کرمان بزرگترین استان کشور. استانی که بهشت معادنش میخوانند و البته جنوب این استان را با لقب هندوستان ایران میشناسند و زمین حاصلخیز و منابع آبی سرشارش شهره عام و خاص است اما در واقعیت داستان تلخی در جنوب کرمان جریان دارد که نتیجهاش پدیدهای به نام کپرنشینی و البته محرومیت و فقر است.
کرمان عملاً به دو بخش شمالی و جنوب تقسیمشده که از نظر توسعهیافتگی شمال استان منطقه پیشرفته و غنی و جنوب استان منطقهای بکر با پتانسیلهای بالقوه اما محروم و کمتر توسعهیافته است و از شهرستانهای جیرفت، کهنوج، عنبرآباد، رودبار، قلعه گنج، منوجان و فاریاب شکل یافته است.
محرومیت زیرپوست جنوب کرمان ریشه دوانده است
به گزارش مهر، هرچند طی دهه گذشته شاهد رونق نسبی در زمینه ایجاد زیرساخت ها در این منطقه هستیم اما همچنان زیر پوست جنوب استان کرمان همچنان واقعیت غیرقابل انکاری از تهیدستی و مشکلات فراوان در روستاهای دورافتاده وجود دارد که تصور و تجسمش نیز برای بسیاری از ساکنان شهرهای بزرگ کشور به مثال افسانهای ماند که ساخته و پرداخته افسانههای هزار و یکشب است.
آغاز داستان شگفت خانههای سنگی و درختی مردمان جنوب کرمان از حدود یک دهه قبل آغاز شد. زمانی که یکی از نمایندگان مردم جنوب استان کرمان از وجود روستایی به نام «پیدنکوئیه» در جنوب استان کرمان خبر داد.
پیدنکوئیه مردم ایران را حیرتزده کرد
به گفته وی، مردمان این روستا حدود ۲۰۰ نفر هستند که در کوه زندگی میکنند و هرگز از درهها و بیشههای محل سکونت خود خارج نشدهاند! این مردمان از ابتداییترین امکانات زندگی بیبهرهاند و زندگی کاملاً ابتدایی دارند.
این اظهارات در سال ۸۵ آنچنان تکاندهنده بود که توجه تمام رسانههای کشور را به خود جلب کرد و مسئولان و مردم از وجود چنین روستایی در جنوب کرمان شگفتزده شدند و انگشت حیرت به دهان گرفتند.
در اندک زمانی سفرهای مسئولان به این بخش از استان کرمان آغاز شد و جنوب استان که متشکل از دو شهرستان جیرفت و کهنوج بود رفتهرفته به هفت شهرستان تقسیم شد و البته ستاد راهبردی جنوب کرمان شکلگرفته و طرحهای توسعهای و زیربنایی در منطقه تعریف شد و در قالب طرح کپر زدایی که با سروصدای زیادی در جنوب کرمان اجرا شد تعداد قابلتوجهی از روستاهای محروم جنوب کرمان که اکثراً کپرنشین بودند ساماندهی و در قالب طرحهای فازبندی شده کپر زدایی شدند و درنهایت ستاد راهبردی جنوب استان کرمان که وظیفهاش محرومیتزدایی بود به دلیل آنچه به هدف رسیدن طرح خوانده میشد منحل شد اما هماکنون در سال ۹۴ و پس از گذشت مهرومومها از آن دوران انتظار میرود دیگر کپری در جنوب کرمان نباشید اما واقعیت چیز دیگری است.
شناسنامه و کارت یارانه مهمترین دارایی کپرنشینان
هرچند که بخش قابلتوجهی از کپرهای جنوب کرمان حذفشده و جای آنها را ساختمانهای محکم گرفته است اما این سؤال مطرح است آیا با حذف کپرها فقر موجود در منطقه نیز از بین رفته است.
واقعیت این است که خشکسالی متوالی در جنوب کرمان اشتغال و درآمد بسیاری از مردمان روستانشین در مناطق دورافتاده را کساد کرده و در کنار تمام کارهای مثبتی که در جنوب کرمان انجام شده اما هستند روستاهایی که همچنان مردمانش در کپرهایی زندگی میکنند که تنها مصالح ساختشان از برگ درختان نخل است.
مردمانی نجیب و صبور که در روستاهای دور افتاده که تعدادشان کم هم نیست در انتظار روزهای بهتر روزگار میگذرانند زندگیشان نه از راه کشاورزی میگذرد و نه دامداری زیرا آبی برای کار باقی نمانده است و تنها امیدشان به قناعت ذاتیشان که به آن عادت کردهاند و کارت یارانههایشان است و شناسنامههایی که مانند گنج از آنها نگهداری میکنند.
هرچند تصور زندگی در چنین روستاهایی برای بسیاری از شهرنشینانی که در زندگی لوکس شهری و تجملگرایی غرقشدهاند، مقدور نیست اما نگاهی به واقعیت این روستاها و مردمانش میتواند تلنگری باشد برای بسیاری از افراد که تصمیمشان در زندگی مردمان محروم جنوب کرمان تأثیرگذار است و به همین جهت قدم در چند روستاهای دورافتاده جنوب کرمان میگذاریم. هرچند که نام روستا نیز برای این دهکدههای درختی بسیار بزرگ است.
قدم به دنیای محرومان جنوب کرمان میگذاریم
اینجا روستای گلدشت در شهرستان قلعه گنج است روستایی که نامش از وجود دشتی از گل حکایت دارد اما حقیقت روستا چیز دیگری است خشکسالی اکثر منابع آبی اطراف روستا را خشکانده و به بیابانی بیآبوعلف تبدیل کرده است در میان تپهماهورهای این بیابان خانههای کپری که از برگ و شاخه درختان شکلگرفته است، پدیدار میشود.
روستا از دیدن خودروهایی که به سمتش میرود به جنبوجوش میافتد کودکان به سمت خودروها میدوند و پیرترها با نگاهشان ما را دنبال میکنند تا به میانه روستایی میرسیم که حداکثر ۳۰ خانوار دارد.
مردمانش با نگاه صبورشان و البته آغوشی گشاده ما را دربر میگیرند و خوشحالند شهری ها به روستایشان رفته اند. شهری هایی که شاید خبری خوب برایشان آورده باشند.
گرم ما را دربر میگیرند اما در خانههایی که همهاش از شاخ و برگ درختان است و زیراندازمان هم حصیری خشک که دستباف دخترکان گلدشت است برایمان آب میآورند و کمی نان و دیگر هیچ. در واقع همه چیزشان را آوردهاند.
نانشان را زنان روستا پختهاند و آبشان را هم از برکهای که در مجاور روستا قرار دارد و هر روز کم آبتر میشود تأمین کردهاند. برکهای غیربهداشتی که البته تمام موارد مصرف روستا را تأمین میکند و مردم دورش سنگچین کردهاند و آبش را استفاده میکنند.
کار مردان این روستا دامداری است دامهایی که در دامنه کوههای مارز چرا میکنند تا اگر بخت یاری کند و خشکسالی بگذارد برای صاحبانشان محلی برای امرارمعاش باشند. اما بخت یاری نمیکند.
زنان روستا نیز بیکار نیستند و حصیر میبافند و اگر کسی به شهر برود آنها را در شهر میفروشند، قیمت هر حصیر ۱۰ هزار تومان است. خبری از مدرسه و امکانات اولیه بهداشتی نیست اینجا روستایی کپرنشین است در میان بیابان.
کودکانشان با چشمانی کنجکاو ما را نظاره میکنند بازیچهشان شاخههای درختان است و بازیهای کودکانه و البته اگر بتوانند چرای دام و حصیربافی و البته همهشان از یکچیز میترسند عقربهای کویر سوزان و مارهای سمی که گاهگاهی طعم نیشهایشان را چشیدهاند.
مردم روستا میگویند لابهلای دیوارهای خانههای درختی و زیر حصیرها بهخصوص در شبها پر از مار و عقرب میشود و اگر کسی را نیش بزنند باید پیاده وی را به روستای مجاور ببرند و اگر شناس داشته باشند با موتور به اولین خانه بهداشت که کیلومترها دورتر است منتقل کنند البته اگر موتوری باشد.
از مردی سالمند که بر عصایش تکیه داده میپرسم چرا در طرح کپر زدایی شرکت نکردهای دستهایش را به هم میساید و میگوید ما هیچنداریم که بخواهیم خانه بسازیم. خانهام را با چه بسازم با هیچ.
زنی سالمند پرده یکی از کپرها را کنار میزند و اصرار دارد بداند ما از کجا آمدهایم و چهکاره هستیم و بعد کاغذی را نشان میدهد که در آن درخواست صدور شناسنامه برایش در آن نوشتهشده است.
زن روستایی تنها میخواهد تکلیف شناسنامهاش مشخص شود و پشت سرهم حرفش را تکرار میکند. وقتی از سایر افراد روستا میپرسیم تازه میفهمیم درآمد مردم روستا از کجا تأمین میشود.
یارانهها مهمترین منبع درآمد مردم روستا
روستاییان میگویند تنها منبع درآمد مردم روستا یارانههایی است که به حسابشان واریز میشود و آخر هرماه یک نفر از روستا به شهر میرود البته هزینه رفتوآمدش به شهر بین سایر اهالی تقسیم میشود.
اینجا نه مغازهای دارد و نه دادوستدی با پول انجام میشود و به همین دلیل تمام یارانه به اجناس موردنیاز مردم تبدیل میشود و به روستا آورده میشود. برخی از مردم روستا هم به دلیل پیشخریدهایی که کردهاند کارت یارانهشان در مغازهها گرو گذاشتهشده است. اما آن پیرزن که دنبال شناسنامهاش میگردد به دلیل نداشتن سجلدش یارانه هم ندارد. و همچنان همان درخواست اولش را از ما تکرار میکند.
گلدشت را با گلهای نداشتهاش و لبخندهای به لب خشکیده مردمانش پشت سر میگذاریم مردمانی که همان یارانهای را میگیرند که بالانشینان شهرهای بزرگ با تمام امکانات و زیر ساختهایشان نیز همان را میگیرند. و به سمت روستای تپه ریگ حرکت میکنیم.
روستای تپه ریگ تنها فرقی که با گلدشت دارد تشابه نامش با ظاهر روستا است. جمعیت این روستای کپری از روستای قبلی بیشتر است و ظاهراً مشکلاتشان هم بیشتر نمایان میشود.
این روستا اما در شهرستان منوجان است قرار است در این روستا خانههای مستحکم جای کپرها را بگیرند و گامهایی هم برداشتهشده اما برخی ساختمانهای نیمهکارهاند و اکثر مردم روستا خانههایشان از شاخههای درختان بههمبافته شده درست شده است.
تپه ریگ بهمانند اسمش محروم است و سراسر ریگ. خشکسالی امان مردمانش را بریده است و هر یک سعی میکنند از راهی امرارمعاش کنند اما اقتصاد این روستا هم بعد از دامداری به همان یارانهها بند است.
در کنار خانههای کپری خاک گرفتهای که در طوفان شن و ماسه جنوب کرمان در حال تخریب هستند گرمای بالای ۵۰ درجهای هوا توان ایستادن در روستا را گرفته است و نفسمان بهسختی بالا میآید مردمان روستا ما را که گرد جاده خاکی منتهی به روستا بر تنمان سنگینی میکند به درون یکی از خانههای کپری میبرند و بر دیوارهایش با حلبیهایی زنگزده آب میریزند تا وزش باد درون کپر را خنک کند و انصافاً خنک میشویم اما محرومیت روستا فضای داخل کپر را سنگین کرده است.
احمد، پیرمردی است که سایر اهالی روستا احترامش را دارند و وقتی از داراییاش میپرسم میگوید یک کپر دارد و ۸ رأس دام و اینکه آبی برای کشاورزی در روستا ندارند.
اکثر مردم روستا بیسواد هستند و خبری از مدرسه و سایر امکانات برای یک زندگی روستایی وجود ندارد اما به نسبت روستای گلدشت وضعیت بهتری دارند و دامداریشان رونق نسبی دارد.
مصالح حمام عمومی روستا از حصیر و شاخه نخل است
پیرمرد روستایی باافتخار حمامی را در میانه روستا نشان میدهد که از شاخ و برگ درختان ساختهشده و با شعف میگوید در روستا برای بهداشت مردم حمام ساختهایم. حمامشان اما از حصیر ساختهشده است و کلبهای بسیار کوچک است که زنان و کودکان از آن استفاده میکنند.
مردم روستا در کنار این حمام حصیری مسجدی نیز برای خود ساختهاند احمد میگوید که مراسم مذهبی را در این مسجد برپا میکنند و برای ساخت مسجد و مفروش کردنش همه مردم روستا بهاندازه توانشان کمک کردهاند مسجد مردمان این روستا هم کپری است و کف پوشش از حصیر است اما روحیه اجتماعی در بین مردمان روستا بالاست.
گرمای سوزان ۵۰ درجه تپه ریگ با هوای طوفانی همراه با گردوخاک این روزهای جنوب کرمان در هم میآمیزد و فضای روستا را گردوغبار شدید فرامیگیرد اما از این آبوهوا گریزی نیست و گردوغبار بهسادگی به درون خانههای کپری نفوذ میکند.
این دو روستا نمونهای از دهها روستاهای کپری در جنوب استان کرمان است هرچند که با تلاشهای صورت گرفته بسیاری از روستاهای کپری جنوب کرمان ساماندهی شده و خانههای محکم جای آنها را گرفتهاند اما هنوز هم هستند روستاهایی که مردمانشان آنقدر فقیر هستند که حتی توان پرداخت تسهیلاتی که برای ساخت مسکن مقاوم به آنها داده میشود را ندارند چون کل زندگیشان اگر خوششانس باشند چند رأس دام، یکخانه کپری، یک شناسنامه و یک کارت یارانه است.
در این خصوص با تعدادی از فرمانداران جنوب کرمان به گفتوگو نشستیم و در ابتدا سراغ ایوب فلاحی فرماندار منوجان رفتیم که عقیده دارد بحث کپرنشینی در این شهرستان به نسبت گذشته بسیار کمتر شده اما هنوز هم هستند افرادی که در روستاهای دور و نزدیک در کپر زندگی میکنند و روزگار میگذرانند.
فقر با حذف کپرها از میان خانوارهای روستایی جنوب کرمان ریشهکن نمیشود
اجرای طرحهای بنیاد مسکن روستایی برای رفع مشکل کپرنشینان ازنظر فلاحی طرحی مثبت است اما وی عقیده دارد که اول باید ریشه محرومیت و فقر را در جنوب کرمان جستجو کرد زیرا اگر خانه کپری به خانهای مستحکم تبدیل شود فقر از خانواده ریشهکن نمیشود و تنها مکان زندگی این افراد تغییر میکند.
فرماندار منوجان اما دست روی یک نقطه کلیدی میگذارد و میگوید ما در شهرستان منوجان هنوز هم کپرنشین داریم و اینها ازجمله محرومترین کپرنشینان بهجای مانده هستند زیرا توان مالی دریافت تسهیلات را هم ندارند.
نبود توانایی در پرداخت تسهیلات طرح قبلی کپر زدایی در جنوب کرمان یکی از مشکلات مردم است زیرا توان پرداخت اقساط را ندارند و به همین دلیل بیشتر آنها مقروض شدهاند این مسئله را فلاحی بیان میکند و میگوید که هماکنون نیز پرداخت تسهیلات بسیار سختتر از گذشته انجام میشود زیرا مردم یا بدهکار بانکها هستند و یا ضامن افرادی شدهاند که توان پرداخت بدهیهای خود را ندارند و نمیتوانند ضمانت متقاضیان جدید را بکنند و از چهار هزار نفری که متقاضی دریافت تسهیلات بانکی هستند هماکنون بهاندازه انگشتان دو دست هم در مرحله پرداخت تسهیلات نیستند.
او تفاوت بین شمال و جنوب کرمان را زیاد میداند و خواستار احیای مجدد ستاد راهبری جنوب کرمان میشود و میگوید که مردم در جنوب کرمان با سختیها پنجه در پنجه انداختهاند تلاش میکنند که زنده بمانند نه اینکه زندگی کنند.
فرماندار عنبرآباد نیز از وجود حداقل ۲۰ تا ۳۰ روستای کپری در این شهرستان خبر میدهد و اضافه میکند که بیشترین میزان کپرنشینی در این شهرستان در جبالبارز جنوبی است و باید برای رفع این مشکل چارهاندیشی کرد.
محمد حجتی پور از وجود این تعداد کپرنشین ابراز نگرانی میکند و خواستار برنامهریزی برای حل مشکل این روستاییان میشود و عقیده دارد بسیاری از این افراد به دلیل خشکسالی مجبور به مهاجرت میشوند چون در محل زندگی خودشان آب وجود ندارد و بهترین وسیله برای خانهسازی این افراد همان کپر است و به همین دلیل کپر زدایی افزایشیافته است.
وی نیز از فعال شدن مجدد ستاد راهبری جنوب کرمان استقبال میکند و میگوید که رفع این مشکلات نیاز به بودجه و برنامهریزی منسجم دارد.
اما بهرام امیری، فرماندار فاریاب از توسعه قابلتوجه شهرستان محل مسئولیتش میگوید و عقیده دارد ۸۰ درصد از کپرنشینی در این شهرستان از بین رفته و حداکثر ۲۰ درصد از جمعیت کپرنشین سابق باقیماندهاند.
ستاد راهبردی جنوب کرمان فعال شود
او اما تأکید دارد که روستایی که بهکلی کپرنشین باشد در این شهرستان تازه تأسیس وجود ندارد و کپرها در روستاهای مختلف پراکنده هستند زیرا در جامعه مردم ازنظر اقتصادی شرایط مختلفی دارند که برای رفع این مشکلات نیز به اعتبار نیاز داریم و بازهم راهها به سمت ستاد راهبردی جنوب کرمان میرسد و درخواست این فرماندار نیز برای راهاندازی مجدد این ستاد طرح میشود.
فرماندار جیرفت اما عقیده دارد باید به کپرنشینی از دیدی موشکافانه نگاه کرد زیرا کپر بهتنهایی نماد فقر نیست و در بسیاری از خانههای روستایی و حتی شهری کپر وجود دارد زیرا مردم به وجود این کپرها در زندگیشان خو گرفتهاند و جزئی از فرهنگ مردم شده است اما احمد امینی روش عقیده دارد که برخی از افراد هم بهناچار در این خانهها زندگی میکنند که باید شناسایی شوند.
وی کمترین میزان کپرنشینی را در شهرستان محل کارش میداند و میگوید که هر چه از جیرفت به سمت جنوب کرمان پیش برویم کپرنشینی بیشتر میشود و تأکید دارد که باید تسهیلات با شرایط بهتر و البته با سقف پرداختی بیشتر در اختیار مردم قرار گیرد زیرا اکثر این مردم توان مالی اندکی دارند.
نبود تناسب بین میزان عرضه تسهیلات و نیاز در جنوب کرمان ازنظر امینی روش مهمترین دلیل ادامه وجود کپرنشینی در جنوب کرمان است.
بادهای گرم و شرجی تابستان جنوب کرمان روزهای پایانی خود را میگذرانند و مردم کپرنشین جنوب کرمان با تمام نداریهایشان خود را برای سوز سرمای کویر در روزهای سرد پاییز و زمستان و بارانهای سیلآسا مهیا میکنند روزهایی که تنها فاصله آنها با بارانهای سیلآسای جنوب کرمان تنها یک پلاستیک نازک است که بر روی شاخ و برگهای خانههای کپری پهن میکنند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم