یادداشت

زبان فارسی و غنی‌سازی آثار ادبی قزاقستان

با ظهور دین اسلام و گسترش آن به آسیا و آسیای مرکزی، زبان عربی که زبان نوشتاری قرآن و گویش دینی بود، جای خود را به سرعت در میان ملت‌های این مناطق باز کرد.
کد خبر: ۸۵۸۵۷۳

قرن چهارم ه.ق. برای مردم ساکن در فلات ایران و منطقه آسیای مرکزی و همچنین قزاقستان دوره تجدید و توسعه فرهنگ در این جوامع به حساب می‌آید، تا آنجا که یک ادیب قزاق، این دوره (قرن چهارم و ششم ه.ق.) را نوعی «رنسانس» و پایه توسعه فرهنگی در این جوامع نامیده است. در آن دوره خراسان ایران یکی از مراکز علمی و ادبی به‌شمار می‌رفت که باعث نفوذ زبان و ادبیات فارسی در کشور‌های آسیای مرکزی شد.

در قرون چهارم تا ششم ه.ق. از حوزه علم و ادب آثار ارزشمندی به رشته تحریر درآمد، به عنوان نمونه حکیم ابوالقاسم فردوسی با خلق اثر مشهور خویش شاهنامه، ضمن نگارش رسوم و سنن کهن ایرانیان، زبان فارسی را اعتلا بخشید.

شعرای دوره‌های پس از فردوسی همچون نظامی، عطار، سنایی، ناصر خسرو، سعدی، مولوی و حافظ نیز آثار برجسته‌ای از خود باقی گذشته، و به‌واسطه آثارشان در جهان مشهور شده‌اند. آثار آنها ابتدا به کشور‌های همسایه،به خصوص در آسیای مرکزی راه یافت.

در قرون‌ هفتم تا نهم ه.ق. در آسیای مرکزی و قزاقستان داستان یوسف و زلیخا؛ خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، اسکندر نامه نظامی و گلستان سعدی ترجمه و منتشر شد. پرسشی که پاسخ آن جالب توجه به نظر می‌رسد که مردم مناطق مختلف آسیای مرکزی به کدام یک از شعرا و نویسندگان ایرانی علاقه بیشتری داشته‌اند؟ می‌توان از آثاری که در آن دوره نگاشته یا ترجمه شده است، این نکته را دریافت که در محافل ادبی، رفیع‌ترین جایگاه را خمسه نظامی گنجوی به خود اختصاص داده است.

بیشتر شعرای قزاق اشعار فارسی را از زبان‌های روسی، آلمانی یا فرانسوی به زبان قزاقی ترجمه کرده‌اند؛ البته در میان شعرای قزاق شاعر و ادیبی همچون شاه کریم نیز بوده است که آثار شعرای ایرانی را بی‌واسطه از زبان فارسی به زبان قزاقی ترجمه کرده است. شاه کریم از شعرای بزرگ ملی قزاق است که در اواسط قرن نوزدهم میلادی می‌زیست. شاه کریم آثار متعددی را ترجمه کرد که از آن جمله‌اند: یازده غزل حافظ و چهار باب گلستان سعدی شامل در سیرت پادشاهان، اخلاق درویشان، فضیلت و قناعت، و عشق و جوانی. جالب است که شاه کریم، لئو تولستوی را استاد معنوی خود شمرده و به آشنایی و دوستی با وی افتخار می‌کرد. شاه کریم بعد از آبای و لئو تولستوی، شاعر بزرگ ایرانی، حافظ، را استاد و پیر خود می‌شمرد. او علاوه بر ترجمه چند غزل از حافظ به زبان قزاقی تلاش می‌کرد مانند حافظ شعر بسراید. یعنی در اشعار شاه کریم استعاره، کنایه و تشبیهاتی چون مستی، یار، گل و بلبل، پیر، شراب، عاشق و معشوق و غیره را که حافظ در غزل‌های خود به کار برده، می‌توان مشاهده کرد.

گلبخت خدیبرگناوا

استاد دانشگاه الفارابی قزاقستان

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها