این که مدگرایی باید وجود داشته باشد یا نباید وجود داشته باشد؛ یک بحث فلسفی مبسوط و مستوفایی است که نه در حوصله نگارنده است که هزار و یک کار و گرفتاری دیگردارد که اصلا فلسفه زندگی‌اش را زیر سوال برده است؛ و نه در حوصله شما خوانندگان عزیزی که بدون ساز، عرایض ما را می‌خوانید و عموما دوست دارید که مخلص کلام و لب مطلب را مثل هلوی پوست‌کنده، تقدیم حضور کنیم که بتوانید در اسرع وقت به امور مهمتری همچون تلگرام و اینستاگرام و واتساپ و فیسبوک و غیره‌تان برسید و از قافله عقب نمانید.
کد خبر: ۸۲۹۱۲۸
مدگرایی و یک نظرسنجی مد شده

عرض شود که مد همیشه بوده است. بشر اولیه هم که اوایل کار که هیچی نبود، از چند عدد برگ برای پوشش ضروری و حداقلی خود استفاده می‌کرد؛ بتدریج به‌دنبال برگ‌هایی با اشکال دیگر رفت. برگ سوزنی، صنوبری، پهن برگ، دم دار،بی دم، بشور و بپوش، برگ تاشو، برگ یکبار مصرف، برگ کوبیده، برگ چین دار، برگ چینی، و..... تنها نمونه‌هایی مد شده از برگ‌هایی بود که بشر اولیه یا انسان نخستین فاقد یارانه، در پی تهیه آن به عنوان پوشش ظاهر بود. و البته عموما هم به بادی وصل بود. به همین خاطر کم‌کم، برگ زاپاس هم اختراع شد. جهت حفظ شئونات لازم!

نظرخواهی شفاف: از آنجا که گروه‌های مختلف مردم هستند که باعث رونق و رواج مد می‌شوند و مدگرایی را ترویج می‌دهند؛ در یک اقدام خودجوش به میان مردم همیشه در صحنه رفتیم و از آنها خواستیم قضیه را باز کنند. باهم می‌نشینیم پای صحبت‌ها و نظرات مردم:

یک روان شناس: روح و روان آدمی از پدیده تکرار و یکنواختی، گریزان است. وقتی مدام فقط با یک شکل و یک مدل مواجه شود، بالا می‌آورد. بخصوص وقتی که از رنگ‌های شاد و متنوع استفاده می‌شود، بیشتر کیف می‌کند. روحش تازه می‌شود. شادی روح که فقط مختص اموات نیست!

یک جامعه‌شناس: اصولا در هر جامعه‌ای، شهروندان به‌دنبال مدل‌های تازه‌ای از مظاهر زندگی هستند. حتی طرف می‌گوید هین، سخن تازه بگو... تا چی؟.... تا دو جهان تازه شود. منتهی مدگرایی نباید جنبه افراطی به خود بگیرد. مدگرایی وقتی با چشم و همچشمی درآمیزد، جامعه دچار انحراف می‌شود. شما ببینید چقدر در جاده‌ها تابلو زدند که «جاده انحرافی»؛ خب از اولش که این طوری نبودند. جزو جاده‌های مواصلاتی اصلی بودند.

مدیر کارخانه پوشاک: مد چیز خوبی است. اگر نباشد، کاسبی ما کساد می‌شود. فرض کنید یک نفر در طول سال فقط از یک مدل لباس استفاده کند؛ فاتحه کارخانجات پوشاک ما خوانده است. ما باید به مردم یاد بدهیم که از مدل‌ها و مدهای مختلف و متنوع بهره ببرند. دعای ما هم قطعاً پشت سرشان است.

یک پسرخوش پوش: اگر مد نباشد، اصلا نمی‌توانیم خودمان را نشان دهیم و به عضویت گروه‌های اجتماعی همسن خود درآییم. وقتی آنها دنبال یک مد خاص هستند، من هم باید همان مد را رعایت کنم که مرا از خودشان بدانند و بهم نخندند. هیچ ربطی هم به خواهی نشوی رسوا،همرنگ جماعت شو، ندارد. هرکه گفته، ببخشید، بیخود گفته!

یک دختر با کلیپس: مد یک هنر است، مدگرایی هنری والاتر. من عشق می‌کنم وقتی یک مد جدید لباس می‌پوشم که هنوز بقیه ندیدند و نپوشیدند. با این کارها یک مقدار از عقب ماندگی تحصیلی و خلأ‌های وجودی‌ام را جبران می‌کنم. همین کلیپس زیر روسری‌ام، هرچه ارتفاعش بیشتر می‌شود، در یک جمع دوستانه، بیشتر به چشم می‌آیم. اطرافیان جوری به من نگاه می‌کنند که انگار قانون جاذبه زمین را کشف کردم.

یک معلم محترم: نه مد بد است،نه مدگرایی. آنچه خوب نیست این است که فقط به‌دنبال ترویج و توسعه فرهنگ مصرف‌گرایی باشیم؛ آن هم بدون رعایت عقل و اعتدال. هرچیزی که وارد بازار مصرف بشود، دلیل نمی‌شود که دنبالش برویم. بلکه از فردا مد شد به جای کت مثلاً از گونی استفاده کنیم. آیا باید این شکلی شویم، چون مد است؟ خوشبختانه تعاونی اداره ما مدل‌های محدودی از انواع کالا و اجناس می‌آورد، و تا حدودی توانسته جلو مدگرایی را بگیرد.

من طنزنویس: چیزی نگویم، سنگین‌ترم!... الان کوتاه حرف زدن یا اصلا حرف نزدن، مد شده!

رضا رفیع - جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها