اگر از دلیل این کار سؤال شود اغلب با سخنانی شاعرانه روبهرو میشویم و اگر جویا شویم که چه تفاوتی به لحاظ کیفی آنها را به این انتخابهای سخت و قدیمی کشانده باز هم با توجیهاتی مبهم و مشکوک و اثبات نشده روبهرو هستی. اما واقعیت این است بسیاری از سازهای به کار رفته در یک موسیقی، با صفحههای قدیمی شنیده نمیشوند. کیفیت پوسترهای اصلاح شده فعلی از فیلمهای قدیمی زیباتر و شفافترند. انواع دوربینهای دیجیتال تصاویری حقیقیتر و دقیقتر از وقایع و موقعیتهای زندگی ثبت میکنند و آشپزی با وسایل جدید سریعتر است و تنوع غذایی بیشتری ایجاد میکند. این نگاه نوستالژیک و گذشتهگرا در مورد ارتباطات انسانی و وسایل ارتباطی هم وجود دارد. همین نگاه منتهی شده است به نقدها و کنارهگیریهایی نهچندان منطقی از شبکههای اجتماعی. هنوز عدهای حسرت زمانی را میخورند که نامههای کاغذی تنها وسیله ارتباطی انسانها بود. مزیتی که ذکر میکنند مثلا این است که نامه آدمها را مجبور میکند سواد بیشتری کسب کنند.
چرا نوستالژی افسرده میکند؟
اما نامه ابزاری کند بود؛ ابزاری که مدتها طول میکشید تا به دست مخاطب خود برسد و همین کندی و تأخیر میتوانست در خیلی از موارد فاجعهآفرین باشد. نامه، اشکال دیگری هم دارد و آن توانمند کردن دروغگویان در دروغگویی بیشتر است. آدمها در غیاب و فقدان حضور میتوانند راحتتر دروغ بگویند و بر بال کلمات و ادبیات پیچیده بنشینند و واقعیت را هر چه بیشتر به حاشیه برانند.
اما امروز با ارتباطات آنلاین و دیدن تصاویر و گفتن سخن رودرو، دروغگویی سخت شده است، واقعیت حضوری پررنگتر یافته است و دیگر دلتنگی بهعنوان احساسی غمانگیز و گاه فلجکننده زودتر رفع میشود. بنابراین چنین نیست که شبکههای اجتماعی احساسات و مراوده حسی را تقلیل دهد، بلکه انتقال صادقانه احساسات به واسطه شبکههای اجتماعی سادهتر شده است.
از سوی دیگر، در برابر ستایش کردن نامه بهعنوان عاملی که سواد میطلبد، باید گفت شبکههای اجتماعی بری از زبان نیستند و اساسا در جهانی ظهور پیدا کردهاند که سواد به گونهای دیگر تعریف میشود. سواد دیگر فقط توان خواندن و نوشتن و حتی خوب نوشتن نیست؛ بلکه تسلط به امکانات ارتباطی بهتر، سریع و دقیقتر خود سواد است و گفتن منویات درونی به صریحترین شکل، جزئی از مهارت انسان معاصر محسوب میشود که با شبکههای اجتماعی میسر میشود. شبکههای اجتماعی مردم جهان را به هم متصل و آگاهی را سریعتر و غنیتر کرده است. آدمها زودتر و بیشتر آگاه میشوند و میزان دانایی آنها نسبت به مسائل غنیتر شده است.
البته مسلم است این گسترش آگاهی باید با بینش و درک عمیق از موقعیت انسان در جهان همراه باشد وگرنه ابزار جدید ارتباطی میتواند عامل گسترده کردن جهل هم باشد. گذشتهگرایی و مقاومت نوستالژیک در برابر ابزار جدید، همواره نوعی انزوای روحی و تنهایی به بار میآورد که اصل ارتباط در جهت خنثی کردن این عامل است. نوستالژی و گذشته گرایی در اغلب موارد انسانها را به سمت افسردگی میبرد، چرا که دورافتادگی از زمان معاصر که تبلور اصلی آن در شبکههای اجتماعی است، با توجه به تغییری که در عالم و کیفیت ارتباطات انسانی ایجاد کردهاند، به نوعی خلل و اشکال در روابط انسانی منتهی میشود و فرد دورافتاده را به سمت بیماری غربت میبرد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد