بدون معطلی، بهترین گزینه را سفر به اصفهان میبینید. بعد از مرخص شدن از سرکار به خانه میروید و اهل و ایال را سوار ماشین میکنید، پیش به سوی اصفهان، اما ترافیک تهران، بخصوص روز قبل از تعطیلی، طول این مسافت چند صد کیلومتری را مضاعف میکند. به اصفهان میرسید، اما شاید بعد از 10 ، 12 ساعت.
دیگر رمقی برای شما که پشت فرمان نشسته اید، باقی نمانده است. باید استراحت کنید. چند ساعتی هم استراحت میکنید و بعد باید از این شهر تاریخی دیدن کنید، اما فرصت محدود است و شاید بیش از دو ، سه ساعت زمان نداشته باشید. باید زودتر به تهران برگردید، چرا که روز تعطیل شما، رو به پایان است و فردا صبح باید در تهران سر کارتان حاضر باشید. وقتی به خانه برمیگردید، میبینید که از این سفر، جز خستگی برای شما چیزی باقی نمانده است. دیگر رمقی ندارید، حتی از خستگی و کوفتگی بدن، خوابتان هم نمیبرد، فکر اینکه صبح زود برای رفتن به محل کار باید بیدار شوید، جای خود دارد.
تفریح یا پر کردن وقت؟
براستی چرا ما بسیاری از اوقات آزاد و تعطیلمان، به شکل مناسب برنامهریزی نمیکنیم. گویی بیش از آنکه بخواهیم تفریح کنیم، میخواهیم وقت خالی را پر کنیم، بدون اینکه به محتوای آنچه درون این وقت آزاد میریزیم، فکری کنیم. نتیجه این رفتار این است که تعطیلات ما، برای ما مبدل به یک تراژدی میشود. حتی گاه ما آرزو میکنیم که کاش تعطیلاتی نداشته باشیم، چرا که معمولا از روزهای تعطیل، خاطره خوشی برای ما بجا نمیماند. ما عمدتا برای روزهای تعطیل، بویژه تعطیلات یکی دو روزه، برنامه از قبل تعیین شده نداریم. بدون برنامه و نقشه فکر شده اقدام میکنیم. یکباره به سفر میرویم. گاه حتی هیچ استفادهای از این تعطیلات نمیکنیم. در خانه بدون هیچ برنامهای، اوقات خود را تلف میکنیم، پای تلوزیون مینشینیم و با کنترل تلویزیون بازی میکنیم، شبکهها را بدون اینکه به دنبال چیز مشخصی باشیم عوض میکنیم و... .
گویی تعطیلات مایه عذاب ما هستند. ما برای روزهای کاری، برنامه از قبل تعیین شده داریم. هرچند از کارمان هم راضی نباشیم، به آن عادت کردهایم، آن را پذیرفتهایم، اما در روزهای تعطیل، هیچ چیزی ما را راضی نمیکند، چرا که از قبل برنامه و انتظار مشخصی از چنین روزی نداریم.
چه باید کرد؟
چاره کار روشن است، ما نیاز به برنامهریزی داریم. همه ما کارهای عقبافتادهای داریم که نیازمند صرف وقت هستند، ولی در عین حال وقت بسیار زیادی را هم نمیگیرند. مثلا ممکن است در طول هفته فرصت نکنیم با اهل خانواده به بیرون از منزل برویم، اما در یک روز تعطیل میتوانیم به اندازه یک ساعت با خانواده به نزدیک ترین پارک برویم و یک ساعت پیادهروی کنیم. شاید این کار چندان برای ما جذاب نباشد. به نظر مان میرسد که کار کوچکی است و باید از روز تعطیلی مان بهتر استفاده کنیم، اما از سوی دیگر باید ظرف و مظروف هم تناسبی داشته باشند. اگر منطقی فکر کنیم، باور میکنیم که پیاده روی یک ساعته به همراه خانواده، برای یک روز تعطیلی، برنامه مناسبی است.
به دنبال تجربه خوب باشیم
تفریح ممکن است به اشکال متفاوت انجام شود. ممکن است در روزهای تعطیلی، از تهران به اصفهان یا شیراز برویم. ممکن است به خارج از کشور برویم و ممکن است به روستایی در نزدیکی شهرمان برویم، اما اگر بدانیم که مهمترین چیز برای تفریح سالم، داشتن تجربهای شاد با نزدیکان (بویژه خانواده) است، درخواهیم یافت که ممکن است لذتی که در سفر به روستا تجربه میکنیم، در سفر به شهرهای دورتر تجربه نکنیم، چرا که آن سفرها، تناسبی با موقعیت ما، مثلا تعطیلات ما یا وضع اقتصادی ما یا روحیات ما و... نداشته باشد. بنابراین برای انتخاب موضوع تفریح، بیش از هر چیز، خودمان (یعنی خودمان و اطرافیانی که با ما همراه هستند) اهمیت دارد، تا شرافت مکانی که میخواهیم به آنجا برویم.
حسین شقاقی
اندیشه
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد