر از 10 دانش‌آموز را مجهز به کتابخانه کردیم و حالا هم 314 مدرسه دیگر را.

ممنوعیت موبایل و تبلت برای دانش‌آموزان؟

به نظرم باید اجازه داد استفاده کنند، اما باید نحوه استفاده را هم یاد داد و نظارت کرد.

واقعا بچه‌های امروز باهوشتر شده‌اند؟

با این امکاناتی که دارند، باید باهوش‌تر باشند.

به تنبیه دانش‌آموز اعتقاد دارید؟

نه، من حتی تحقیر در جمع را هم نمی‌پسندم.

بعضی‌ها ممکن است بگویند، این طوری نمی‌شود کلاس را کنترل کرد.

معلم باید یک دوست مقتدر برای بچه‌ها باشد.

معلم فداکار؟

حسن امیدزاده که دانش‌آموزان را از آتش نجات داد و خودش به کام مرگ رفت.

دانش‌آموزان افغانی؟

آنها مهمان کشور ما هستند و مهم‌تر از آن انسان هستند و باید از آنها حمایت کرد.

بعد از شما چه اتفاقی برای مدرسه کالو رخ داد؟

بچه‌های مدرسه ما به سن راهنمایی و دبیرستان رسیدند و به شهر رفتند، مدرسه کالو منتظر این است که کودکان روستا به سن مدرسه برسند.

از بچه‌های کوچک‌ترین مدرسه دنیا چه خبر؟

خدا را شکر درس و مشق همه شان خوب است و رفته‌اند دنبال علاقه‌شان، یکی‌شان رشته کامپیوتر درس می‌خواند و آن دوتای دیگر مدرسه نمونه دولتی قبول شده‌اند.

دیگر به مدرسه برنمی‌گردید؟

فکر نکنم، من الان معلم صدها مدرسه روستایی بوشهر شدم و کارم رسیدگی به وضعیت تک‌تک آنهاست.

رمز موفقیت عبدالمحمد شعرانی؟

تقدیر و تدبیر. تقدیر این بود که به مدرسه کالو بروم و تدبیر این بود که از این موقعیت استفاده کردم.

فهیمه سادات طباطبایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها