همینطور با خود به مهمانی دوستش فکر میکرد، در حالی که لباسی را هم که میخواست در دستانش جا خوش کرده بود. حالا به این میاندیشید که برای این لباس تازه باید کفش زیبایی هم بخرد. هنوز داشت با خود کلنجار میرفت که چه کند، اما خود را در مغازه کفش فروشی دید در حالی که داشت کفش پاشنه بلند مجلسی را میپوشید و اندازه میزد.با خود گفت: «اصلا این رنگ کفش به این لباس خیلی میآید. این را هم میخرم ولی دیگر تا مدتها چیزی نمیخرم!» هر باربعد از خرید همین را میگوید و با خود شر ط میکند و به خود و دیگران قول میدهد در مقابل تردیدهای اینچنینی زود مغلوب نشود؛ ولی انگار فایدهای ندارد و باز خیلی زود یادش میرود چه قراری با خود گذاشته است.
همه ما گاهی دچار چنین حالتهایی میشویم؛ حالا بعضی از ما بیشتر و عدهای هم کمتر! ولی چرا با وجود اینکه کمد لباسمان پر از لباسهایی است که هنوز میتوانیم از آنها استفاده کنیم، دوباره سراغ خرید لباسهای دیگر میرویم. چرا وقتی خانهمان پر از وسایل و تزئینات فراوان و حتی اضافی است، دوباره به فکر خرید لوازم تزئینی بیشتر و بیشتر میافتیم؟ گاهی حتی کابینتهای آشپزخانه یا کمدهای لباسمان هم دیگر جای این همه خریدهای رنگارنگ را ندارد، ولی ما همچنان به پر کردن آنها ادامه میدهیم، غافل از آنکه با این کار علاوه بر اینکه پولهایمان را هدر میدهیم، جایمان را هم تنگ میکنیم و کمکم اعتماد به نفسمان را هم از بین میبریم. وقتی عادت میکنیم دائم چیز جدیدی بخریم و هر بار هم به نوعی خودمان را توجیه میکنیم؛ زمانی هم که نمیتوانیم این کار را بکنیم انگار احساس خلأ و ناامیدی میکنیم و اعتماد به نفسمان کم میشود. ولی واقعا چرا بعضی از ما اینگونه رفتار میکنیم و چطور میتوانیم این رفتارمان را کنار بگذاریم؟ در واقع ریشه این گونه رفتارهای ما کجاست و چگونه میتوانیم با آنها مقابله کنیم؟
معمولا چند دسته از افراد دست به خریدهای غیرضروری و زائد میزنند که شایعترین آنها افرادی هستند که اعتماد به نفس کافی ندارند و هنگامی که خودشان را با دیگران مقایسه میکنند، به نوعی احساس خودکمتربینی به آنها دست خواهد داد. معمولا افرادی که چنین حسی دارند، میخواهند این احساس کمبود اعتماد به نفس خود را به گونهای جبران کنند.
تفریحی به نام خرید
از حق نگذریم خرید کردن حس خوبی به ما میدهد، وقتی میتوانیم با آن مایحتاج خود و خانوادهمان را تهیه کنیم. ولی وقتی این کار به تفریحی همیشگی تبدیل شود، دیگر برای تهیه مایحتاج عمومی ما انجام نمیشود، بلکه برای رفع بیحوصلگی و وقتگذرانی است. وقتی مطالعه، تماشای فیلم و تلویزیون، هنرهای خانگی و دیگر راههای مفید پرکردن اوقات فراغت در خانه ما جایی نداشته باشد، بدون تردید بیرون زدن از خانه و پاساژگردی جایگزین آن خواهد شد.
مکانیسم جبران مثبت
یک مکانیسم دفاعی شایع وجود دارد به نام «مکانیسم جبران» که میتواند هم جنبه مثبت داشته باشد و هم منفی.جنبه مثبت آن مثلا مانند فردی است که نقص جسمی دارد، ولی برای جبران آن سعی میکند در حیطههای دیگر هم موفقیت کسب کند. دکتر سیما قدرتی، روانشناس عقیده داردگاهی در پی احساس حقارتی که بعضی افراد دارند فکر میکنند شاید با خریدن یک چیز جدید احساس بهتری خواهند داشت، یا مثلا فردی که مشکل جسمی دارد برای جبران ضعف خود از مکانیسم جبران مثبت استفاده میکند؛ یعنی سعی میکند بر ضعف جسمانی خود غلبه کرده و ضعف خود را با تحصیلات بالا جبران کند یا در حرفهاش موفق عمل کند. این حالت در علم روانشناسی مکانیسم جبران مثبت نامیده میشود.
مکانیسم جبران منفی
بعضی افراد هم هستند که وقتی در بعضی حیطهها احساس خودکمتربینی میکنند، میخواهند از طرق مختلف آن را جبران کنند؛ ولی اغلب از شیوههای درستی استفاده نمیکنند. از جمله آنها میتوان به خرید کردن اشاره کرد. یعنی بعضی افراد دوست دارند هر چیزی را که میبینند داشته باشند تا به نوعی احساس کمبود خود را جبران کنند یا به این ترتیب خود را از لحاظ روحی ـ روانی ارضا کنند. به این ترتیب فکر میکنند با خرید لباسهای گرانقیمت یا استفاده از وسایل تجملاتی میتوانند برکمبود اعتماد به نفس خود غلبه کنند؛ مثلا مدام وسایل خانه خود را عوض میکنند یا چیزهایی میخرند که در طول سال حتی یکی دو بار هم از آنها استفاده نمیکنند.
خود شیفتگان
بعضی افراد که شخصیت خودشیفتهای دارند؛ چون دوست دارند همیشه منحصر به فرد باشند و لباسی بپوشند که بین دیگران تک باشد و بدرخشد و کسی مثل آنها نباشد، میخواهند در خرید کردن متفاوت باشند. این افراد دچار نوعی اختلال شخصیت به نام «خودشیفتگی» هستند که دوست دارند به نوعی جلب توجه کنند.
دکتر سیما قدرتی نیز در این خصوص معتقد است این افراد با هر کار خود میخواهند به نوعی خودشان را خاص جلوه دهند. ولی بعد از مدتی که با این افراد در ارتباط باشیم، متوجه میشویم این افراد نمیتوانند با دیگران خیلی ارتباط عمیقی برقرار کنند. به همین دلیل حرفهایی هم که میزنند خیلی حرفهای پخته نیست . آنها گاهی با خرید کردن بیش از حد خودشان را متفاوت نشان میدهند.
وسواس اجباری
ممکن است گاهی بعضی افراد در سطح خفیفی نوعی وسواس را تجربه کنند. به این صورت که فرد چون احساس اضطراب میکند یعنی چیزی یا موضوعی او را نگران کرده، برای غلبه بر این احساس اضطراب در واقع میخواهد به نوعی سر خودش را گرم و حواسش را پرت کند تا این گونه اضطرابها نتواند او را بیش از حداز پا درآورد. یکی از کارهایی هم که میتواند تا حدودی این حس را تعدیل کند خرید کردن است؛ غافل از آنکه حتی بعد از خریدهای کاذب هم حس اضطرابشان از بین نمیرود. علاوه بر اینکه حس بدی دارد و نمیداند چرا این کارها را کرده و چیزهایی را که لازم نداشته خریده، ولی متاسفانه گاهی بارها این رفتار را تکرار میکند.
مقابله با ترسهای نهان
بسیاری افراد در هیچ گروه و طبقهای که به آن اشاره شد، قرار نمیگیرند، ولی ترسها یا استرسهایی دارند که در مقابله با آنها دست به کارهایی از جمله خریدهای بیجا میزنند.
دکتر سیما قدرتی با اشاره به این افراد میگوید: بعضی افراد راه مقابله با این احساسات را میدانند و راههای درستی هم انتخاب میکنند، اما عدهای دیگر راههای نامناسبی را برای رهایی از احساسات منفی برمیگزینندکه متاسفانه بعد از مدتی تبدیل به عادت میشود و وقتی هم که به عادت تبدیل شود مقابله با آن سخت خواهد شد.
مثلا بعضی افراد عادت میکنند برای مقابله با اضطراب دست به خریدهای کاذب یا زیاد غذا خوردن بزنند. ما گاهی فقط برای آنکه به حال بهتری برسیم به تماشا کردن ویترین مغازهها میپردازیم که معمولا به خریدهایی هم ختم میشود که نهتنها به دردمان نمیخورد، بلکه باعث میشود احساس بدی هم از خریدهای بیمورد خود داشته باشیم. ولی راهکار اصلی این است که هیچ گاه برای از بین رفتن حس منفی خود دست به کار اشتباهی نزنیم، چون در آینده احساس تاسف بیشتری میکنیم. البته بعضی افراد هم به دلیل داشتن احساس حقارت، فکر میکنند اگر بتوانند اجناس لوکسی را که در مغازههای مختلف میبینند بخرند، این حس برطرف میشود و جالب آنکه وقتی وارد زندگی این افراد میشویم متوجه میشویم که وسایل تجملاتی که دارند اصلا مناسب وضع اقتصادیشان نیست. یعنی در زندگی آنها هیچ تناسبی بین دخل و خرج وجود ندارد.
دکتر قدرتی، روانشناس برای مقابله با وسوسه خریدهای غیرضروری راهکارهایی ارائه میدهد که در ادامه به آنها میپردازیم.
ریشه مشکل را پیدا کنید
اولین کاری که افرادی که خریدهای کاذب میکنند یا خودشان هم از حجم انبوه خریدهایشان خسته شدهاند و جایی هم برای نگهداری از آنها ندارند، باید انجام دهند این است که ببینند علت و ریشه مشکلشان چیست و به چه دلیل این گونه رفتار میکنند.
بهترین کار این است که فهرستی از مایحتاج اساسی و ضروری خود داشته باشید و آنها را برحسب اولویت درجهبندی کنید. وقتی هم به قصد خرید از خانه خارج میشوید، حتما طبق آن فهرست عمل کنید و به خود قول دهید خارج از مایحتاج ضروری، چیزی نخرید. به این ترتیب بعد از مدتی تاثیر آن را خواهید دید.
افرادی که خرید کاذب می کنند اگر بتوانند با این شیوه دخل و خرج خود را مدیریت کنند، مشکل کمکم برطرف میشود. ولی اگر نتوانند مطابق این شیوه عمل کنند، ممکن است نیاز به کمکهای تخصصیتری داشته باشند. یعنی باید با کمک مشاور مشکل خود را ریشهیابی کنند تا دلایل اصلی مشکل پیدا شده و کمکم از بین برود. مثلا اگر فردی افکاری مشوش در ذهن دارد که همین موضوع باعث میشود همیشه خودش را نسبت به دیگران پایینتر ببیند، برای جبران این حس خودکمتربینی است که دست به این گونه رفتارها از جمله خربدهای بیجا و بیموقع میزند. در این هنگام بهترین کار این است که بتواند راه مقابله با این گونه افکار را بیاموزد و روش مدیریت احساسات منفی توام با تردیدهایی را که گاه و بیگاه سراغش میآید یاد بگیرد. بنابراین ابتدا باید یاد بگیریم چگونه وقتی این افکار سراغمان میآید آنها را شناسایی کرده و پس از آن نیز چطور با آنها مقابله کنیم.
زیاد پشت ویترین مغازهها نمانید
همان طور که توصیه کارشناسان تغذیه برای کسانی که میخواهند رژیم بگیرند این است که رژیم خود را با خرید نکردن مواد غذایی زائد و نرفتن به سوپر مارکت آغاز کنند؛ افرادی هم که میخواهند دست به خریدهای کاذب نزنند باید حتی به قصد تماشا کردن ویترین مغازهها هم از خانه خارج نشوند. البته گاهی افراد با گشت زدن در مراکز خرید حس خوبی پیدا میکنند و اگر هم بتوانند به همین حد اکتفا کنند، اشکالی ندارد. ولی اگر چیزی را که نیاز ندارند بخرند؛ یعنی به گونهای افراطآمیز که خودشان هم بعد از آن حس بدی پیدا میکند حتما باید جلوی آن گرفته شود. یا مثلا اگر افراد دیگر خانواده از این رفتارشان اذیت میشوند باید این کار را ترک کنند. مثلا بعضی زوجها در روابط خود مشکل دارند و گاهی یک طرف برای جبران این مشکلات دست به خریدهایی میزند که به نوعی به او احساس آرامش دهد.
در تور فروشندگان نیفتید
البته خریدهای کاذب بعضی افراد گاهی هم به این دلیل است که به نوعی در دام فروشندگان میافتند؛ به این ترتیب که بعضی فروشندگان گاهی خیلی راحت میتوانند بعضی مشتریان را با بازیهای روانی خودگیر فریب دهند. یعنی آن قدر از مزایای اجناسشان تعریف میکنند که فرد تا میآید به خودش بیاید میبیندچیزی را که نمیخواسته با قیمت گرانی خریده است. مثلا گاهی میبینیم فروشندهای به مشتری خود میگوید این ساعت را فقط افراد با شخصیت استفاده میکنند. او به این ترتیب بازی روانی را شروع کرده که بعضی افراد از این طریق خیلی زود سست میشوند.
دکتر قدرتی در این باره میگوید اگر فرد احساس خودکمتربینی داشته باشد، زود از این پیام استقبال کرده و فکر میکند استفاده از چنین اجناسی احساس شخصیت بالاتری به او میدهد. چون این افراد با این کار میتوانند به نوعی خودشان را تائید کنند. در واقع آنها چون نیاز به تائید بیرونی دارند و اصلا نمیتوانند از لحاظ درونی خودشان را به اصطلاح نوازش کنند و به خود تائید روانی بدهند، ممکن است دست به این گونه خریدها بزنند؛ یعنی بیشتر از راههایی استفاده میکنند که بیرونی است، زیرا با این کار میتوانند احساس بدخود را نادیده بگیرند یا به اصطلاح جبران کنند.
فریب تبلیغات را نخورید
در جامعه کنونی مصرفگرایی خیلی تبلیغ میشود و در اغلب رسانهها بعضی کالاها را آنقدر پرزرق و برق تبلیغ میکنند که فرد حس میکند اگر بتواند آن کالا را داشته باشد شبیه تبلیغکننده آن کالا میشود. در اینجا گاهی فرد حس میکند بین من واقعی و من ایدهآل او فاصله زیادی هست؛ بنابراین اگر بتواند آن وسیله را تهیه کند کمکم میتواند به من ایدهآلی که در ذهنش دارد نزدیک شود، یعنی میتوان گفت این افراد به نوعی اعتماد به نفس پایینی دارند.
دخل و خرج را به کودکان خود آموزش دهید
بعضی افراد بر اثر نداشتن آگاهی کافی و الگوهای غلط دست به خریدهای کاذب یا جمعآوری اجناس غیرضروری میزنند.
دکتر قدرتی در این باره میگوید: البته گاهی در یک خانواده الگوی صحیحی برای مدیریت صحیح دخل و خرج وجود ندارد و افراد چون از ابتدای کودکی نیاموختهاند که باید برنامهریزی مناسب و حساب کتاب صحیحی داشته باشند، درآینده نیز دانش تنظیم معاش و هماهنگی بین دخل و خرجشان را نخواهند داشت و به این ترتیب با مشکلاتی مانند بریز و بپاشهای زائد یا خریدهای غیرضروری مواجه خواهند شد.
بعضی افراد از لزوم پسانداز بخوبی آگاهی ندارند و نمیدانند اصلا چرا باید پسانداز کنند؛ در نتیجه چون آگاهی کافی از آن ندارند، نمیتوانند پولشان را پسانداز کنند و مدیریت صحیحی بر اموالشان داشته باشند. در واقع آنها چون از دلایل و اهمیت اصلی پسانداز بخوبی اطلاع ندارند به لذتهای کوتاه خریدهای جزئی و کوچک اکتفا میکنند و نمیدانند پسانداز کردن در طولانیمدت میتواند حس خیلی بهتری به آنها بدهد و آرامش بیشتری را برایشان به ارمغان بیاورد، در واقع کسانی میتوانند پسانداز کنند که از یک لذت کوتاهمدت به آسانی میگذرند و مثلا از خرید لباسی هم که خیلی خوششان آمده میگذرند تا بعدا دست به کار مهمتری بزنند. بنابراین انجام این کارها نیاز به تمرین دارد؛ یعنی اگر بموقع انجام نشود تغییر دادن عادت بد ولخرجی و خریدهای کاذب سختتر خواهد شد. بنابراین فرد باید این کار را از کودکی بیاموزد. ضمن اینکه قرار نیست هر چه بخواهد سریع در اختیارش قرار بگیرد؛ بلکه باید یاد بگیرد بعضی مواقع باید از بعضی چیزها بگذرد تا آینده بهتری داشته باشد.
با خودتان روراست باشید
قبل از هر اقدام و خریدی، ابتدا باید از خود سوال کنید «واقعا من الان برای چه میخواهم این چیز را بخرم؟»و حتما راستش را به خود بگویید، بیجهت خود را توجیه نکنید و در واقع خود قاضی خودتان باشید، نه اینکه بیجهت بگویید که «خب لازمش دارم شاید بعدا به درد بخورد و ...» ولی در این گونه مواقع باید بلد باشیم که چالش صحیحی با خود داشته باشیم تا بتوانیم به نتیجه درستی برسیم. «واقعا چقدر چنین چیزی را لازم دارم و آیا نمیتوانم پولم را بهتر خرج کنم؟» نکته مهم در اینجا این است که حتما به خودمان راست بگوییم. مثلا بگوییم خرید میکنم چون حالم بد است و خرید میکنم تا به حس بهتری برسم. در واقع هنگامی که از طریق سوال کردن پی به اشتباه خود میبریم آسانتر هم میتوانیم آن را ترک کنیم.
پشیمان نشوید
گاهی پیش میآید مثلا ما چند تیشرت زیبا داریم؛ ولی یکدفعه با دیدن تیشرت دیگری دلمان میخواهد حتما آن را هم داشته باشیم. در چنین مواقعی اگر هم بعد از سوالات اولیهای که هنگام خرید باید از خودمان کنیم به این نتیجه رسیدیم که میخو اهیم حتما آن را بخریم؛ نباید بعد از خرید احساس پشیمانی کنیم. فقط بهتر است در چنین مواقعی خرید چیز دیگری را به تعویق بیندازیم تا یادمان نرود قصد داریم مخارج خودمان را کنترل کنیم و به اصطلاح حساب دخل و خرجمان را داشته باشیم. ولی نکته مهم دیگر این است که این رفتار نباید برایمان عادت شود یعنی دائم این گونه رفتار کنیم. چون به این ترتیب دوباره تبدیل به رفتار غلطی خواهد شد که ترک آن هم بسیار زمانبر و سخت خواهد بود؛ یعنی آنچه مهم است این که این رفتارها به صورت عادت درنیاید.
جایگزین پیدا کنید
برای اینکه خریدهای غیرضروری به صورت عادت درنیاید؛ بهترین کار این است که افراد به دنبال جایگزین دیگری باشند. مثلا اگر خرید کردن به ما حس خوشایند و خوبی میدهد، باید ببینیم چه راههای دیگری را میتوان جایگزین آن کرد. اما کسانی که راههای جایگزین نداشته باشند احتمال بیشتری دارد که به سمت خریدهای کاذب بروند و به آن علاقه نشان دهند.
اعتماد به نفستان را تقویت کنید
یکی از شایعترین دلایل خریدهای غیرضروری و نابجا، نداشتن اعتماد به نفس است. مثلا وقتی نوجوانی خودش را کمتر از همکلاسیاش میبیند، احساس میکند اگر مانتویی مانند او بخرد حس بهتری خواهد داشت و میتواند مانند دوستش به حس خوبی برسد. در واقع گاهی زندگی ما آن قدر غنی نیست که بتوانیم از آن لذت لازم را ببریم و دائم به دنبال راهی هستیم که با آن به حس خوبی برسیم و متاسفانه یکی از راههایی که خیلی زود به آن میرسیم راضی کردن خودمان از طریق خرید کردن است.
اهمیت پسانداز را دریابیم
دکتر قدرتی در پایان میافزاید: معمولا اگر در خانواده الگوی صحیحی برای پسانداز وجود داشته باشد بقیه هم بهتر میتوانند آن را رعایت کنند ؛.یعنی اگر فرد از دوران کودکی دفترچه حساب بانکی داشته باشد، برای پسانداز و جمع کردن پول تشویق شود و همچنین اگر درست، بجا و به اندازه خرج کردن هم از همان سنین به او آموزش داده شود، معمولا کمتر دچار مشکل میشود. البته اینکه فقط به کودک آموزش دهیم به تنهایی کافی نیست و خود پدر و مادر هم باید همان گونه که از فرزندشان انتظار دارند رفتار کنند. در واقع بهترین نتیجه زمانی حاصل خواهد شد که فرد الگوی عینی داشته باشد. همچنین هر چه این آموزش از سنین پایینتر انجام شود، نتیجه بهتری هم خواهد داشت. البته پسانداز کودک میتواند در حد بسیار کمی باشد، این کار را کمکم یاد بگیرد و انگیزه لازم را برای پسانداز و دلایل اصلی آن بیاموزد. در ضمن بهتر است کودکان از ابتدا یاد بگیرند همیشه نمیتوانند هر چیزی را بخواهند داشته باشند و انتخاب آنها باید متناسب با توان مالی و از همه لحاظ مناسب با موقعیت خودشان باشد.
به هر حال فراموش نکنیم حس خوب لذت از خرید برای رفع مایحتاج زندگی خود و خانوادهمان را نباید با حس عذاب وجدان خریدهای غیرضروری عوض کنیم که در این صورت معامله خوبی با خود انجام ندادهایم.
یکتا فراهانی
جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد