با امیر ستوده، کارگردان و بازیگر جوان تئاتر

کارگردانی بزرگ‌ترین دغدغه من است

امیر ستوده، متولد مرداد 1360، فارغ‌التحصیل کارگردانی نمایش از دانشکده هنر و معماری تهران، از کارگردان ـ بازیگران جوانی است که بتازگی، بازی درخشانی را در نمایش ننه دلاور داشت و این روزها مشغول کارگردانی باغ‌وحش شیشه‌ای تنسی ویلیامز است و در کارنامه کاری‌اش، کار با چهره‌های شناخته شده و مطرحی مثل زنده‌یاد حمید سمندریان و اکبر زنجانپور دیده می‌شود.
کد خبر: ۸۳۵۴۱۱
کارگردانی بزرگ‌ترین دغدغه من است

با امیر ستوده، به‌عنوان یکی از جوانان پویای حوزه نمایش به این بهانه گفت‌وگو کردیم تا یادآوری کنیم ساحت تئاتر، پر از جوانانی است که بی‌ادعا و دور از هیاهوهای مرسوم رسانه‌ای، آثار ارزشمندی را روی صحنه می‌برند و بازی‌های چشمنوازشان، نویدبخش ظهور نسل تازه نفسی در تئاتر ایران است.

به‌عنوان کسی که در حوزه تئاتر فعالیت می‌کند نیمه اول سال چگونه بود؟

امسال، دو تئاتر را روی صحنه داشتم که در اردیبهشت و خرداد تئاتر «رمئو و ژولیت» را در تالار محراب به کارگردانی «آرش عزیزی» روی صحنه رفتم که ایفاگر نقش تیبالت بودم.

اخیرا نیز در تئاتر «ننه دلاور» اثر برتولت برشت به کارگردانی افشین زمانی ایفاگر 2 نقش از کاراکترهای نمایش بودم که اجرای این اثر بتازگی و در تاریخ نهم شهریور پایان یافت که در تماشاخانه انتظامی خانه هنرمندان روی صحنه رفت.

نگاهی به نمایش‌هایی که هر سال اجرا می‌شود، نمایانگر این است که گاه متنی از یک نمایشنامه‌نویس، چندین بار توسط گروه‌های مختلف اجرا می‌شود، به‌طور مثال نمایشنامه ننه دلاور تاکنون بارها اجرا شده است، به نظر شما ضرورت اجرای یک نمایشنامه توسط کارگردان‌ها و گروه‌های مختلف چیست؟ و به‌طور کلی اصلا اجرای چندباره این نمایشنامه‌ها ضرورتی دارد؟

اصولا گاه اتفاق می‌افتد متنی که توسط یک نویسنده نوشته می‌شود دارای خصوصیاتی خاص و اصطلاحا جهانشمول است.

چنین متن‌هایی همانند یک منشور عمل می‌کنند و از خصوصیات بارز آنها این است که از زوایای مختلف می‌شود به آنها نگاه کرد و از جهات مختلف به آنها پرداخت و این قابلیت را دارند که چندین و چند بار و با دیدگاه‌های مختلف به روی صحنه بروند و در عین حال از کیفیت و قابلیت آنها نیز کاسته نشود و تکراری نباشند.

به‌عنوان مثال شما متن هملت نوشته شکسپیر را می‌توانید از زوایای مختلفی بررسی کنید. زیرا این متن این قابلیت را دارد یا خیلی از متن‌های دیگر.به‌عنوان مثال یک کارگردان می‌آید و هملت را از دید روان‌شناسانه بررسی و اجرا می‌کند.

یک کارگردان دیگر نگاه فلسفی به آن دارد، یک کارگردان می‌خواهد مظلومیت هملت را نشان دهد و کارگردان دیگری تردید او را و... به همین صورت می‌توان به این متن و متن‌های جهانشمول دیگر به این طرق پرداخت، «ننه دلاور» اثر «برشت» نیز دارای چنین خصیصه‌ای است و این قابلیت را داراست که از زوایای مختلف به آن نگاه کرده شود.

لذا ضرورت اجراهای چندباره از یک متن توسط کارگردانان مختلف به همین منظور است و زیبایی تئاتر نیز در همین نهفته است که هر کارگردان با یک ایدئولوژی و جهان‌بینی نمایشی یک اثر را به اجرا می‌برد که بنده نیز کاملا موافق این امر هستم، به شرط آن‌که متن نمایشی مورد نظر این قابلیت را دارا باشد.

این روزها به نظر می‌رسد، در کار نمایش آسان‌گیری‌هایی وجود دارد. خیلی از بازیگران، کارگردان می‌شوند و خیلی از کارگردان‌ها، در کار خود بازی می‌کنند. یعنی هر گروه بدون داشتن مهارت و توانایی کافی، حتی جرأت حضور در عرصه دیگر را دارند، شما این مسأله را قبول دارید؟ اگر قبول دارید، دلیل این اتفاق را چه می‌دانید، اگر نه کمی توضیح دهید.

به صورت کلی کاملا با این مساله موافقم که هرکسی بهتر است سر جای خودش باشد. چه بهتر که بازیگر صرفا به مقوله بازیگری و کارگردان صرفا به مقوله کارگردانی بپردازد، اما یک مساله مهم در این بین وجود دارد و آن مصلحت و منفعت کار است.

یک زمان کارگردانی آن‌قدر بر مقوله بازیگری مسلط است و به دلیل آن‌که بر تحلیل و طراحی آن نقش اشراف کامل دارد، می‌تواند یکی از نقش‌ها را بهتر از بازیگران دیگر ایفا کند و در کنار آن آن‌قدر بر کارگردانی خود نیز تسلط دارد که خللی در آن ایجاد نمی‌شود.

دراین شرایط به عقیده من ایرادی ندارد که کارگردان یکی از نقش‌ها را بازی کند یا برعکس، زیرا در این شرایط بازی آن کارگردان یا کارگردانی آن بازیگر به نفع کل پروژه است.

برای نمونه خیلی از کارگردانان موفق را می‌شناسیم که در کار خود بازی می‌کنند، اما این دلیل نمی‌شود که به هر کارگردانی یا بازیگری این مجوز داده شود.

ولی در شرایط عادی بهتر است که کارگردان و بازیگر هریک به صورت مجزا و با تمرکز کامل به کار خود بپردازند...

چه شد شما تصمیم گرفتید علاوه بر بازیگری قدم در عرصه کارگردانی تئاتر هم بگذارید؟

در سوال‌های قبلی اشاره کردم که از ابتدا هر دو مقوله را به موازات پیش بردم. به‌عنوان مثال در دوره‌ای که در آموزشگاه استاد سمندریان دوره می‌دیدم، هیچ‌گاه منتظر نمی‌نشستم که کارگردانی بخواهد برای بازی مرا انتخاب کند.

خودم نمایشنامه‌هایی را برمی‌داشتم و کارگردانی می‌کردم و نقش‌هایی را که دوست داشتم از این طریق بازی می‌کردم.

در ابتدا هدفم از کارگردانی بازی کردن نقش‌های مورد علاقه‌ام بود، ولی بعدها که با مقوله کارگردانی بیشتر آشنا شدم و دیدم چه دنیای وسیعی است بیش از پیش به آن علاقه‌مند شدم و این مقوله، بزرگ‌ترین دغدغه‌ام شد.

کمی درباره نمایشی که در مقام کارگردان در آن حضور دارید، بگویید. از گروه‌تان، بازیگران‌تان، روند کارتان و این‌که کار شما در چه مرحله‌ای است، بگویید.

در حال حاضر متن باغ‌وحش شیشه‌ای اثر تنسی ویلیامز را در دست دارم و کار در مرحله پیش‌تولید، انتخاب عوامل و بازیگران است و این روزها من و گروه کارگردانی بشدت مشغول انتخاب عوامل هستیم.

نمایشنامه باغ‌وحش شیشه‌ای دارای چهار کاراکتر است. این نمایشنامه را افراد مختلفی ترجمه کرده‌اند که از میان آنها ترجمه منوچهر خاکسار هرسینی را برگزیدم و آن را برای اجرا مناسب‌تر دیدم.

گروه نمایشی‌مان نیز همان گروهی است که سال‌هاست باهم کار می‌کنیم و متشکل از هنرجویان دوره‌دیده سال‌های نه‌چندان دور آموزشگاه استاد سمندریان هستند. بازیگرانم نیز از میان اعضای گروه هستند که اغلب در کار قبلی حضور داشتند.

یکی از بحث‌های امروز تئاتر، بحث خصوصی‌سازی است، خیلی‌ها معتقدند که این خصوصی‌سازی، به نوعی شخصی‌سازی است، شما این مسأله را قبول دارید؟ نظرتان به‌طور کلی در این خصوص چیست؟ وجوه مثبت و منفی این اتفاق از نظر شما چیست؟

با ادامه روند حاضر در تئاتر هیچ امید و چشم‌اندازی مشاهده نمی‌شود. در این شرایط تنها به تئاتر خصوصی معتقدم و اتفاقا به‌هیچ‌وجه خصوصی‌سازی را به معنای شخصی‌سازی نمی‌دانم.

باتوجه به این‌که تئاتر در غرب همیشه خصوصی بوده است، تئاتر ایران نیز برای پیشرفت باید خصوصی‌سازی شود و دولت برای شکل‌گیری تئاتر کاملا خصوصی باید از گروه‌های نمایشی حمایت کند. تئاتر ایران در وضعیتی بحرانی به سرمی‌برد، بحرانی که ممکن است به نابودی تئاتر بینجامد.

این هنر روز ‌به ‌روز به سوی انزوای فرهنگی گرایش پیدا می‌کند و تمرکز خود را از دست می‌دهد که یکی از راه‌های بازگشت آن به دل جامعه ایجاد تئاتر خصوصی است. البته آن هم موانعی دارد که در ابتدا باید به فکر رفع آن بود.

به هر حال تا زمانی که به سبب در اختیار داشتن بودجه، مالکیت سالن‌ها، امکانات تصویب متن و مجوزهای اجرا اقتدار در دست مسئولان دولتی است، نمی‌توان هیچ‌گونه گامی به سوی تئاتر خصوصی برداشت و در ابتدا باید فکری به حال این قبیل موانع و مشکلات کرد. باشد که روزی تئاتر ایران‌زمین به جایگاهی که لایق آن است برسد.

تئاتر را از سال 1383 در انجمن هنرهای نمایشی اهواز شروع کردم و یک‌سال بعد، خدمت استاد عزیزم زنده‌یاد حمید سمندریان رسیدم و در کانون بازیگری ایشان هنرجو شدم و به‌صورت جدی تئاتر را دنبال کردم.

از همان ابتدا کارم را به‌عنوان بازیگر وکارگردان شروع و در گروهی که تشکیل دادم به هر دو مقوله پرداختم و در نمایش‌هایی چون مرغابی وحشی (ایبسن)، پدر (استریندبرگ)، خودکشی (چخوف)، اتوبوسی به نام هوس (تنسی ویلیامز)، در انتظار گودو (بکت)، پلیس (مروژک)، پیک‌نیک در میدان جنگ (آرابال)، ریکوئیسم برای یک راهبه (آلبرکامو) و... به عنوان بازیگر و کارگردان زیر نظر استاد سمندریان فعالیتم را ادامه دادم.

سال 1386 در یکی از مهم‌ترین اتفاقات دوران هنری‌ام افتخار حضور درآخرین اجرای استاد سمندریان «ملاقات با بانوی سالخورده» را داشتم و در کنار استاد به ایفای نقش پرداختم.

در این چند سال در عرصه تئاتر افتخار همکاری با کارگردانانی چون استاد حمید سمندریان، اکبر زنجانپور، شهاب‌الدین حسین‌پور، آرش عزیزی، افشین زمانی، سهیل ساعی و سیدمحمد مساوات را داشتم.

مهرداد نصرتی - اعظم حسن‌تقی - قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها