«او که سراغ گوشی تلفن همراهش را نمی‌گرفت و حتی جواب تلفن‌هایش را هم نمی‌داد، بعد از عضو شدن در گروه تلگرامی دوستانم، از صبح تا شب در حال فعالیت در گروه بود و با آنها بگو و بخند داشت.»
کد خبر: ۸۵۸۵۰۱

اینها صحبت‌های مردی است که همراه همسرش برای درخواست طلاق به شعبه 268 دادگاه خانواده تهران آمده تا برای همیشه به زندگی مشترکش پایان دهد. این مرد درخصوص علت درخواست طلاقش به قاضی می‌گوید: آقای قاضی از دست رفتارهای همسرم خسته شده‌ام. این زن کاری کرده که من آبرویم جلوی دوستان و بستگانم برود. گلناز به من اهمیت نمی‌دهد و همیشه کاری می‌کند که من عصبی و ناراحت شوم. این‌بار هم با رفتارش کاری کرد تا من دوباره ناراحت شده و پیش بقیه تحقیر شوم. برای همین دیگر زندگی در کنار این زن برای من فایده‌ای ندارد و می‌خواهم برای همیشه از او جدا شوم. ‌ او ادامه می‌دهد: ماجرا از این قرار است که چند وقت پیش ‌‌همراه چند نفر از دوستانم یک گروه گپ تشکیل دادیم تا در آنجا با هم صحبت کنیم.‌ ابتدا فقط هفت نفر بیشتر عضو این گروه نبودیم، این چند نفر هم فقط از دوستانم بودند. دوستان دوران دانشگاه و سربازی‌ام. اما کم‌کم تعدادمان بیشتر شد و هر روز یک نفر به این گروه اضافه می‌شد. من هم وقتی دیدم ‌ دوستانم خواهر یا همسران خود را به اعضای این گروه اضافه می‌کنند، من هم گلناز را به عضویت این گروه درآوردم، اما اشتباه کردم. چند وقت بعد از این‌که گلناز وارد این گروه شد، رفتارش تغییر کرد. اوایل مرتب به من می‌گفت چرا در این گروه فعالیت می‌کنم یا چرا با فلانی حرف زدم و با فلانی حرف نزدم. بعد از آن هم شروع کرد به صحبت کردن با اعضای گروه. گلناز کم‌کم به یکی از فعال‌ترین افراد گروه تبدیل شد، تا جایی که حتی زندگی روزمره خود را هم فراموش کرده و فقط گوشی به دست در حال حرف زدن و بگو و بخند در گروه بود. او در مدت زمان کمی با دوستانم و حتی پسرهای غریبه گروه صمیمی شد و هر روز با هم چت می‌کردند.

آنها یک روز دعوا و یک روز آشتی می‌کردند. حتی بعضی از آن پسرها آن‌قدر به خودشان جرات می‌دادند که به همسرم پیام خصوصی می‌فرستادند و با او صحبت می‌کردند. کم‌کم رفتارهای گلناز مرا ناراحت کرد و از او خواستم فعالیتش را در گروه کمتر کند، ولی به خواسته من اهمیتی نداد. من هر بار‌سراغ تلگرامم می‌رفتم پیام‌های گلناز را می‌دیدم که با دوستان من چت می‌کند. آنها حتی برای هم گل و قلب می‌فرستادند و پیام‌های محبت‌آمیز رد و بدل می‌کردند. تا جایی که به‌شدت عصبانی و ناراحت شدم و از گلناز خواستم گروه را ترک کند. ولی او نه‌تنها حرفم را گوش نکرد، بلکه به کار خودش و چت با دوستان من ادامه داد.

الان مدت زیادی است که ما هر شب سر این موضوع با هم دعوا داریم، ولی گلناز حاضر نیست به خاطر پایان دادن به این دعواها هم که شده از این گروه بگذرد. او این گروه و فعالیت در آن را بیشتر از من و زندگی‌اش ‌ دوست دارد. برای همین وقتی من این وضعیت را دیدم تصمیم گرفتم برای همیشه به این زندگی پایان دهم.

در این لحظه قاضی از زن جوان می‌خواهد تا توضیح بدهد. وی نیز در پاسخ می‌گوید: آقای قاضی من تنها بازتابی از رفتارهای خود مجید را به او نشان دادم. او فقط رفتارهای مرا می‌بیند، در صورتی که خودش بدتر از من است. او هم از صبح تا شب در این گروه فعالیت داشت و با دخترهایی که نمی‌شناختیم، چت می‌کرد. همیشه با آنها بگوو بخند داشت. بارها می‌دیدم فلان دختر در گروه ناراحت می‌شد و قصد ترک آنجا را داشت، ولی مجید به او پیام می‌داد و خواهش می‌کرد گروه را ترک نکند. این رفتارهایش برایم خیلی عجیب بود. همیشه به مجید می‌گفتم رفتن این دخترها از گروه چرا تو را تا این اندازه ناراحت می‌کند. ولی او باز هم به کارهایش ادامه می‌داد. برای همین من هم تصمیم گرفتم مثل خودش رفتار کنم تا ببیند این اخلاق تا چه اندازه طرف مقابل را ناراحت می‌کند. من فقط می‌خواستم کارهای مجید را تلافی کنم که او هم به‌شدت ناراحت شد و تصمیم به جدایی گرفت. وقتی تصمیم او را شنیدم مخالفت نکردم. من هم می‌خواهم به این زندگی پایان دهم. ‌در پایان قاضی عموزادی سعی می‌کند به جای صدور حکم طلاق این زوج را از جدایی منصرف کند. برای همین به آنها پیشنهاد می‌دهد تا قبل از انجام هرگونه تصمیمی با مشاوره خانواده مشورت کنند. این زن و شوهر نیز پیشنهاد قاضی را می‌پذیرند و راهی مشاوره خانواده می‌شوند.

سیما فراهانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها